به گزارش مشرق، حتی اگر مخالفان کیروش دوست نداشته باشند، این مشهورترین نمونه سال های اخیر از هنر دفاع کردن در فوتبال است. بازی منچستریونایتد با بارسا در سال ۲۰۰۸. مایکل کریک به خاطر می آورد که کی روش با دو تشک به بازیکنان نشان داد که از چه فضایی باید مراقبت کنند. او از دو مدافع میانی و دو هافبک میانی خواست مانع رسیدن توپ به این دو تشک شوند؛ دقیقا همان فضایی که بارسا از آن استفاده می کرد. هنر دفاع در فوتبال این روزها معادل بستن فضاهاست و کی روش یکی از اساتید این کار است. درباره این بازی بارها نوشته شده. منچستر موفق شد بارسا را در نوکمپ با تساوی بدون گل متوقف کند و با بردن بازی برگشت به فینال لیگ قهرمانان رسید.
استقلال مقابل العین هم می خواست فضای پشت محوطه جریمه را ببندد، ولی استراتژی دفاعی تیم برای این بازی یک هرج و مرج کامل بود. منصوریان در غیاب سه هافبک اصلی چاره را در تجمع بازیکنان در زمین خودی و یارگیری من تو من با عمر عبدالرحمان دیده بود. در منسوخ بودن این روش همین بس که هیچ نمونه مشابهی از آن در بایگانی ذهنی مان نیست، مگر چند بازی قدیمی از فوتبال ایران.
در بازی مشهور ایران و آرژانتین گفته می شود که یارگیری مسی به دستور کی روش منطقه ای بود و ستاره آرژانتین با توجه به تغییر مکان زیادش مامور مشخصی برای مهار نداشت. مهمترین حسن یارگیری منطقه ای این است که ساختار دفاعی به هم نمی ریزد و تیم مجبور نیست با یک بازیکن کمتر بازی کند.
در بازی العین یارگیری بسکتبالی مگویان با عبدالرحمان خط میانی استقلال را کاملا به هم ریخته بود و هافبک باهوش اماراتی با جابه جایی عرضی فضاهای بزرگی در بلوک دفاعی استقلال بوجود می آورد.
فرصت های العین در شروع بازی خیلی زود نشان داد که تصمیم منصوریان چقدر اشتباه بوده و سرانجام مقاومت تیم در هم شکست. انتظار می رفت سرمربی استقلال بعد از گل اول العین تغییر روش بدهد، ولی این تاکتیک ادامه پیدا کرد و با مصدومیت فرشید باقری، ماموریت مهار عبدالرحمان به جابر انصاری سپرده شد.
استقلال بعد از دریافت گل سوم چاره ای جز حمله نداشت و از یارگیری مستقیم دست کشید، ولی تغییرات ترکیب این تیم به قدری زیاد شده بود که بازیکنان در زمین کاملا سردرگم بودند و هر حمله حریف به یک موقعیت گل تبدیل می شد.
منصوریان در این بازی سه هافبک اصلی اش را نداشت و قابل انتظار بود که استقلال نتواند بازی همیشگی را به نمایش بگذارد، ولی با همین نفرات هم می توانست ساختار دفاعی مدرن تر و منطقی تری تدارک ببیند، فضاها را ببندد و با مهاجمان سریعش تنها به ضدحمله فکر کند. پشتوانه برد بازی رفت هم اجازه انتخاب چنین روشی را می داد.
بازیکنان استقلال هم در این بازی نمایش فردی ضعیفی داشتند، ولی نزول کیفی آنها بی ارتباط با آشفتگی تاکتیکی تیم نبود. وقتی شرح وظایف به خوبی تفهیم شده باشد بازیکنان با اعتماد به نفس بالاتری بازی می کنند. در این بازی اما ناکارآمدی سیستم دفاعی تیم خیلی زود برای بازیکنان و کادر فنی مشخص شد و تردید همه را فرا گرفت. نکته ای که رحمتی بعد از گل اول العین می خواست به نیمکت گوشزد کند و تعویض زودهنگام قربانی نشان می داد که تمام تدابیر کادر فنی که یک هفته برای آن برنامه ریزی کرده شکست خورده و استقلال مجبور است ۶۰ دقیقه را با برنامه جدیدی که کسی نمی داند چیست بازی کند.
باخت سنگین ۱-۶ در خانه امارات نباید عملکرد منصوریان در بازی های قبلی را زیر سوال ببرد. نباید این نکته مهم را فراموش کرد که هافبک استقلال در نیم فصل دوم با مثلث ابراهیمی، نورافکن و اسماعیلی متحول شد و غیبت آنها ضربه بزرگی به تیم بود. طبیعت بازی های حذفی مثل لیگ قهرمانان هم این است که اولین اشتباه آخرین اشتباه است و یک بازی بد همه اندوخته تیم را بر باد می دهد. این بازی اما نشان داد که کادر فنی استقلال نیاز به تقویت دارد. تلخ تر از خود باخت نمایش تیم بود که به شان قهرمان سابق آسیا لطمه زد. کادر فنی استقلال انگار می خواست در العین فوتبال را از نو اختراع کند؛ اختراعی که شکست خورد.