به گزارش مشرق، سیزدهمین برنامه تلویزیونی راز به آسیبشناسی وضعیت معماری و شهرسازی ما اختصاص داشت. مهندس مهدی چمران استاد دانشگاه و رئیس شورای شهر تهران مهمان نادر طالبزاده بود. راز این بار دست روی حقوق طبیعی و انسانی مردم برای زندگی در خانهها و شهرهای شان گذاشته بود. از آشپزخانههای اپن تا ساختمانهای شیشهای، از ساخت و سازهای شبانه تا یکی شدن اندرونی و بیرونی خانهها... همه اینها مصادیقی از بیهویتی در معماری نوین ایران ماست.
متن مشروح این برنامه را در ادامه میخوانید:
طالبزاده: امشب خدمت آقای «مهدی چمران» هستم و میخواهیم درباره چند موضوع صحبت کنیم. یکی از نکات بسیار مهم که ما هم درگیر آن بودیم و درباره آن صحبت کردیم معماری و زیباشناسی در شهر است ولی همه تحت لوای یک مطلب خیلی مهمتر و آن هم مقام معظم رهبری امشب درباره آن بحث میکردند یعنی هویت ملی ما چیست و کمکارهایی که کردیم که نرسیم به آن درجهای که امروز باید آنجا باشیم؟
اولاً شما آرشیتکت هستید یعنی معمار هستید و استاد دانشگاه هستید با بحث زیباییشناسی آشنا هستید با دانشجویان در ارتباط بودید، همچنین یاد و خاطره شهید بزرگوار آقای دکتر مصطفی چمران را زنده میکنید. کل این تاریخ و سابقه همه دست به دست هم میدهد ولی گفتمان اینکه ما باید چه بکنیم برای اصلاح و درست کردن آن ضعفهایی که در معماری وجود دارد و ما از بحث هویت ملی شروع کنیم که هویت ما ملی ـ اسلامی ـ ایرانی، ما اگر امروز بخواهیم به معماری ببالیم باید برگردیم به 500 سال پیش، میدان نقش جهان در اصفهان، چه شده که نتوانستیم به آن حد برسیم و بحث کنیم که برسیم به یک معماریِ درستِ اسلامی ـ ایرانی؟ دارم با کسی صحبت میکنم که رئیس شورای شهر است و اینها باید خیلی زودتر در رسانه باز میشد با یک نگاه منتقدانه.
چمران: یکی از مسائلی است که همیشه مورد توجه من هم بود و روی آن کار کردم و خیلی هم تلاش کردم حتی یک زمانی که رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بودم و هنوز هم آنجا به عنوان یک فرد کوچکی کار آموزشی را به عهده دارم یادم است خدمت تعدادی از مقامات کشوری رفتیم از جمله مقام معظم رهبری که آن زمان رئیسجمهور بودند، رئیس مجلس شورای اسلامی آقای هاشمی بودند، رئیس صدا و سیما آقای محمد هاشمی بود، حتی وزیر امور خارجه و وزیر فرهنگ که بیاییم بحث هویت و معماری و به ویژه آموزش در دانشکدههای هنری را جدی بگیریم. این خودش یک موضوع دیگری است، این را ما بتوانیم در کشورمان اصلاح و نهادینه بکنیم. برداشت من و چند نفر دیگر از دوستان از جمله آقای دکتر حجت ، آقای مهندس هاشم رهبری بود که فوت کردند، رفتیم و با این شخصیتها صحبت کردیم که اگر شما میخواهید فرهنگ را رشد بدهیم بایستی به این دانشکدههای هنری بها دهید و آنها را رها نکنید چون همین فارغالتحصیلان دانشکدههای هنری هستند که میآیند بیرون صدا و سیما را اداره میکنند، مطبوعات و رسانهها را اداره میکنند، میروند در نقاط مختلف و جاهای مختلف کارهایی میکنند که آن کارها روی جامعۀ ما تاثیرگذار است و میتواند هویت ما را شکل بدهد یا خدشهدار بکند، میتواند حتی سبک زندگی ما را تغییر بدهد.
مثالهای زیادی هم در این زمینه میتوانیم بگوییم از جمله رسانه ملی و صدا و سیما، بالاخره افرادی که اینجا کار میکنند از دانشکدۀ هنری صدا و سیما یا دانشگاههای دیگر مانند دانشگاه هنر یا هنرهای زیبا یا جاهای دیگر فارغالتحصیل میشوند و میآیند اینجا کار میکنند؛ بنابراین میبینیم در شکلدهیِ افکار عمومی و سبک زندگی ما چقدر این دانشکدههای هنری و آموزشهای هنری میتواند موثر باشد.
آن زمان بحثِ آموزش هنری را داشتیم که نشات گرفته از این هویت ماست که شما اشاره کردید. یعنی ما اگر کشورمان همه چیز داشته باشد اما هویت نداشته باشد، هیچ چیزی ندارد به چه چیزی میخواهیم خودمان را حفظ کنیم؟ آن چیزی که میخواهیم خودمان را حفظ کنیم هویت ماست و اگر دشمنان امروز میخواهند این هویت را از ما بگیرند و از درون تهی بکنند، راه درستی را در پیش گرفتند، این هویت را بایستی حفظ کنیم و یکی از نمونهها و نهادهای زیبای هویت ما در معماری است و شهرسازی، ما در معماریمان میتوانیم نمونهها و شاخصهای بسیار ارزندهای از هویت ملیِ خودمان را ببینیم، هویتِ ایرانیِ اسلامی، هویتی که همین امشب مقام معظم رهبری تعبیر میکردند با سه شاخصه که اولش اسلامی است، دوم ریشۀ تمدن تاریخی ماست، ریشه در تاریخ ما دارد، ما یک ملت باستانی هستیم که دارای سابقۀ تاریخی و تمدنِ بزرگی هستیم ملتی نیستیم که چند ساله به وجود آمده باشیم، نه ما تاریخِ حالا میگفتند 2500 ساله ولی قطعاً بیش از 2500 سال، نزدیک 5 هزار ما تاریخ داریم.
بنابراین یک ریشۀ قوی داریم و این ریشه را باید بتوانیم حفظ کنیم و بعد هم چیزی که شاید ملتهای دیگر نداشته باشند انقلابی بودن است که این انقلابی بودن باز در هویت ما و ساخت هویت ما بسیار موثر است. بنابراین ما در معماریمان هم این هویتمان را باید بتوانیم حفظ کنیم و اگر بتوانیم حفظ کنیم قطعاً در سایر نمودهای زندگی هم این هویت را بتوانیم به خوبی حفظ کنیم.
طالبزاده: یکی دغدغه ما که برای آن هم کاری نکردیم همین لباس، فرم لباس ایرانی خودمان را یک لباسی که تقلید لباس غربی است و هویت ملی ـ اسلامی مثلاً لباس مردانه حالا در لباس زنانه یک کارهایی شده که آن هم هزار نوع دخل و تصرف در آن شده، در همین قسمت نگاه می کنم به لباس مردان کرد، لباسهای بلوچ، لباسهای خاص خراسان نگاه میکنم میبینیم اینها یک لباس دارند، یک فرم دارند و با رنگها میتوانند خوب بازی کنند، با شالشان با عمامهای که روی سر قرار میدهند هر کدام از اقلیتهای ایران که این امکان را دارند که با رنگها بتوانند بازی کنند، ما در شهر بزرگ نداریم و اصلاً گم شده است!
چمران: البته من این را اضافه بکنم که همین لباسها لباسهای ایرانی است نه اینکه ما لباس نداریم، یعنی همان لباس کرد، چون کرد یکی از اقوام اصیل ایرانی است همه اینها ایرانی است یا گیلک یا ترک یا بلوچ همه لباسهای ایرانی است ما همۀ این تنوع را داریم بله شاید نتوانیم اینها را جمع کنیم و به یک لباس تبدیل کنیم، لباسی که خراسانیها میپوشند، فرض کنید لباسی که لرها میپوشند، لباسی که مرکز ایران میپوشند، لباسهای قدیمیمان را میتوانیم بگوییم حفظ نکردیم ولی به خاطر اینکه اقوام مختلفی تشکیل کشور ایران را داده و یکی از خصوصیات ماست و از خصوصیات قابل افتخارِ ما هم است که همۀ این اقوام هم افتخار میکنند که ایرانی هستند، بنابراین ما لباسِ محلی داریم، منتها باید سعی بکنیم علاوه بر مناطق خودمان در سایر مناطق هم این لباسها را حفظ کنیم و شاید نتوانیم به یک لباس ملی برسیم اما من این را قاطع نمیگویم چون روی آن مطالعهای نکردم.
طالبزاده: این یک موضوع مهمی است امکانش باشد که من لباسی که فرم غربی است را نپوشم یک لباسِ فرمی از ملتهایی که داخل ایران داریم و ملت واحد هستیم ولی اصلاً اتفاق نمیافتد، مرسوم نیست در تلویزیون که باید الگوسازی بکنیم روی آن اصلاً کار نشده است، لباس خیلی مهم است و بعد این لباسهای اصیلی که من در ایران میبینم که اقوام مختلف دارند خیلی راحتتر و درستتر است و رنگهای خیلی قشنگتر است. خیلی انسان راحتتر است.
چمران: اصلاً فلسفهای برای این کار داشته، همان عمامهای که میبندند و دستاری که دارند، شالی که میبندند.
طالبزاده: ما این همه فستیوال میگذاریم برای فیلم، ولی یک فستیوال برای لباس نمیگذاریم این همه آدم خلاق در ارتباط با لباس داریم، درباره لباس کار کنیم.
در معماری ایران که الان آپارتمان و آپارتمانسازی به خاطر، آشپزخانه اُپن است که از غرب آمده حتی خانه 200 متری هم آشپزخانهاش اپن است نه اینکه آپارتمان 80 متری باشد فضا کم است آشپزخانه باز است. اصلاً شما بروید به آمریکا و اروپا ببینید چند درصد آشپزخانههای آنها اپن است، درهای آنجا بسته است و خانم خانه در آشپزخانه راحت است، چرا این سبک شد و ماند؟ یعنی ما از آمریکاییها آمریکاییتر شدیم و از اروپاییها اروپاییتر شدیم و یک فرمول نداریم که چگونه میشود امروز این آشپزخانه اپن را بست. یعنی چون ساختیم و اصلاً نقد هم نشد، صدها هزار واحد ساخته شد و اصلاً نقد نشد که چه کسی گفته اپن؟ یعنی کدبانوی منزل در معرض دید است، مانند حجاب است این اصلاً هیچ وقت بحث نشد حتی در رسانه هم بحث نشد.
چمران: کاملاً درست میفرمایید البته یکی از نمونههایی بود از همان تقلید ما از معماری غرب، متاسفانه ما اوایل قاجار و اوایل پهلوی به تدریج معماری مدرن را و بعد دوران محمدرضا پهلوی، سخت به ایران آوردیم و در آموزشهایمان و در جاهای دیگر به عنوان یک سبکِ پسندیده دنبال کردیم و سعی نکردیم معماری خودمان را در همان روشی که جلو میرفتیم حفظ بکنیم، قطعاً ما امروز نمیتوانیم معماریِ صد سال قبل یا 200 سال قبل را بسازیم و در آنجا زندگی بکنیم ولی میتوانستیم همان معماری را تکامل ببخشیم از تکنولوژی روز استفاده کنیم و در همان حال و هوا و هویت خودمان جلو برویم و به سبکهایی برسیم که هم پاسخگوی زندگی امروز ما باشد و هم آن هویت ملی ما را حفظ کرده باشد. این کار نشد رفتیم از غرب تقلید کردیم و نتیجهاش هم همین است که شما میگویید این سبکها و ساختمانهایی که امروز میبینیم و متاسفانه با صد تاسف، همه هم دنبال همین تقلیدیم حتی به شدت تبلیغ میکنیم. مثلا در روزنامه مینویسد ساختمان فلان چند طبقه به سبک رومی، در حالی که سبک معماری ما قویتر از رومیها بوده، زمانی که ما گنبد داشتیم یا کارهای دیگری میکردیم آنها نمیتوانستند آنها مجبور بودند با یک قوس یا یک طاق به گونۀ دیگری برخورد کنند، دهانۀ بزرگ را مانند ما نمیتوانستند بپوشانند یا کارهای دیگری در معماری بعد ما امروز میگوییم اصلا مینویسم در تبلیغمان، سبک رومی که یکی از کارهایی که ما آمدیم از دو سال پیش یا همین دوره در شهرداری گذاشتیم که اصلاً اگر سبک رومی را آوردند شما نما را تایید نکنید نه تنها رومی سبکهای دیگری از جاهای دیگر دنیا آوردید که اصالت نداشت آن را تایید نکنید و نسازند. چون دلیلی ندارد بخصوص اینکه ناخودآگاه یک عدهای اِلمانها یا آن نشانههای فراماسونها و بعضی دیگر را بالای ساختمان، روی ساختمان و جاهای دیگر اینها را نصب میکنند و چیزهای بسیار بسیار پیشپاافتاده و عجیبی که متاسفانه مد شده است. مد شدنش هم یا معماران کردند یا بساز و بفروشها و مقلدین متاسفانه مد شد و آمد و همه دنبال آن رفتند.
شما نگاه کنید مثلاً بالای ساختمانها البته الان چند سالی است که فراموش شده است میآمدند یک قوسی مانند 8 میگذاشتند، این چه بود و برای چه میگذاشتند؟ الان هم خیلی جاها دارند و هنوز خیلی جاها است، کلیساها را که نگاه کنیم، کلیسایی که در خیابان شهید مفتح است یک فُرنتون جلویش دارد که همین قاب به صورت 8 را دارد، پستمدرنها آمدند این را گرفتند در ساختمانشان تقلید کردند و گذاشتند ما از آنها تقلید کردیم آمدیم خواستیم آن را بگذاریم آن را ناقص گذاشتیم این 8 را خوابیدهتر کردیم در جاده بهشتزهرا و دمِ صالحآباد که میرویم میبینید آن یک مقدار شیب دارد یعنی قوس واقعیاش هم به آن صورت نیست، یعنی یک تقلید ندانستۀ کورکورانه را انجام دادیم. مانند همین آشپزخانه اُپن که میفرمایید، من خانه 400 متری را هم دیدم که آشپزخانه بزرگ دارد، مثلاً آشپزخانه 5 متر در 7 متر است ولی اپن است و خانمی که آنجا دارد کار میکند مدام ناراحت است حتی اگر بیحجاب هم باشد باز ناراحت است برای اینکه میخواهد یک کارهایی آنجا بکند که باید حجاب خودش را داشته باشد، علاوه بر اینکه بوی غذا، چربی غذا همه اینها میآید روی وسایل خانه و اثرات خودش را میگذارد.
آنها اگر آمدند اُپن کردند در یک سوئیت در یک جای 30، 40 متری بوده نمیتوانسته در بگذارد، مانند یک آبدارخانهای بود، آشپزخانه هم دیگر نبوده یا اگر هم بوده کوچک بوده، غذا از بیرون میآورده آنجا گرم میکرده و بعد صرف میکرد. نه یک آشپزخانه بزرگ آن هم یک آشپز ایرانی که میخواهد پیاز داغ و سیر داغ درست بکند و آش رشته درست کند یا فلان غذا را درست کند. بخواهد برود در یک آشپزخانه اپن بپزد، اینها با هم سازگار نیست ولی متاسفانه همان بحث تقلید و از بین رفتن یا پشت پا زدن یا بد نگاه کردن به هویت معماری ما، این آثار زیانبار را داشته که امروز در جامعه ما میبینیم و باید اصلاح کنیم باید دنبال کنیم، روشنگری کنیم اصلاح بکنیم. کارش هم از دانشکدههای معماری است ما در دانشکده میگوییم و دنبال هم میکنیم و خوشبختانه دانشجویان هم میپذیرند که بله در خانه 200 متری آشپزخانه اپن معنی ندارد. ممکن است یک بخشی از آن را باز بگذاریم که باز قابل پوشش باشد اما اینکه همۀ آن باز باشد، کنار پذیرایی و به آن صورت این با زندگیِ دقیق ما سازگاری ندارد.
طالبزاده: این یک نمونۀ مستند است و صدها هزار واحد هم ساخته شده است این همینطور ماند و اصلاح نشد باید یک فرمولی ایجاد کرد که با این فرمول میشود اینها را اصلاح کرد این به نظرم از عهدۀ شهرداری برمیآید یا اینکه از این ظرفیت دانشگاهها و اساتید معمار که ما اساتید معمار و خلاق در کشور کم نداریم. من از قبل انقلاب به این موضوع فکر میکردم. خیلی از معماران ما از ایران رفتند ما باید اینها را هم از داخل و هم از خارج جمع میکردیم و کمک میکردیم یک اصلاحگری روی این موضوع اسلامی ـ ایرانی باید صورت میگرفت، یک مسابقهای، یک طراحیای، مثلاً من در قم شنیدم که یک مسابقه طراحی برای معماری بود. اندرونی بیرونی و موفق هم شدند درست کردند با مِتُد خیلی بزرگ هم نیست ولی خانههایی که اندرونی و بیرونی دارد، الان کار کردند یا شنیدم در خارج از ایران مثلاً در غرب در کانادا آپارتمانی 20 طبقه ساختند که هر کدام یک حیاط کوچکی دارد.
طراحی با وسایلی که امروز است خیلی میتواند خلاقانه باشد همۀ آدمها قبل از انقلاب یک حیاطی داشتند در تهران، کسی الان دیگر حیاط ندارد و نیاز ندارند به یک حیاط خلوت؟ در خوزستان سالها پیش برای شرکت نفت ساختمان ساختند؛ هر آشپزخانه یک حیاط خلوت داشت و هنوز هم است و خانم خانه نیاز به این حیاط خلوت دارد و کلاً در معماری امروز در آپارتمانسازی یک نوستالژی شد و از بین رفت و این مسئولیتش به فرهیختگان و اهل علم و هنر است. یعنی ترکیب علم و هنر که متاسفانه همینطور ساکت و صامت مانده است.
چمران: هم در آبادان است، هم نیوسایت اهواز من هم زمان جنگ زندگی کردیم. دقیقاً آشپزخانهاش یک حیاط خاصی داشت حتی درِ ورودی به خیابان یا کوچه داشت که وقتی سبزی میخرد و یا چیز دیگری میخرد میخواهد بیاید داخل از وسط اتاق عبور نکند که آشغالهایش بریزد مستقیم برود داخل حیاط یا بتواند کارهایش را انجام بدهد هنوز هم واقعاً آدم میرود آنجا میبیند چقدر اینجا راحتتر میشود زندگی کرد، آشپزخانه دارد، یک آبدارخانه کوچک دارند همۀ اینها را طراحی کردند، در بسته درست کردند، بله یک فضای کوچکی گذاشته بتوانند غذا بدهند و پذیرایی بکنند یعنی همان هنوز وجود دارد یعنی اگر ما بخواهیم از آنها تقلید بکنیم آن را ببینیم که آمدند ساختند و چیز خوبی ساختند و قابل استفاده است یا همین حیاط را ما در دانشگاه، دوستان را تشویق میکنیم.
همین پروژهای که این ترم من داشتم اتفاقا یکی از محلات جنوبی شهر تهران بود. محلۀ امامزاده یحیی را گرفته بودیم و طراحی میکردیم و آنجا از نظر قوانین شهرداری بیش از 4 طبقه نمیتوانند بسازند یعنی طرح تفصیلی، به دلایلی، ما تشویق میکردیم همین حیاطهای فضایی را به وجود بیاورند، هر خانهای برای خودش یک حیاط اختصاصی داشته باشد در عین اینکه به دیگر حیاطها هم دید نداشته باشد و این کارها را میشود کرد تعداد زیادی از دانشجویان ما تز دادند همین محله امامزاده یحیی یکی از تزهای خوب کارشناسی ارشد را داشتیم که یکی یکی آمده بود کار کرده بود و این حیاطها فضایی را به وجود آورده بود. یعنی هم آپارتمان را ساخته بود و هم آن آپارتمان با شرایط معماری ما سازگار بود و این بیرونی، اندرونی را ما دقیقاً در طراحیِ پلانهای معماری رعایت میکنیم، اینطور نیست که همینطور وارد شوند بروند داخل پذیرایی و همه چیز خانه قابل رویت باشد، نه این در طراحیهای درست حتی در خانههای کوچک رعایت میشود که ما بیاییم در فضایی قسمت زندگی عمومی را یعنی پذیرایی را از قسمت خواب و قسمت زندگی خصوصی جدا کنیم. حتی در یک خانه کوچک این قابل اجراست و عملی است و طراحی میشود منتها ما متاسفانه میتوانیم بگوییم اکثرِ خانهها و یا آپارتمانهایی که ما طراحی میکنیم به دست یک معمار خوب طراحی نمیشود. بیشتر آنها نقشههایی است که یا تیپ است یا یک جاهایی با امضاء کردن و امضاءفروشی طراحی میشود و سازندگان آنها هم عموماً بساز و بفروشهایی هستند که متاسفانه همانها این مسائل را مد کردند و در جامعه ترویج دادند یعنی حتی معماران را دنبال خودشان کشیدند که آنها هم بیایند و از آنها تقلید کنند به خاطر اینکه گفتند جامعه امروز این را دوست دارد و میپسندد، در حالی یک معمار یک مقدار قیاس بکنید با یک پزشک، یک مریضی میرود نزد پزشک مثلاً گلویش درد میکند به او بگویند بستنی نخور مریض هم بگوید من دوست دارم میخواهم بخورم پزشک هم بگوید چون دوست داری پس بخور، یعنی این راه آمدن با یک راه کج و کنار آمدن و اینجا تسامح خرج دادن کاری درستی نیست اینجا باید به عنوان یک هدایتگر بیاید و از آن علم خودش و از دانش خودش استفاده بکند و بگوید نه این راه درست نیست، من خودم اینطوری بودم و مقاومت میکردم و قبل از انقلاب خیلی خانه ساختم و در همه هم این بحث تقریباً بیرونی، اندرونی، محرم و نامحرم تا آنجایی که آن زمان عقل ما قد میداد رعایت میکردیم و امروز خوشحالم که در این شرایط میتوانم به آنها افتخار کنم و ببالم.
طالبزاده: این مسالهای است که گروهِ علمی دانشگاهی باید مسئولیت به عهده می گرفت و هدایت میکرد در بحث معماری و بعد شهرسازی، بعد یک ولنگاری هم پیش میآید، مثلا برای آسایش و حقوق مردم وقتی بساز و بفروش پول میدهد حق ساختمان میگیرد در یک خیابان 10 یا 7 متری یک ساختمان چند طبقه درست میکند، یک سال و دو سال آسایش مردم آنجا از دست میرود. مردم هم چیزی نمیگویند انگار حق و حقوقی ندارند که اعتراض کنند! نصفشب آهن میریزند، شب تا صبح بولدوزر کار میکند، بولدوزر که نباید شب کار کند، باید روز کار کنند و این غیرقانونی است که شب کار بکند، ولی اینها کار میکنند و مردم تا صبح نمیخوابند و بعد همه هم فکر میکنند نمیتوانند کاری بکنند و فقط در دلشان فحش میدهند و روز بعد با عصبیت میروند سر کار. چندین ماه طول میکشد، اینها فرمول دارد و میشود حل کرد من نمیگویم فرمولش چیست، اینها باید حل میشد در خیلی از کشورها اولاً اینقدر ساخت و ساز نمیکنند چه خبر است؟! هر کوچهای که دو خانه قدیمی دارد میگویم اینجا نمیشود رفت چون 6 ماه دیگر شروع میکنند به ساختن، ما هم کار داریم و تا صبح نمیتوانیم بخوابیم، یک مدت بولدوزر 8 سیلندر دیزلی موتور تانک است میرود و میآید و تا صبح مردم دیوانه میشود و چیزی هم نباید بگوییم، یعنی اینجا بساز و بفروش و شهردار منطقه که معلوم نیست کجا هستند راحت هستند و این مردم اسیر این سروصدا هستند. اینها حقوق مردم است. خیلی جاهای دنیا اینها را حل کردند. مثلا بعضی کشورها میگویند وقتی ساعت ترافیک صبح تمام میشود و بچهها رفتند مدرسه آن ساعت به بعد کامیونها میتوانند بروند تا ساعت یک و نیم بعد تمام میشود، این را حل کردند هیچ جا شب تا صبح کسی را اسیر نمیکنند.
چمران: در ارتباط با اینکه یک گروه فرهیخته و عالم باید بنشینند و فکر کنند ما چند حرکت کردیم ولی هیچ کدام هم هنوز به موفقیتی نرسیدیم. یکی اینکه اولاً در مجلس و برنامه هم چهارم و هم پنجم گذاشتیم که وزارتِ مسکن و شهرسازی قدیم بیایند بنشینند و این اصول معماری و همین هویت معماری را تدوین کنند به عنوان قانون دربیاورند و بگویند این کار را هم کردند منتها چون معماری یک مقولهای است که بخش عمدهای از آن از هنر سرچشمه میگیرد نمیشود آن را قانونمند کرد و بنابراین چیزهایی نوشتند و ارائه کردند ولی نشد اجرایی شود.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در این بازنگریاش یک بحثی را به وجود آوردند در ارتباط با معماری و یک گروه کار تشکیل شد و این گروه کار 3 سال ما هر هفته یک جلسه داشتیم و روی این موضوع فکر کردیم البته به یک نتایجی رسیدیم در اصلاح سیستم آموزشی برای دانشگاهها یک مقداری هم رشتههای هنری و هم معماری و هم شهرسازی، کارهایی در این زمینه شد. انشاءالله بتواند نتیجهبخش باشد. من خیلی در آنها امیدوار نیستم چون ریشهها را باز در آنجا زیاد نتوانستیم باز بکنیم. کارهایی در شهرداری انجام دادیم همین که بایستی بیایند و یک گروهی از اساتید دانشگاه را دعوت کردیم که در شهرداری بیایند مثلاً در شهرداری مناطق هفتهای دو سه روز باشند و ساختمانها را نه فقط از نظر سطح زیربنا و اشغال، شهرداریها آنها را خودشان بلد هستند بلکه از نظر طراحی و طراحیِ نما و ظاهر ساختمان و چیزی که انسان میبیند هم بررسی کنند و از چیزهای عجیب و غریب که ساختمانهایی که چگونه ساختند! که اگر به یک بچه کوچک بگوییم با گِل عروسک بساز، شاید بهتر از او میساخت و این را جدی میگویم. حتی نه تنها شهر خودمان شهرهای دیگر هم همینگونه است که تقلید میکنند از ما و متاسفانه ساختمانهای نامناسبی میسازند. البته اینها حرکتهایی شده است انشاءالله امیدواریم که اینها به نتیجه برسد که واقعاً بایستی در آموزش و آن سیستمها کار کرد تا تدوین شود در این زمینه.
در ارتباط با بحثی که فرمودید شب کار کردن درست است. ولی هنوز راهنمایی و رانندگی و شهرداری ما در این زمینه به یک تفاهمی برسند که چه بکنند. چون ما متاسفانه همۀ ساعات روز ترافیک داریم. یعنی بین ساعت 9 و 10 بیرون بروید اتفاقاً شلوغتر است، متاسفانه خیلی از جاهای شهر شاید نتوانند این کار را بکنند. باید بنشینند و به یک فرمولی در این زمینه دست بیابند. ولی کار کردن در شب ممنوع است، بله کامیون میتواند شب بیاید و خاکبرداری کند و برود یکی از مشکلات بتنریزی است، شب باید بتنی را بیاورد نمیتواند روز بیاورد چون کامیونهای بزرگی است، این است که برای بتنریزی کامیون را میآورد. مجبور است شب کار کند. بخصوص الان با این خرطومها میگذارند و بتن را شوت میکنند به طبقات بالا خود اینها سروصدای بیشتری را ایجاد میکند، بله این مشکل وجود دارد و این مشکل را شهرداری و راهنمایی و رانندگی و مردم نتوانند حل بکنند و کسی که آسیب میبیند همسایگان آن کسی است که ساختمان را میسازد و حتماً همۀ ما یک ساختمانی در همسایگیمان داریم و این زجر را کشیدیم.
طالبزاده: مثلا 25 تا کامیون صف کشیدند که بروند در یک کوچه کوچک آن هم برای یک ساختمان 8 طبقه که مجوز گرفتهاند. انگار مردمی که شب خوابیدند حقوقی ندارند. هر شب باید عذاب بکشند. نمیدانند میتوانند اعتراض بکنند یا نکنند! یا جمعه، چرا جمعه اینطوری کار میکنید؟! روز تعطیل روز استراحت مردم است برای اینها فرقی نمیکند. این چیزهایی است که به نظرم شهرداری مسئولیت دارد و فرهیختگان باید اینها را حل کنند.
چمران: حتی در قوانینِ آپارتمانی مثلاً یک آپارتمانی که دارد تعمیرات میکند نمیتواند بین ساعت2 تا 4 بعدازظهر کار بکند چون ممکن است عدهای استراحت بعدازظهر داشته باشند، روز جمعه نمیتواند نباید به او اجازه بدهند، یعنی قوانین فعلی که برای آپارتماننشینها است و مصوبه است چنین اجازههایی را نمیدهد. ولی در ساختمانسازی متاسفانه آن بحث ترافیک که روز نمیتواند برود و بیاید و بتنریزی که اینها پشتسر هم میآیند و منتظر هستند بتنشان را خالی کنند و بروند، البته اینها یک خطرات دیگری هم دارد، اینهایی که خاک میآورند و میبرند همه به سرعت میروند چون میخواهد در شب 4 بار برود و بیاید، بعد میبرد در جاهایی که ممنوعه است خالی میکند چون میخواهد زود خالی کند و برگردد یعنی شما جاده اوشون بروید می بینید این طرف و آن طرفش همینطور زدند تخلیه ممنوع، شهرداری گشت گذاشته است آنجا که کسی شبها خاک تخلیه نکند. یک دقیقه حواسشان نباشد کامیون همانجا خالی میکند و برمیگردد. البته راههایی پیشبینی کردیم که این خاکها را ببرند یک جای خاصی تحویل بدهند امضاء بکند برگردد که این مسائل پیش نیاید. به هر حال این مشکلات را هم پشت سرش متاسفانه دارد و قاعدتاً بایستی راه چارهای بهتری برای این اندیشید.
طالبزاده: مثلاً آزمایش شود ساخت و ساز در این منطقه را فلان ساعت انجام بدهیم بینیم چه میشود. عملاً و ایجابی باید یک کاری کرد موضوع حل شود. ما وقتی میخواهیم احساس کنیم ایرانی هستیم و یک تمدنی داریم میرویم در ساختمانهای قدیمی که در بعضی از شهرها مانند کاشان و اصفهان وجود دارد، مهندسیای که در بعضی مساجد و خانههای کاشان وجود دارد، تهویه هوا، عبور هوا و معماری زیباییای که دارد آدم آنجا قدم میزند، مثلاً در اصفهان بازاری که اطراف نقشجهان است و بعد مسجد امام آن شاهکار، اینها به انسان یک نیروی روحی میدهد و آدم افتخار میکند که ایرانی است وقتی آنجا راه میرود انسان روحش باز میشود، همه اینها علم بوده و همه براساس علوم عرفانی بوده، شیخ بهایی کارهای بزرگی آنجا انجام داده است، چرا ما این فرمولهای قدیمی را و مهندسین محترم چرا روی این موضوع کار نمیکنند؟ چرا مسابقات را اینجا برگزار نکردیم؟ که بحث تهویه و گردش هوا در یک ساختمان، برعکس کاری که در نیویورک در دهه 80 میلادی به بعد میبینید ساختمان عظیم شیشهای یکباره بالا آمده و تهویهاش هم داخل شیشههاست و اصلاً تهویه نیست. آدم در آن ساختمانها مریض میشود، آن کوران هوا و آن جریان هوا که ما اینها را از 500 سال پیش علمش داشتیم چقدر میتوانستیم روی این موضوع کار بکنیم.
چمران: در همان یزد و کاشان که همان معماریهای قوی را داشتند.
طالبزاده: ما از معماری نیرو میگیریم. معمارها مهمترین آدمهایِ روزگار بودند. یعنی در جامعه کسی آرشیتکت بود یعنی مهمترین آدم بود. از دکتر مهمتر بود چون آدم با معماری زندگی میکند در یک فضایی که معماریاش درست است انسان میتواند تنفس بکند، ارتباط درست میتواند برقرار کند.
چمران: اصلاً همانها فراماسونر را به وجود آوردند چون ماسیون یعنی همان بنایی و همان معماران آمدند فراماسونر را به وجود آوردند.
طالبزاده: ما با این تاریخی که داریم چرا با تعصب بیشتر، همان تعصبی که در جنگ داشتیم در مقابل دشمن و امروز داریم که هویتمان را حفظ بکنیم، معماران خیلی در صحنه کمرنگ حضور دارند، آن معماران نابغه ما کجا هستند؟ آن الگوی شهر اسلامی کجاست؟ کجای تهران یک الگو دارند درست میکنند که ما ببینیم؟ نمیبینیم، سوالم این است که الان 38 سال گذشت در ادامه مسیر معماری در بحث هویت ملی و اسلامی خیلی نقش مهمی دارد واقعاً نجاتبخش است و الان این کمبود را چگونه باید جبران کرد؟
چمران: من خیلی تشکر میکنم از دید شما به همین بحث معماری که هم علم است و هم هنر است و هم عشق است. یعنی واقعاً فراتر از این است من معماران قدیمی را مانند مرحوم لرزاده یا همکاران او را که حالا یک آقایی بود که مسجد شهید مطهری حتی کار کرده بود و میدیدم کار کردنش را و البته با او کار کردم چون پسر او هم همدورۀ من بود در دانشگاه و خود او یک کاشیکار و معمار بود که رسمیسازی و یزدیبندی و گوشهسازی و همه اینها را خوب بلد بود و عملاً هم میرفت کار میکرد. بنابراین من خیلی از او یاد گرفتم و از این معماران بزرگ هنوز هم در کارهای معمار مرحوم لرزاده را میبینم واقعا لذت میبرم با اینکه یک معمار آکادمیک و دانشگاهدیده نبود ولی کارهایش بسیار بسیار اصیل و واقعاً آن علم معماری را به خوبی میدانست و دنبال میکرد.
ما باید این را دنبال کنیم من در ابتدا گفتم متاسفانه تقلید ما از غرب ما را منحرف کرد. اوجِ معماریِ اسلامی ما دورانِ صفویه بود در اصفهان، بعد از آن درست است کارهایی را ما کردیم در دوران زندیه و قاجاریه یا شبیه به او بوده یا کمی تغییر دادیم ولی نتوانستیم آن اوج را همان حالت را حفظ کنیم یا تکامل ببخشیم، ما باید در معماری امروزمان این کار را بکنیم و اجباراً باید بکنیم یعنی اگر نکنیم هویت معماریمان را و هویتمان را از دست میدهیم، سبک زندگی که مقام معظم رهبری هم اشاره فرمودند، آیا سبک زندگی ما درست است؟ بعد این را گفتند سبک معماری ما درست است این ارتباطش با هم خیلی نزدیک است.
من یک مثالی میگویم این مثال را همیشه برای همکاران و دانشجویان هم میگویم. من دانشجو بودم خیابان دکتر فاطمی تازه داشت شکل میگرفت. شمال خیابان دکتر فاطمی یکسری خیابانهای موازی هم است، داشتند آنجا را میساختند. من دانشجو بودم ولی کار هم میکردم. چون دانشجویان معماری باید از همان سال اول و دوم باید بروند کار بکنند البته الان نه، الان چون کار کم است پیدا نمیشود ولی آن زمان اگر کار نمیکردیم بلد نبودیم باید کار اجرایی میکردیم، آنجا یکسری خانه ساختند حالا یکسری معمارهای بساز و بفروش خاصی هم آمدند و ساختند که این خانهها واقعاً نمونهای از بیهویتی ماست. اولاً از نظر تکنیک ساخت و ارزش و ایستایی و مقاوم بودن بسیار بسیار ضعیف بود. خانههای دو طبقه یا حداکثر سه طبقه، دیوارهای مشترک 20 سانتیمتری که روی آن میساختند و دهانههای بزرگ و نما همه آهن و شیشه و باز روبروی آن هم یک ساختمان، خانهای که شما اینطور میسازید تمام آنها شیشه است و همه ساختمان از بیرون دید دارد، پشت آن هم اتاق خواب یا اتاق پذیرایی است، دختری و خانمی که آنجا زندگی میکند تا چه مدتی میتواند پشت آن پرده باشد و آسمان را نبیند یا خورشید و آفتاب را نبیند؟ بالاخره یکبار باید کنار بزند و ببیند، و همان چند دفعه سبب میشود که مشکلی برایش نباشد اگر بدون حجاب موردنیاز مورد دیدِ دیگران قرار بگیرد وقتی کسی آنجا بزرگ شود شما دیگر سخت بخواهید به او تفهیم بکنید که بایستی یک چنین حجابی داشته باشی، حالا منظورم حجاب اسلامی نیست آن بحث را ندارم آن یک بحثِ فرهنگیِ قویتر از این است. نه حجاب شخصی آن چیزی که برای من است و دوست ندارم بیشتر از آن کسانی من را ببینند حتی آن را هم نمیتوانید رعایت بکنید، این خانهها ساخته شد البته الان شاید تعداد کمی از آنها باقی مانده باشد و همه را خراب کردند من از همان زمان فکر میکردم این زندگی دارد زندگی ما را تغییر میدهد.
بله عدهای پولدار شدند من در دفتری که کار میکردم در کارگاه باید نظارت میکردم. یک نفر سرکارگر بود یکدفعه دیدم در خیابان وزرا یک بنزی دارد کنار من بوق میزند، بوق گاوی هم گذاشته بود. من نگاهش کردم نشناختم، گفت من همان فلانی هستم، گفتم چه شده؟ گفتم حالا معمار شدم از خانههایی که آنجا ساختم معمار شدم. بله یک چاه دو متری توالت هم حفر میکرد، دستشویی هم یک طور دیگری، یک کارِ سرهمبندی که از نظر ایستایی صفر بود از نظر هویت، هویتِ ما را به شدت آسیبپذیر کردند و از بین بردند با اینگونه ساخت و سازها.
حالا امروز به گونه دیگری میگویند نمای رومی، شوتینگ و آشپزخانه اُپن و چراغ فلان و همۀ اینها شده است یک برند برای اینکه بخواهد یک ساختمان خوب را معرفی بکند و خوب بفروشد. میگوییم چرا این کار را میکنی؟ میگوید مردم خوب میخرند! با سلیقۀ مردم این سازگارتر است در حالی که این سلیقه را اینها برای مردم به وجود آوردند، این روی زندگی ما تاثیر مستقیم دارد، زندگی ما هم روی معماری تاثیر مستقیم دارد و این را در درجه اول در جاهای آکادمیک و بعد در شهرداریها و بالاخره در رسانه ملی.
من واقعاً از این زمینه تشکر میکنم که آمدید و این مساله را باز میکنید برای مردم که مردم بدانند آشپزخانه اُپن یک کلاس بالاتر نیست یک چیزِ عقبافتاده و یک حالت خاصی از کمبودهاست. نه اینکه یک چیز خوبی باشد که ما بیاییم آن را دنبال بکنیم، برای مردم باز شود و بتوانیم سلیقۀ مردم را در این زمینه تغییر بدهیم یا اصطلاح بکنیم.
طالبزاده: ما چون فرهنگ داریم و تاریخ داریم. بعد دانشمندان بزرگ ترکیب علم و هنر داشتیم که نمونههایش وجود دارد. یعنی امروز کسی بخواهد بیاید ایران و بگوییم ایران ما این است باید او را کجا ببریم؟ که آن روح ایرانی در آن باشد و آن نبوغ ایرانی در آن باشد. اولین چیز همان معماریهاست که بگوییم این میدان برای 500 سال پیش است، این مسجد برای 500 سال پیش است، این کانالهای آب که از رودخانههای شهر آوردند داخل شهر، یعنی در یک شهری هم که آب کم است شیخ بهایی آب را آورده بود در شهر و میگرداند، این چهارباغی که اولین بلوار است. یک کسی که روح را میشناخت یعنی عارف بود، خداوند را نزدیک میدید و ناظر میدید اینها را برای آن شهر درست کرده است.
ما انقلاب کردیم یکی از مسائل مهم اینجاست. امروز میخواهیم یک پله بیاییم بالاتر اولین چیزی هم که خودش را نشان میدهد معماری است. یعنی یک خارجی میآید در تهران از معماری ما میفهمد اینجا چه خبر است و لازم نیست خیلی بررسی کنیم، یکی از نویسندگان برزیلی آمده بود در ایران در کنفرانس افق نو گفته بود چقدر شما بانک دارید؟!
چمران: شما خیابان طالقانی را بشمارید ببینید چقدر بانک داریم!
طالبزاده: تعجب کرده بود! بعد میگفت شما که تحریم هستید چقدر ساختمانسازی دارید؟ گفتم ما تحریم هستیم ولی باز ساختمانهایمان را میسازیم، اگر تحریم نبودیم چه میکردیم! مرحله بعدی که ما میخواهیم بگوییم چه کسی هستیم من فکر کردم این کنفرانسی که میگذاریم و خارجیها و منتقدین غربی میآیند داخل ایران اصلا کدام شهر این کنفرانس را برگزار کنیم که ما یک مقدار بیشتر ایران را در آنجا ببینیم؟ یکی از دوستان آقای شهیدی که در اصفهان هستند همیشه با او بحث داشتم که این کنفرانسها را بیاوریم در اصفهان با شهرداری صحبت بکنیم آنجا یک مقدار بیشتر میتوانیم احساس کنیم در ایران هستیم یعنی قدم که میزنند یک روحی از اسلامیت و ایرانیت در آنها دمیده شود. کاش برای تهران راهحلی پیدا میکردیم ولی خیلی امیدی ندارم .که بخواهند کاری بکنند چون بحث ترافیک و آلودگی است اما ناامید نیستیم از اینکه مهندسین و معماران آزمایش کنند و امتحان بکنند که ما از این مساله بگریزیم و بیرون بیاییم و از این تله بیرون بیاییم.
چمران: من فقط این را بگویم که این کار فقط کارِ معماران نیست. کار مردم و معماران است. آگاهی مردم، بنابراین آگاهیبخشی به مردم ارزش زیادی دارد هم جلسات و گذاشتند کنفرانسها و نشان داده به مردم که معماری ما این است و ما دارای این معماریِ قوی و این پیشینۀ محکم هستیم. اصلاً ما را به این میشناسند و ما به این افتخار میکنیم ما این را نباید از دست بدهیم از دست دادن این هویت یعنی از دست دادنِ یک پیشینه و تاریخِ طولانی و اصلاً از دست دادنِ استقلال و آزادیمان، من در این حد میبینم و از آن جهت هم بله معماران وظیفه دارند که این کار مهم را به دوش بگیرند و انشاءالله انجام بدهند از رسانه ملی و سایر رسانهها هم نباید غافل شویم.