به گزارش مشرق، این روزها، هر جایی که میرویم، بیش از همه، سخن از شاهکار بچههای سپاه، در حملهی موشکی به مقر داعش در دیرالزور است. این حمله، درست ساعاتی پس از بیانات رهبر انقلاب مبنی بر اینکه «هم دشمن بداند، هم دوستان با اخلاص بدانند، هم آن دوستانی که گاهی دلشان میلرزد بدانند که جمهوری اسلامی مستحکم ایستاده است و بدانید آنها نمیتوانند به ما سیلی بزنند، ما به آنها سیلی خواهیم زد.» انجام شد.
سردار سرتیپ پاسدار امیرعلی حاجیزاده، فرماندهی محترم سازمان هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اگرچه در این روزها، بیش از هر زمان دیگری سرش شلوغ است، اما درخواست گفتوگوی ما را صمیمانه پذیرفت و بهصورت مبسوط به سؤالات ما پاسخ داد. با او دربارهی شهید بزرگوار تهرانی مقدم پدر موشکی ایران، توان نظامی و موشکی ایران، و البته تدابیر و توصیههای رهبر انقلاب در افزایش توان نظامی و موشکی کشور به گفتوگو نشستیم.
شهید تهرانیمقدم را پدر موشکی ایران میدانند که از دههی ۶۰ در این حوزه وارد شد. سؤال این است چه شد که شهید تهرانیمقدم اهمیت و ضرورت بحث موشکی و خودکفایی در این موضوع را تشخیص داد و به آن ورود پیدا کرد؟
مستحضر هستید که زمان زیادی از پیروزی انقلاب نمیگذشت که تهاجم عراق به ما آغاز شد، آن هم با پشتیبانی همه دول غربی، شرقی و عربی. یعنی تنها موضوعی که میشود گفت شرق و غرب در آن روزها بر آن اتفاق نظر داشتند، مبارزهی با ایران بود. آن موقع، شاید شهید تهرانیمقدم حدود ۱۸، ۱۹ سال بیشتر سن نداشت، یعنی دو سال بزرگتر از ما بود. ورود به جنگ با دست خالی و بدون امکانات و با محدودیت فروش سلاح و تجهیزات، موجب شد که ما بر این تصمیم استوار شویم که برای پیروزی در جنگ، چارهای نداریم جز آنکه روی پای خودمان بایستیم و توانمند و قدرتمند بشویم.
برای همین کار، شهید تهرانیمقدم با خمپاره از آبادان شروع کرد و اولین تجهیزات غنیمتی که از ارتش عراق به دست آمد، توپخانهها را سازماندهی کرد. منتها نگاه به دور، همیشه جزء خصلت شهید تهرانیمقدم بود. یعنی آن موقعی که همهی ما دنبال کلاشینکف بودیم، او دنبال خمپاره بود که یک مقدار برد و حجم آتش بیشتری داشت. آن موقعی که خمپاره سر و سامان گرفت، رفت دنبال سازماندهی توپخانه. بعد دیدیم که برد اینها کم است و ما، هم قدرت آتش سنگینی میخواهیم و هم برد بیشتر. بنابراین به فکر ساخت موشک افتاد و تقریباً اولین امکان موشکی هم برای ما سال ۱۳۶۳ فراهم شد.
ایشان اعتقاد داشت که باید ما بتوانیم قدرتمند باشیم که بتوانیم از امنیت مردم و نظاممان حمایت کنیم. او تاریخ را هم خوانده بود، تاریخ گذشته ایران و صدر اسلام، خب اینها همه مملو از تجربیات تلخ بود و عبرتهایی بود که باید از آنها درس میگرفتیم. دائماً تکیه کلامش این بود که ما باید مشت مقام معظم رهبری را پر کنیم، ایشان فرزند امیرالمومنین علیهالسلام است و باید مشت ایشان پر باشد. دائماً این آرزوها را داشت و این روحیه و فکر را میدمید و پمپاژ میکرد. خب در طول جنگ هم دیدیم که تفکر او درست است، یعنی هر جاییکه ابزار داشتیم، موفق بودیم، اما آنجایی که دشمن برتری داشت، به ازای آن باید خون میدادیم.
بنابراین اینکه شهید تهرانیمقدم رفت دنبال موشک، ابزاری بود که میتوانست ما را به نقطهی قابل قبولی در دفاع از خود برساند. یعنی شاید امروز اگر موشکی نداشتیم که رژیم صهیونیستی و سایر دشمنان را تهدید بکند، چه بسا تا الآن جنگی رخ داده بود و آنها به بهانهی واهی مسئلهی هستهای، به مراکز هستهای ما حمله کرده بودند. ولی کارها و نگاه دور شهید تهرانیمقدم باعث شد که این مسیر بعد از پایان جنگ هم متوقف نشود و ادامه پیدا کند و امروز به یک نقطهی قابل قبولی برسیم.
یکی از کارهایی که شهید تهرانیمقدم کردند و شاید میشود گفت از این لحاظ سرآمد بودند، این است که فقط نگاهشان نگاه داخلی به امنیت کشور نبود، نگاه منطقهای هم داشتند. برای همین، مثلاً میروند به بچههای حزبالله لبنان آموزش میدهند. دربارهی این نگاه فراکشوری ایشان هم توضیح بفرمایید.
درست است اما در یک نگاه کلانتر و دقیقتر، این نگاه شهید تهرانیمقدم نبود، این تدبیر رهبر انقلاب بود. یعنی ما اگر به حزبالله لبنان کمک کردیم، اگر به فلسطینیها یا جاهای دیگر کمک کردیم، یا شهید تهرانیمقدم بهعنوان فردی که مسئولیت کارهای نظامی را به عهده داشت و پیگیر این کارها بود، آن بهخاطر تبعیت ایشان از حضرت آقا بود. این موضوع هم چون در تدابیر رهبر انقلاب بود، او با جان و دل دنبال میکرد. یعنی هر چیزی که حضرت آقا یا در دوران جنگ امام راحل میفرمودند، برای تهرانی مقدم فصلالاخطاب بود.
از این حیث، شهید تهرانیمقدم، مجموعهی توانمندیهای نظام اسلامی و محور مقاومت را همچون ظروف مرتبط میدانست، یعنی ما هر چی داریم آنها هم باید داشته باشند و هر کمکی بخواهند باید به آنها بکنیم و فرق نمیکرد مثلاً فرض کنید که ۲۰ یگان داخل کشور داشته باشیم و ۳ یگان هم بیرون کشور. همه را یکی میدانست.
طی سالهای اخیر جنجالهای رسانهای در رسانههای بینالمللی در مورد بحث توان موشکی ایران رخ داده است. از نظر شما هدف این جنجالها چیست؟
کلاً نظام سلطه با اصل انقلاب ما مخالف است. یعنی اساس را قبول ندارد. میگوید شما باید تحت امر من باشید، مثل بقیه کشورها و باز مثل گذشته آنها دستور بدهند، آنها شاه تعیین کنند و منافع و ثروتهای کشور در اختیار آنها باشد. یعنی آنها میخواهند ایران کشوری بشود مثل عربستان، امارات، قطر، مصر. پس اینکه مثلا بگوییم که هستهای آنها را نگران کرده است، اینطور نیست و بهانه است. خب هستهای مگر حل نشد؟ ظاهراً حل شده است دیگر، خودشان هم که میگویند ایران به همهی تعهداتش عمل کرده است. خب پس چرا باز هم تحریمها را ادامه میدهند؟
الان هم بحث موشکها را بهانه کردهاند. تا چند سال پیش که اصلا بحث موشکها مطرح نبود، برگردید ببینید اصلا دربارهی موشکها حرفی میزدند یا به رزمایشهای نظامی ما گیری میدادند و نگران بودند؟ ابدا چیزی نمیگفتند. حالا موشک را آنها تهدید حساب میکنند، خب آیا سامانههای پدافندی هم تهدید است؟ چرا ما را منع کردند؟ به ما رادار هم نمیفروشند، البته الان که دیگر نیاز نداریم، اما آن سالهایی که نیاز داشتیم، رادار هم نمیدادند. همین سامانهی «اس ۳۰۰» چند سال طول کشید؟ مگر سامانهی پدافندی نیست؟ آیا با اس۳۰۰ میشود به کشوری تهاجم کرد؟ نه، فقط میشود بگذارید داخل تهران یا اصفهان و اگر هواپیمای مهاجم آمد بزنید. ولی آنها میگویند نه، شما چنین تجهیزاتی نباید داشته باشید. چرا؟ چون اگر آرکیو۱۷۰ آمد، اگر هرمسی آمد، اگر هواپیمای جاسوسی آمد یا یک روزی تصمیم گرفتند هواپیمای جنگنده بفرستند، آن جنگنده به خطر نیفتد. یعنی میگویند شما این ابزار را نداشته باشید که ما هر زمانی اراده کردیم بزنیم توی سر شما.
پیشبینی رهبر انقلاب درست بود که بعد از هستهای، اینها میآیند سراغ موشک. بعد میروند سراغ مسائل منطقهای، بعد حقوق بشر، بعد میگویند که اصلا شما چرا شما نظام اسلامی را انتخاب کردید و امثالهم. در برابر چنین دشمنی، قدم اول را که عقب بنشینید، بعد قدم دوم را هل میدهند عقب، قدم سوم هم همینطور، یک موقعی برمیگردید به اطراف نگاه میکنید میبینید هیچی ندارید و همه چی را از دست دادهاید.
آنها میخواهند کاری کنند که خلع سلاح بشویم و نتوانیم مقابله به مثل کنیم. میخواهند قدرت امنیتبخشی را از ما بگیرند و به بحران برخی کشورهای منطقه مبتلا شویم. برای چه سوریه عراق به این روز افتادند؟ برای چه هنوز پاکستان و افغانستان امنیت ندارند؟ ببینید لیبی و یمن به چه روزی افتادهاند. اینها که دیگر توهم توطئه نیست و واقعیاند. اینها که دیگر دشمن فرضیای نیستند که ما ساخته باشیم که مثلا افکار عمومی را با خودمان همراه کنیم. نه، تهدیدی که علیه ما منطقه میشود واقعی است. یعنی اگر برنامهریزیهای ما دقیق نبود و اگر در حوزهی نیروهای نظامی، تدابیر حکیمانهی حضرت آقا نبود و این فرامین بهصورت دقیق اجرا نمیشد، امروز تهران، اصفهان، مشهد و شهرهای مختلف ما هر روز وضعیتی همچون سوریه و عراق را داشتند. یعنی مادر، صبح بچهاش را آماده میکرد، کیفش را میداد، لباس میپوشاند و میفرستاد مدرسه و نمیدانست که ظهر بر میگردد یا نه.
چندی پیش رئیسجمهور جدید آمریکا، مجددا از تهدید نظامی حرف زده است. پاسخ ایران به تهدید نظامی چگونه خواهد بود؟
قوای نظامی دو کارکرد دارند. کارکرد اول آن نقش «بازدارندگی» است. بخشی از این رونماییها و رزمایشها، درست است نیاز کار است و نیروهای عملیاتی احتیاج دارند به این کارها ولی علت اینکه بخشی از اینها نمایش داده میشود، برای این است که دشمن محاسبهی غلط نکند و حریف را ساده نگیرد. در وهلهی اول ما با ایجاد نیروهای مسلح قوی به دنبال این هستیم که جنگی اتفاق نیفتد. ما دیدیم که مقامات آمریکایی چند جنگ بزرگ را در شرق و غرب راه انداختند ولی به راحتی نتوانستند در مورد ایران تصمیم بگیرند، و البته هیچگاه هم نمیتوانند.
کارکرد دوم قوای نظامی این است که اگر روزی جنگ اتفاق افتاد، بتوانیم بر دشمن غلبه کنیم و پیروز باشیم. روزهای اول انقلاب و جنگ تحمیلی را به یاد بیاورید. ۱۹ماه از پیروزی انقلاب بیشتر نگذشته بود، سپاه و بسیج و نیروهای نظامی هنوز سر و سامان نگرفته بودند، چند ده هزار مستشار آمریکایی که ارتش را اداره میکردند رفته بودند و سیستمها ناقص بود و پشتیبانیها هم قطع شده بود. بنیصدر رئیسجمهور بود با آن وضعیت که درصدد تشدید فضای سیاسی- اجتماعی جامعه بود. در جبههی مقابل، شوروی، آمریکا، اروپا و کشورهای عربی، همه منسجم آمدند و پشت سر صدام قرار گرفتند. ما در این جنگ اما شکست نخوردیم و یک متر مربع از کشور را از دست ندادیم. در طول جنگ تیپها ساخته شد، لشکرها تکمیل شد، موشکی شکل گرفت و در بخش خودکفایی هم خیلی از تجهیزات را بومی کردیم. از آن دوره تا الآن نگاه کنید نزدیک ۳۵سال میگذرد هیچ روزی هم بیکار نماندیم. چرا؟ چون میبایست همواره خودمان را برای جنگ احتمالی، آماده نگه داریم.
امروز توان ما با آن روزهای اول انقلاب، اصلاً قابل مقایسه نیست. قدرت ما اصلاً قابل مقایسه نیست. تجربه و آموزشهای ما اصلاً قابل مقایسه نیست. حالا اینکه عرض میکنم نه اینکه مثلاً ما به یک جایی رسیدیم و خیالمان راحت باشد و بالش نرم بگذاریم زیر سرمان بگیریم بخوابیم، نه، طبعا دشمن هم دارد هر روز کار میکند، ولی میخواهم بگویم الآن شرایطمان اطمینان بخش است و دشمن به راحتی نمیتواند راجع به ما تصمیم بگیرد. خود آنها دارند میگویند قوای مسلح ایران در طبقهبندی جهانی، هفتمین قدرت جهان است. سردار سلامی یک روز گفت وضعیت موشکی ما طوری است که اینقدر تولید داریم که از نظر جا مشکل داریم.
این توانمندی نظامی ماست، از لحاظ نیروی انسانی هم در سالهای اخیر بیشترین فشاری که به بنده و امثال بنده میآید، از جانب جوانان شهادتطلب است. هر یگانی که میروم، جوانان دور من را میگیرند و میگویند که ما را بفرست سوریه. جوان، پدر و مادرش را واسطه کرده و آنها زنگ زده که بچهی ما را بفرستید. یا خانمی زنگ زده که من راضی هستم همسرم برود سوریه. با یک چنین مردم غیرتمندی مواجه هستیم. مگر اینها شکستپذیر هستند، مگر ممکن است؟ قطعاً این طور نیست.
گاهی اوقات اینطور گفته میشود که دنیای جدید دنیایی است که مبتنی بر دیپلماسی و گفتگو با کشورها است و اساساً نیازی به توان نظامی به آن معنا نیست. این موضوع تا چه اندازه درست است؟
همانطور که گفتم تجربهی واقعی ما نشان داده است کشوری که ضعیف باشد و نتواند از خودش دفاع کند، فرو میریزد. از طرفی دیگر، ما در منطقهای واقع شدهایم که روی مجموعهای از گسلهای ناامنی است. قدرتهای بزرگ هم به ثروتهای این منطقه چشم دوختهاند.
داعش موقعی که حمله کرد به عراق که عراق شاکلهی ارتشش از هم پاشیده بود. آنجور که برای من نقل کردند این گروه داعشی، موقعی که وارد موصل شدند، با ۲۰۰ تا خودرو وارد شدند و موصل چنین فرو ریخت. اگر همت مردم عراق و کمک ایران نبود، بغداد سقوط کرده بود. خود مسئولین عراقی میگویند. عتبات سقوط میکرد توسط یک گروه وحشی داعشی. یک نیرویی باید جلوی دشمن بایستد.
اصلا کدام کشوری را میتوانید مثال بزنید که ارتش و قوای نظامی نداشته باشد، یا تکیه بر یک کشور قدرتمند نکرده که آن بیاید کشور را حفاظت کند؟ خود آمریکا را ببینید، نصف بودجهی نظامی جهان توسط آمریکا مصرف میشود. طبیعی است که کشور ضعیف محکوم به نابودی است. کشوری که قدرت دفاعی نداشته باشد، مثل بدنی میماند که گلبولهای سفیدش ضعیف باشد، در اینصورت انسان با اولین سرماخوردگی از پا میافتد.
در سالهای اخیر در صنعت نظامی در حوزههای مختلف دریایی و زمینی و هوایی پیشرفتهای خیلی زیادی کردیم. اما متأسفانه در بخشی از صنایع دیگر مثلاً خودروسازی یا امثالهم هنوز نتوانستیم پیشرفت چندانی داشته باشیم. تفاوت بین اینکه ما در حوزهی نظامی توانستیم به این پیشرفت دست پیدا کنیم با سایر بخشهای صنعت چیست؟
صنایع نظامی اصولاً از پیچیدگیهای بسیار بسیار بالاتری نسبت به بخش غیرنظامی برخوردار است. یعنی شما مثلاً فرض کنید یک بولدوزر را بیایید مقایسه کنید با یک تانک؛ هر دو شنی دارد، هر دو ظاهر شبیه هم دارند. ولی کارکردش، این چه فناوری به کار برده، آن چه فناوری را استفاده کرده است. یک هواپیمای جنگندهی نظامی را بیایید مقایسه کنید با یک هواپیمای مسافری. در هر عرصه که ورود کنید، در هر بخشی، فناوریهای بخش کارهای نظامی بسیار بسیار پیچیدهتر است. شما کجا یک بخش غیرنظامی دارید که مثلاً یک وسیلهای همزمان که الآن داخل اتمسفر دارد استفاده میکنید روی زمین، این باید برسد به سرعت ۱۲ برابر سرعت صوت؟ بیرون جو باید یک عملکردی داشته باشد و هدایتی بگیرد، دوباره با آن سرعت وارد اتمسفر میخواهد بشود و با آن شتابهای منفی و ضرباتی که به این جسم میخواهد ورود بکند، بعد این باید هدایت بشود چند هزار کیلومتر در آن نقطه باید فرود بیاید. یعنی کارکردهای اینها به هیچ وجه با هم قابل مقایسه نیست.
صنعت نظامی اصولاً فناوریهای بسیار پیشرفتهای را به خودش اختصاص داده است و در دنیا مرسوم است میگویند سرریز پیشرفتهای دنیا بر این اساس است. سرریز فناوریها و دانشی که در حوزهی نظامی به وجود میآید، در غیر نظامی سرازیر میشود. همین اینترنت از کجا آمد؟ اول در بخش نظامی بود. خیلی از این بخشها و علوم دیگر هم همینطور.
معلوم است که بخش نظامی خیلی پیچیده است. کارهایی هم که در کشور ارتش، سپاه و وزارت دفاع انجام داده است، توانمندیهایی که امروز ما شاهد و صاحب آن هستیم، اساسا قابل مقایسه با بابخش غیرنظامی نیست. خب چرا در این بخش اتفاق افتاد و در آن بخش نشده است؟ بعضیها میگویند چون شما فرماندهتان، مقام معظم رهبری است، این اتفاق حاصل شده است. خب ایشان که در رأس سه قوه هستند و در سایر بخشها هم توصیهها و مطالبات و تدابیری فرمودهاند، همین نسخهای که در سالیان قبل در ارتباط با خودکفایی نظامی به ما فرمودند، تحت یک ادبیات دیگر بهعنوان اقتصاد مقاومتی، یا جهاد اقتصادی و امثالهم به بخش غیرنظامی هم فرمودهاند، خب پس چرا در آن بخشها کارهای بر زمین ماندهی بیشتری هست؟
بنده برداشتم این است آن کسی که باید نسخه صادر کند و راه را مشخص کند، کار را انجام داده است. اینکه در بخش نظامی اجرا شده و در بخشهای دیگر نشده است، این بهخاطر مشکلاتی است که ما در بخش دولتی داریم. ما در مجموعهی نظامی، نمیخواهم بگویم خیلی دقیق همهی فرامین را درست عمل کردیم. ولی میبگویم تلاش کردهایم که درست عمل کنیم. در هر جایی که ما مدیر جهادی داشتیم، نگاه اعتقادی و مبتنی بر توانمندی داخلی داشتیم موفق شدهایم. چه در بخش نظامی چه در سایر جاها. شما الآن در حوزهی خدمات مهندسی؛ سدسازی، راهسازی، پلسازی، اینها قبل از انقلاب همه از خارج میآمدند، الآن همه بومی است. یقین هم بدانید اگر این صنایع را بومیسازی نمیکردیم امروز تحریم بودیم. میگفتند ایران میخواهد سد بسازد، تحریم است اجازه ندهید. این هم بچههای معتقد آمدند و رفتند اینها را بومیسازی کردند. یا مثلاً در حوزهی کار نیروگاهی، همین کاری که در مپنا شده است. یک مدیر جهادی بالای سرش بوده، کار کرده و امروز خودکفا شدند. در حوزهی سلولهای بنیادی، صنعت هستهای و خلاصه هرجا که این نگاه جهادی را داشتیم موفق بودهایم.
همانطور که اشاره کردید بخش اصلی توانمندی نظامی ما مرهون تدابیر رهبر انقلاب است. در مورد توصیههایی که رهبر انقلاب در حوزههای مختلف نظامی مخصوصاً در حوزه موشکی، اگر نکاتی مدنظر دارید بیان فرمایید.
پایهگذار صنعت موشکی کشور مقام معظم رهبری است. یعنی در اولین جلسهای که در باغ شیان آن زمان در دورهی وزارت سپاه شکل گرفت که ما دو فروند موشک را از مجموعهی موجودی هشت فروندی جدا کرده بودیم و داده بودیم به عزیزان متخصص وزارت سپاه که اینها مهندسی معکوس کنند، در همان ماههای نخست خود حضرت آقا که آن روز رئیسجمهور بودند بازدید کردند و در جلسه شرکت کردند، تدابیرشان را همانجا مطرح کردند. رزمایشی در همان دورهی جنگ گذاشته بودیم برای موشکی، خود ایشان حضور یافتند و بازدید کردند و دائماً این موضوع را دنبال کردند. یعنی همان موقع تصمیم سختی بود که شما هشت تا موشک دارید، دو تا را بردارید ببرید مهندسی معکوس. اولین ایرادی هم که آن روز گرفتند، این بود که گفتند چرا اینها را باز نکردید؟ متخصصین دنبال این بودند که یک مقدار با احتیاط عمل کنند و نگران بودند، یک مقدار ترس داشتند که چی بشود، این جسارت را حضرت آقا پمپاژ کردند به آنها که بروید و نگران نباشید و سریع آنها را باز کنید. فرمودند اگر باز نکنید فردا نیاز جبههها زیاد بشود، ممکن است همین را هم بیایند ببرند و دوباره از شما بگیرند. باز کنید و شروع کنید کار را.
در مقاطع مختلف نیز باتوجه به نیاز کشور، همینطوری کار را میبردند جلو. میگفتند باید خودکفا بشویم. اتکاءمان باید به داخل باشد. بعد که تولیدات اولیه اتفاق افتاد، بلافاصله فرمودند که حالا روی کیفیت تولیدات کار کنید. تا پیش از این، ما روی بومیسازی کار کرده بودیم، اما محصولات دقت لازم را نداشت. در اولین جلسهای که ما ۱۶ آذر سال ۸۸ خدمت حضرت آقا رسیدیم، من یادم است که عرض کردم برنامههای ما این است و این کارها را میخواهیم بکنیم. در برنامهها، من صحبت از دقت عملکرد تولیدات نکرده بودم. آقا فرمودند که اولویت من دقت است. اینهایی که میگویید خوب است، ولی بروید و روی دقت متمرکز بشوید. ما هم گفتیم چشم. رفتیم کار کردیم و اولین کارها که شد، دقت به ۳۰ متر رسید. خیلی خوشحال بودیم که کار بزرگی شده وحرف آقا را پیاده کردهایم. موقعی که به آقا گزارش دادم، ایشان فرمودند کارتان خیلی عالی بود، ولی شما که توانستید این کار را بکنید، پس حتما میتوانید به کمتر از ۱۰ تا ۱۵ متر خطا هم برسانید. کار خیلی سختی بود اما گفتیم چون دستور آقا است باید اجرا کنیم. استدلال من یک جمله بود: فرمان است، پس باید برویم و آن را اجرا کنیم. خب خدا هم کمک کرد و انجام شد.
در مورد رزمایش نظامی که چندی پیش هم انجام شد، اگر نکاتی هست توضیح بفرمایید.
تا قبل از سال ۱۳۹۰ ما در حوزهی رادارها خودکفا شده بودیم. یعنی کار تحقیقات تمام شده بود، انواع و اقسام رادارها در کشور بود. ارکان اصلی پدافند یکی بخش راداری است. مرکز کنترل فرماندهی است. سامانههای جنگ الکترونیک است. سامانههای موشکی زمین به هواست. ما آن بخش اول را قبل از سال ۹۰ خودکفا شده بودیم. در ارتباط با سامانههای زمین به هوا قبل از سال ۹۲ کار تحقیقاتیمان تمام شده بود، نمونهسازی را هم داشتیم، در نمایشگاه اردیبهشت سال ۹۳ که حضرت آقا تشریف آوردند - نمایشگاهی بود در مجموعهی هوافضای سپاه- نمونههایی آن روز ارائه شد که تحقیقاتش تمام شده بود. آقا در آن نمایشگاه فرمودند کارتان خیلی عالی بود، جلسهای که بلافاصله بعدش ما خدمت آقا رسیدیم هم فرمودند خیلی خوب بوده، حالا بروید دنبال کمیت و خطوط تولید خود را ردیف کنید، تعداد میخواهیم. ما هم تلاش کردیم در این دو سال اخیر هم تولید انبوه شروع شده است.
در این رزمایش اخیر مدافعان حریم ولایت هم اولین باری بود که از تجهیزات پدافندی صددرصد ایرانی استفاده میکردیم. رادار، مرکز کنترل فرماندهی، جنگ الکترونیک، سامانهی موشکی زمین به هوا و غیره، همه ایرانی بود. امروز ما در حوزهی تأمین تجهیزات پدافندی که بسیار بسیار پیچیدهتر از موشکهای زمین به زمین و پهپاد و اینهاست، دیگر خودکفا هستیم و نیاز به خارج و واردات نداریم. دیگر افتادیم روی دور، حالا انواع مختلف برای بُردهای مختلف، برای شرایط مختلف و با کمیت بالا شروع به تولید شده است.
بهعنوان سؤال آخر، برنامهی موشکی ما در افق ۱۴۰۴ چگونه خواهد بود. به چه نقطهای میخواهیم برسیم؟
اصلا شما در حوزهی موشکی باید فصل به فصل بیایید و از ما گزارش بگیرید و بگویید که کجایید. چون کارشناسان دیگر افتادهاند توی اتوبان و با سرعت و شتاب زیاد در حال حرکتاند. قبلاً در مسیر غیر هموار حرکت میکردیم. رفتهرفته این راه هموار شده است، الآن دیگر اتوبان است و وسیلهی خوبی هم داریم و به سرعت داریم میرویم. ما باید به نقطهای برسیم که این کشور بیمه بشود. اگر روزی به ما تهاجم میکردند رسیده بودیم به نقطهای که تهاجم هزینه برای دشمن داشته باشد. در حال حاضر در شرایطی هستیم که دیگر به تهاجم فکر نمیکنند ولی آن را به زبان میآورند، میخواهیم این را برسانیم به نقطهای که دیگر حتی جرأت نکنند به زبان هم بیاورند. ما باید به جایی برسیم که جرأت نکنند حتی به ما بگویند که همهی گزینهها روی میز است. آن روز، روزی است که دیگر کشور به لحاظ امنیت صددرصدی میشود.
مردم به این خوبی هیچ جای دنیا پیدا نمیشود. این ملت قیمت دارد، هر چه فداکاری کنید برای این ملت کم است و ما به عشق حضرت آقا، به عشق این ملت، شبانهروز وقت میگذاریم و تلاش میکنیم که کشور به اوج اقتدار برسد. جملهی آخر اینکه ما تهاجمکننده به هیچ کشوری نیستیم، ولی اگر کشوری، دشمنی قصد تعرض داشته باشد به این ملت، حتماً با پاسخ محکم و کوبندهی ما مواجه خواهد شد. این یک بلوف سیاسی نیست، این روزها هم مردم ما دیدند، و هم همهی جهان، که ما توانایی انجام این کار را به نحو احسن داریم به اذنالله.