به گزارش مشرق، حسن رشوند در یادداشت روزنامه جوان نوشت:
دیروز در حالی که روزنامهها و شبکههای خبری تلاش داشتند با دریافت آخرین اخبار در حوزه انتخابات و روندشناسی از وضعیت موجود، تحلیلهای جدیدی را به مخاطبان خود ارائه دهند، در خروجی خبرگزاریها بیانیهای کوتاه ولی با مفاهیمی پرمغز به نمایش درآمد و این بیانیه نشان داد جریان جبهه مردمی انقلاب در جایی که احساس کند با ائتلاف یک یا دو نامزد انتخابات، میتواند مسیر جدیدی را در سر راه مردم باز و احیاناً تردیدها را تبدیل به یقین کند، آنقدر دلبسته به آرمانهای انقلاب است که از خواستههای شخصی و کسب قدرت صرفنظر کرده و میتواند منافع شخصی را برای رسیدن به آرمانی بزرگتر فدا کند. دیروز کاری که دکتر محمدباقر قالیباف کرد، یک حرکت نمادین از جنس نامزد پوششی جریان اصلاحات نبود.
همه میدانستند کلاس کار کاندیداهای جبهه مردمی انقلاب بسیار متفاوت از کاندیداهای پوششی جریان اصلاحات است و اصلاً آنها (قالیباف و رئیسی) نقش بازی کردن را در شأن خود و ملت ایران نمیدانند چرا که این بزرگواران نیامده بودند تا برای یکدیگر حکم ضربهگیر در مناظرات را بازی کنند، بلکه هر دو با یک برنامه منسجم و عملیاتی به میدان آمده بودند تا بتوانند در صورت پیروزی هر کدام در انتخابات، ریل معیوب در حرکت جامعه به سمت پیشرفت کشور را تغییر دهند.
پیروزی در انتخابات یک هدف است و قطعاً پیش از هر پیروزی آنچه از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است، بازی کردن درست در زمین سیاست است. آنچنان که در این بازی، بوی تعفن سیاست ماکیاولیسم و اغواگری مردم که این روزها در اردوگاه مقابل، استشمام میشود، از جریان جبهه انقلاب دور باشد. اینجا سیاست علوی حکمفرماست و آنچه در سیاست علوی جایگاه ندارد، فریب است.
قالیباف با اقدام خود آن هم در شرایطی که از وزن خوبی در نظرسنجیها برخوردار بود، نشان داد نیامده است تا به هر شکل ممکن به قدرت برسد، بلکه اصولی برای وی ارزشمند است که حاضر نیست برای رسیدن به قدرت، از آن اصول عدول کند. اصولی همچون وفاداری به تعهد خود به جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی)، سر فرود آوردن بر خواسته خرد جمعی نخبگان و جامعه، درک شرایط حساس کنونی و تجمیع همه ارادهها در یک اراده برای پاسخ «نه» به جریانی که با سیاستهای مزورانه و دروغ و تهمت بستن به جریان رقیب خود به هر نحوی میخواهد بار دیگر قدرت را برای خود حفظ کند و از این رهگذر سایش امنیت ملی کشور و باز شدن زبان حقد و کینه دشمنانی همچون منافقین هم برای او کمترین اهمیتی ندارد. قالیباف دیروز نشان داد که فرزند راستین انقلاب است و هیچ وسوسه شیطانی او را از مسیر حق دور نکرده است. قالیباف نشان داد او میتواند مخاطب بخشی از فراز خطبه امیرالمؤمنین علی (ع) در نشانههای پرهیزکاران باشد. آنجا که حضرت میفرماید: روشنی چشم او (پرهیزکار) درماندگاریهاست.
یعنی دوراندیشی و جهانبینی وسیع او مانع از فریبایی دنیا و زیباییهای آن است و به خاطر دستیابی به لذتهای زودگذر دنیا، زندگی ابدی خود را تباه نسازد. قالیباف نشان داد بردباری و شکیبایی را با دانش و گفتار را با کردار در آمیخته است. قالیباف ثابت کرد؛ دین او محکم و پابرجاست و در برابر سیل خروشان توطئههای شیطانی و هوای نفس، چون کوه استوار است. قالیباف با این کنارهگیری به نفع نامزد دیگر جبهه انقلاب (دکتر رئیسی) نشان داد که کنارهگیری او، برای پاکی و پارسایی است و معاشرت او با دیگران نیز موجب رحمت و مهربانی خواهد بود و دوری او (بر حسب ظاهر خارج شدن از گردونه رقابت انتخاباتی) به علت کبر و غرور نیست، همانطور که نزدیک شدن و ارتباطش با مردم از مکر و فریب سرچشمه نگرفته است.
اکنون که این سرباز همیشگی انقلاب مسیر را برای خدمتگزار دیگری از جنس انقلاب هموار کرده است، تکلیف بر همگان روشن شده است. دیگر بهانهای نخواهد بود که اگر یکی از این دو کنار میکشیدند چنین و چنان میشد و عدم کنارهگیری یکی از این دو سرنوشت انتخابات دوازدهم را نیز محکوم به شکست کرد.
او رفت تا کسانی که مردد در تصمیمگیری بودند، تکلیف خود را بدانند و کار را برای همیشه تمام کنند. او رفت تا کسانی که این روزها وقیحانه با همه ابزار فتنه به میدان آمدند تا با اغواکردن مردم و تسخیر ذهن جامعه، سرنوشت انتخابات را برای چهار سال دیگر برای خود رقم بزنند، بدانند جبهه انقلاب از چنان اخلاصی بهرهمند است که حاضر نیست اصول نظام و آرمانهای انقلاب را فدای چند صباحی تکیه بر اریکه قدرت نماید. از این پس قالیباف نیست، اما فداکاری، بصیرت مثالزدنی او برای همگرایی جبهه انقلاب و تکلیف ما با انتخابات پیش رو باقی است.
اکنون ملت بزرگ و رنجکشیده ایران اسلامی که رسالت انقلاب خمینی کبیر (ره) و شهیدان انقلاب را بر دوش احساس میکند، باید کار نیمهتمام را یکسره کند و تصمیم بگیرد آیا باز میخواهد سایه سنگین چهاردرصدیهای برخوردار از همه امکانات و امتیازات این کشور را بر سرخود احساس کند یا با یک همت انقلابی، ریل قطار انقلاب را به جایگاه اصلی خود که همانا عزت و اقتدار ایران اسلامی، پیشرفت و عدالت در سایه اقتصاد مقاومتی که حاصل اندیشه و تکیه بر ظرفیتهای درون کشور است، بازگرداند. قالیباف به تعهد و تکلیف خود عمل کرد و اکنون نوبت ملت است تا سرنوشت خود را با «نه» به جریان حاکم در دستگاه اجرایی کشور روشن کند.