به گزارش مشرق، دکتر سیدهادی سیدافقهی در بخش یادداشت روز روزنامه حمایت نوشت:
وضعیت میدانی منطقه با توجه پیروزی نیروهای عراقی و دستاوردهای شگرف ارتش سوریه، به نفع جبهه مقاومت در حال رقم خوردن است و با شکست داعش در موصل، بسیاری از معادلات، موازنهها و برآوردها دستخوش تغییر و تحول شده است. فروپاشی پایتخت داعش در عراق و پایان خلافت خود خوانده «ابوبکر البغدادی»، تنها به فروپاشی یک تشکیلات تروریستی منتج نشده، بلکه فراتر از آن، به معنای شکست توافقات، رایزنیها و سرمایهگذاریهای استکبار جهانی در ابعاد مختلف است که با همکاری پدرجد تروریستها و متحدانش به تولد شوم تروریسم تکفیری منجر گردید.
وظیفه داعش در عراق و سوریه بر اساس این دیدگاه، به میزان حجم مبالغ صرف شده و هزینههای سیاسی، امنیتی، نظامی است که برای این گروه تدارک دیدهشده بود تا در سایه آن، معادلات منطقهای بر مدار ایده استکباری، صهیونیستی و ارتجاع عرب، دگرگون شود. بنابراین، با فروپاشی خلافت موهوم داعش و سست شدن پایههای آن در سوریه، طرح جهانی نظام سلطه با شکست بزرگی مواجه شده است.
از سوی دیگر، بازتاب این پیروزی در سوریه قطعاً مؤثر و مثبت خواهد بود. از چندی پیش هم با آزادسازی حلب و ورود جدیتر ایران، حزبالله و روسیه به معرکه، معادلات میدانی با سرعت زیادی به نفع محور مقاومت تغییر مسیر داده و طرحهای آمریکا در سوریه را با خطر نابودی مواجه کرده بود. طراحان راهبردهای جنگی پنتاگون با محاسبه شرایط پیشآمده، تنها دو راه در پیش روی خود دیدند؛ یا عقبنشینی کنند و تسلیم سوریه، روسیه، ایران و همپیمانانش شوند، یا باید فکری برای برونرفت از شرایط وخیم فعلی و حفظ موازنه قوا میکردند. لذا پیروزیهای اخیر سوریه که به آزادسازی بسیاری از مناطق استراتژیک از چنگ تکفیریها منتهی شده، نگرانی مضاعفی را برای آمریکا به وجود آورد تا فکری اساسی برای جبران دومینوی شکستهای تروریستهای اجارهای بکند.
موضوع نگرانکننده اصلی برای آمریکا، تحرکات ارتش سوریه و نیروهای همپیمانش به سمت نقطه صفر مرزی عراق است. از داخل عراق، حشدالشعبی از شمال غرب و جنوب غرب این کشور، به سمت نقطه صفر مرزی سوریه رسیدند که این تحولات، «تاکتیکی» نیستند، بلکه تحرکات «راهبردی» محسوب میشوند؛ به این معنا که وقتی آمریکاییها دریافتند که تروریستها دیگر قادر به رویارویی و مقاومت در مقابل ارتش سوریه نیستند، شتابان به میدان آمدند و با حمله به پایگاه «الشعیرات» به بهانه استفاده دولت دمشق از سلاح شیمیایی، مستقیماً وارد کارزار شدند.
لازم به یادآوری است که با ورود «دونالد ترامپ» به میدان سیاست، آمریکا تلاش میکند تا تغییراتی درصحنه میدانی سوریه اتفاق بیفتد و معادله «متغیر – تابع» را به نفع خود تغییر دهد. آمریکا از بدو آغاز جنگ در سوریه، همیشه درصدد بوده که تغییرات موردنظرش را در عرصههای سیاسی – نظامی ایجاد کند و دیگران را به تابعیت از این تغییرات وادار نماید، درحالیکه این معادله اکنون معکوس شده است، بهاینترتیب که صحنهگردان متغیرها در سوریه، ارتش، ایران و حزبالله هستند و آمریکا تبدیل به تابعی از تحولاتی شده است که محور مقاومت به وجود آورده است؛ بنابراین، چند راهکار برای جلوگیری از این تغییر این رویه، در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت.
1. اولین گام آمریکا، اعزام یگانهای رزمی و فرماندهی به شهر «رقه» بود که برای کمک به کردها و مسلح کردن آنها انجام شد. آنها «نیروهای دموکراتیک» را ایجاد کردند و «نیروهای عملیات ویژه» ارتش آمریکا را برای حمایت از مداخله نظامی ترکیه به شمال این کشور اعزام نمودند. در حال حاضر یگانهای نظامی آمریکا در مثلث سوریه، اردن و عراق، مستقر و در حال ایجاد پایگاه هستند؛ افزون بر اینکه در «رمیلان»، پایگاه هوایی احداث کرده و برنامههایی برای استقرار نیرو در سایر مناطق سوریه نیز دارند. این موارد نشان میدهد که آمریکا در حال ورود مستقیم به سوریه است تا عملیات کمک و پشتیبانی تروریستها را بیواسطه انجام دهد.
2. در جبهه جنوبی، اوضاع برای سیاستمداران کاخ سفید، کاملاً متفاوت و حیاتی است و ازاینرو، درصددند تا یک کمربند امنیتی برای تأمین امنیت و حفاظت از منافع رژیم صهیونیستی ایجاد کرده و مانع از نزدیکی نیروهای حزبالله و مقاومت به این نقطه شوند. جدای از فرایند آتشبسی که برای کاهش تنش در 4 منطقه «شمال حمص»، «ادلب»، «غوطه شرقی» و «درعا» در اجلاس «آستانه» مورد توافق گرفت، در نشستی که وزرای خارجه و رؤسای جمهور آمریکا و روسیه درباره آتشبس در مناطق «قنیطره»، «بلندیهای جولان»، «سویدا» و «جنوب درعا» داشتند، توافقاتی صورت گرفت و آمریکا در این مناطق نیز در حال پیاده کردن نیرو است؛ اما از جزئیات توافقات، شامل ترکیب ناظرین اعم از نیروهای سازمان ملل، آمریکا یا روسیه، مکانیسمهای اجرایی، مدت زمان و محدوده دقیق آن اطلاع دقیقی در دست نیست.
از سوی دیگر، هنوز معلوم نیست که اگر جبههالنصره در این منطقه، دست به اقدام نظامی علیه ارتش سوریه زد، کدام کشور و یا سازمان، باید مانع از ادامه حملات شوند و مهمتر از همه اینکه با توجه به تجاوزهای متعدد رژیم صهیونیستی به خاک سوریه، آیا موافقت دمشق در این خصوص کسب شده یا خیر.
آنچه مشخص است اینکه این توافق بر چند اصل اساسی استوار است که اصل اول، باقی ماندن بشار اسد در قدرت و اصل دوم خروج ایران از مناطق مرزی در جنوب غرب سوریه است. همکاری با مسکو برای ایجاد منطقه امن و تقسیم نفوذ کشورهای تأثیرگذار در بحران سوریه و در مناطقی که از چنگ تروریستها آزاد میشوند، از دیگر مفاد مهم این توافق به شمار میآید.
فعلاً بناست که آتشبس در مناطق ذکرشده بهصورت موقت اجرا شود و چنانچه پایدار ماند، از طریق اهرم شورای امنیت یا سازمانهای دیگر نهادینه شود ولی با توجه به ابراز رضایت «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و رئیسجمهور آمریکا از تأمین امنیت رژیم صهیونیستی در سایه این آتشبس، باید منتظر بود و دید که ارتش سوریه و همپیمانانش چه رویکردی در قبال این آتشبس خواهند داشت.