به گزارش مشرق به نقل از فارس، نويسندگان، پژوهشگران و صاحب نظران عرصه جنگ، امسال در سيامين سالگرد واقعه تاريخي دفاع مقدس، دست به يک اقدام نه چندان هماهنگ با يکديگر زدند و آن، خودداري از گفتوگو با رسانهها به منظور جلوگيري از مراجعه مناسبتزده اهالي مطبوعات و خبرگزاريها به آنان است. پرسش آنها اين است که آيا گفتن و شنفتن از حماسه بزرگ و حادثه عظيمي مانند جنگ، فقط و فقط بايد در يک هفته خاص از 365 روز سال اتفاق بيفتد؟
اين سئوال در جايي شکل ميگيرد که اهالي فرهنگ و هنر دفاع مقدس به واسطه برگزاري جشنوارههاي مختلف، روزهاي بسيار شلوغ و متراکمي را سپري ميکنند و نهادهايي مانند دفتر ادبيات و هنر مقاومت حوزه هنري يا بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس، اين روزها محل رفت و آمد چشمگير خبرنگاران و اهالي رسانه براي تهيه گزارش يا انجام گفتوگو است؛ در حالي که در بقيه ايام سال، کمتر گزارشگري به اين مراکز رجوع ميکند و حوزه ادبيات و فرهنگ دفاع مقدس، شاهد انعکاس و انتشار خبرهاي پراکنده و منفردي است که بيشتر در جريان احوالپرسي از نويسندگان و کسب خبر از آثار تازه آنها به دست ميآيد.
تصميم به سکوت، پديده تازهاي نزد فعالان حوزه دفاع مقدس است، اما آنچه عجيب مينمايد، اينکه چهرههايي که همواره در طول 30 سال گذشته حرفهاي خواندني و جالبي براي رسانهها داشتهاند، امسال در اعتراض به مراجعه مناسبتزده آنان، مايل به سخن گفتن نيستند تا روزنامهنگاران، سراغ چهرههاي جديد و کمتر شناخته شده اين حوزه بروند و به لطف اين اعتصاب تقريباً سراسري و اعتراضآميز، انديشهها و ديدگاههاي تازهاي از نيروهاي گمنام منتشر شود.
البته دعوت به سکوت براي بازخواني آنچه در سالهاي گذشته با مردم و مخاطبان در ميان گذاشته شده است را ميتوان به نگاه ژرفنگرانه و تحققخواهانه عناصر باتجربه و نويسندگان و پژوهشگران کارآشناي نسبت داد و ميشود از اين تصميم ـ که مطمئناً بدون هماهنگي قبلي و تصميم جمعي اتخاذ شده است ـ دو نتيجه اساسي گرفت.
اول ـ اين گروه از اهالي فرهنگ و هنر جنگ، به هيچ روي مايل به بازيگري بيحاصل روي صحنه رسانهاي نيستند و نميخواهند صرفاً از آنها در قامت يک «مصاحبهشونده کار راهانداز» استفاده و بلکه سوءاستفاده شود. چرا که شوربختانه در سالهاي اخير و فزوني رسانهها، انتشار گفتوگو از نامها و نشانههاي جنگ به کاري ساده و کمارزش تبديل شده است. بسياري از روزنامهنگاران نيز بدون نظر افکندن در سيماي ادبيات و هنر دفاع مقدس، پرسشهاي تکراري و سئوالات پيش پا افتادهاي طرح ميکنند که معمولاً به بيان خاطرههايي از دفاع مقدس منتهي ميشود و بحث عمقي و عالمانه به وجود نميآيد.
دوم ـ اين سکوت و اعتصاب سراسري غيرهماهنگ، شايد نوعي اعتراض به ساختارهاي فرهنگي تلقي شود که آن هم مثل مراجعه دوستان رسانهاي ما، مايل به مناسبتگرايي و ارائه بيلانها و آمارهاي چشمنواز است. چرا که در هفته دفاع مقدس، مديران و نه نويسندگان و صاحبنظران حوزه جنگ، با حضور در برنامههاي زنده تلويزيون، صفحات رنگارنگ مطبوعات و اوراق مجازي رسانههاي اينترنتي را از آن خود ميکنند و از پيشرفتهاي شگرف در حوزه کاري خود ميگويند. متأسفانه اغلب مجريان خوشسيماي تلويزيون نيز ـ که همه جور مهماني در برنامههاي خود دارند ـ اين مصاحبههاي زنده را با چاشني طنز و مطايبه پيش ميبرند و به دنبال جلب مخاطب عمومي هستند.
اين سکوت و کمسخني، ممکن است سالهاي بعد هم ادامه پيدا کند و دايره وسيعتري از نويسندگان، شاعران و پژوهشگران حوزه دفاع مقدس را در بر گيرد و اگر رسانه نتواند در طول سال، کارشناسي و تحليلي روي گفتهها و شنيدههاي آنان انجام دهد و سازمانهاي فرهنگي و متولي فرهنگ و ادب دفاع مقدس نخواهد خود را از دام آمارگرايي و شعارزدگي رها کند، شايد اين داستان همچنان ادامه يابد.
-------------------------------
* حميد محمدي محمدي
کد خبر 7384
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۳۸۹ - ۱۷:۵۶
- ۰ نظر
- چاپ
30 سال از آغاز جنگ تحميلي گذشت و يک بار ديگر، هفته دفاع مقدس فرا رسيد، اما امسال با سالهاي گذشته يک تفاوت اساسي دارد و آن، سکوت چهرههاي فعال در اين حوزه براي پرهيز از مناسبتزدگي است.