محمدکاظم روحاني نژاد خبرنگار باسابقه واحد مرکزي خبر در جديدترين مطلب وبلاگ "قلم خاطرات" نوشت: حتما با خبر شديد که سازمان بين المللي انرژي اتمي به پيوستن رژيم صهيونيستي به اين سازمان ودر حقيقت قرار گرفتن در چارچوب مقررات بين المللي راي نداد يعني به طور رسمي به صهيونيست ها اجازه داد هر نوع فعاليت هسته اي که دوست دارند انجام دهند و نيازي به ديدبان، بازرس و کارشناس و ناظر هم ندارند و اين موضوع نشان مي دهد که صهيونيست ها مصداق اين ضرب المثل معروف شده اند که " من زير بار زور نمي روم مگر زور پر زور پر زور باشد"! البته چنين تصميمي و اقدامي در اين نهاد بين المللي اين نکته را مي نماياند که چقدر کشورهايي که با افتخار به عضويت اين سازمان در آمده اند بيکار و دل خوشند که هم عضوند و هم هميشه بدهکار !! هرچند عناصر اصلي گرداننده اين سازمان کساني هستند که از ناخن پا تا بنا گوش سازنده و دارنده و فروشنده انواع سلاح هاي کشتار جمعي و گرگ هايي هستند که حداقل راضي شده اند که خود را در لباس گوسفند بنمايانند و جالب است که همين ها هم قادر نيستند صهيونيست ها را دست کم و در ظاهر همرنگ خود سازند.
ياد خاطره اي افتادم، سال 83 که من در مالزي مستقر بودم براي پوشش خبري سفر دکتر "کمال خرازي " وزير امورخارجه دولت هشتم جمهوري اسلامي ايران به کره جنوبي رفتم."بان کي مون" دبيرکل کنوني سازمان ملل متحد آن زمان وزير امورخارجه کره جنوبي بود. وقتي به ديدار او رفتيم خيلي به ايران ابراز علاقه مي کرد و ازجمله افتخاراتش اين بود که مي گفت ما بهترين و مهم ترين و شيک ترين خيابان در سئول پايتخت کره جنوبي را "تهران" نام گذاشته ايم که البته درست هم مي گفت و همين الان هم در ابتداي آن بر روي يک تابلو سنگي نسبتا بزرگي به زبان فارسي نوشته شده است خيابان " تهران" . آقاي "بان " مي گفت اسرائيل به دليل اينکه سفارتش در اين خيابان مستقر شده هر ماه به ما يادداشت رسمي مي دهد و با حمايت آمريکا فشار شديدي مي آورد تا اين خبابان را تغيير نام دهيم و ما به آن ها مي گوييم اگر دوست نداريد مي توانيد به جاي ديگري نقل مکان کنيد اما چون دولت و ملت کره جنوبي به ايران علاقه مندند، حاضر نيستيم تسليم اين فشارها شويم. اصولا "بان کي مون " شخصيت مهربان و ملايمي دارد و اتفاقا همان روز به ديدار " روموهيون" رئيس جمهور فقيد کره جنوبي رفتيم که او را براي دومين بار مي ديدم و مرتبه قبلي زمان انتخابات رياست جمهوري اين کشور بود.
روزي پيش از راي گيري براي گرفتن تصوير از اخرين تبليغات نامزدها به خيابان هاي سئول رفتم، هوا وحشتناک سرد بود راننده ما را به يک ميدان کوچک برد و گفت يکي از نامزدها که بيشتر طبقه محروم و کارگر از او حمايت مي کنند و طرفدار روابط خوب با کره شمالي و از
همه مهم تر وعده اخراج نظاميان آمريکايي را از پايگاه نظامي اين کشور به مردم اين کشور داده است اينجا سخنراني دارد.
پياده شديم ديدم يک نفر با کت مندرس و شلواري ناهمگون شبيه "پيژامه "! روي يک چهارپايه ايستاده و براي ده يا پانزده نفر حرف مي زند خيلي ها هم بي اعتنا از کنار او رد مي شوند، من و آقاي سيروس دربندي تصوير بردار خوب و حرفه اي واحد مرکزي خبر از شدت سرما حاضر نمي شديم پياده شويم چرا که تعداد هواداران اين نامزد نشان مي دهد چقدر راي دارد و به سرما خوردنش نمي ارزد!
اما راننده کره اي ما را با اصرار پياده کرد و کمي تصوير گرفتيم و سخنراني اش که تمام شد به کمک يک مترجم از او پرسيدم شما با چه اميدي در انتخابات نامزد شديد و هزينه کرده ايد؟!
او پرسيد شما اهل کجا هستيد؟ گفتم ايران. گفت برايم کشور جالب و مورد توجهي است و دوست دارم روابط بهتري با کشور شما داشته باشم و اگر تا فردا شب اينجا بمانيد حتما نتايج را خواهيد ديد، گفتم منتظر مي مانيم .. آقا سيروس دست به جيب بود و تصوير اين گفتگو را نگرفت و مي گفت دستانم يخ زده و اين بابا به همين تعدادي هم که اينجا جمع شدند راي نمي آورد تازه مي خواهد روابط را با ايران گسترش دهد.
به ميدان ديگري رفتيم که شايد سي هزار نفر پرچم بدست براي نامزد خود که مورد حمايت آمريکا بود ابراز احساسات مي کردند و
شور و حالي داشتند ما هم با سختي تصوير او را گرفتيم و فشار و استقبال خبرنگاران به حدي بود که ما مجال مصاحبه نيافتيم. فردا صبح ما را به چند نقطه شهر بردند که از راي دادن مردم تصوير گرفتيم و مصاحبه کرديم. شب براي شمارش آرا به ستاد انتخابات کره جنوبي رفتيم. مسئول آن بخش استقبال گرمي از ما کرد و نحوه شمارش آرا را که تمام مکانيزه و ماشيني بود توضيح داد و اعلام کرد رو موهيون نفر اول شده است من گفتم از روي عکس نشان بدهيد چون ما به اسم نمي شناسيم ديدم همان آقاي" کت پاره "! انتخاب شده است.
ديدم تلويزيون سراسري کره جنوبي به طور زنده لباس شيک به تن کردن، اصلاح و آرايش موي سر او و همسرش را که از آن لحظه به بعد رئيس و بانوي اول کره جنوبي شده بودند نمايش داد و من و آقا سيروس با تعجب به هم نگاه مي کرديم!
هرچند روموهيون که مواضع خاصي داشت چند ماه بعد از روي کار آمدن به اتهام تخلف در تبليغات و براثر فشارهاي امريکا به وسيله و حکم دادگاه قانون اساسي کره جنوبي از مقامش معلق و خانه نشين شد اما پس از متنبه شدن، دوباره به قدرت برگشت و در نهايت پس از پايان دوره اش بر اثر فشارهاي ناشي از اتهامات از جمله سواستفاده مالي خودکشي کرد ..
همين آقاي "بان کي مون" وزير امورخارجه همان دولت بود. هنگامي که به ديدار رئيس جمهور رفتيم او نيز در گفته هايش به فشار صهيونيست ها براي کاهش روابط و تغيير نام خبايان تهران اشاره کرد.
اکنون جاي طرح اين سوال است که چرا آقاي بان کي مون به عنوان دبير کل سازمان ملل متحد و يک چهره مستقل و بين المللي نمي تواند با پشتوانه صدها کشور در برابر افزون طلبي و خودکامگي صهيونيست ها بايستد؟
.. هرچند اين واقعيت پذيرفته شده که تا رضايت صهيونيست ها و هم پيمانانشان جلب نشود نشستن به کرسي دبيرکلي سازمان امري محال و يا دست کم دشوار است اما حداقل مي توان انتظار داشت که اگر يک سازمان وابسته به اين نهاد بين المللي نظير سازمان انرژي اتمي به پيوستن رژيم صهيونيستي به اين نهاد راي نداد و در حقيقت اين رژيم ضد انساني را در هر نوع فعاليت هسته اي آزاد گذاشت، آقاي دبيرکل ابراز نارضايتي کند و آيا به همين اندازه نمي توان از آقاي "آمانو" که يک ژاپني و از تنها کشور قرباني تنها به کار برنده سلاح هسته اي يعني آمريکا است انتظار داشت دستي به ا عتراض بلند کند!! تا اعتبار سازماني که رياستش را به عهده دارد کاملا از بين نرود..؟
کد خبر 7416
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۳۸۹ - ۰۳:۱۷
- ۰ نظر
- چاپ
آقاي "بان " مي گفت اسرائيل به دليل اينکه سفارتش در اين خيابان مستقر شده هر ماه به ما يادداشت رسمي مي دهد و با حمايت آمريکا فشار شديدي مي آورد تا اين خبابان را تغيير نام دهيم