به گزارش خبرنگار مشرق، شورای ملی ایرانیان آمریکا اخیرا یک جلسه توجیهی سیاسی در مجلس نمایندگان آمریکا جهت بحث پیرامون تأثیر تحریمها بر ایران و تبعات احتمالی آن بر آمریکا و اقتصاد جهانی برگزار کرد.
باربارا اسلاوین، عضو ارشد شورای آتلانتیک متخصص در مسائل ایران، ریاست این جلسه را برعهده داشت. در این میزگرد بیژن خواجهپور، رئیس و عضو مؤسس گروه شرکتهای آتیه؛ رابرت پیپ، اندیشمند سیاسی و استاد دانشگاه شیکاگو؛ و لوسین پوگلیارسی، رئیس بنیاد تحقیقات سیاستهای انرژی (EPRINC) شرکت داشتند.
نتیجه این میزگرد این بود که در صورت تصویب قانون کنگره مبنی بر وضع تحریمهای جدید علیه ایران، جهش شدید و ناگهانی قیمت گاز در آمریکا و خارج از آن رخ خواهد داد.
از سمت راست: رابرت پیپ، بیژن خواجهپور، لوسین پوگلیارسی، باربارا اسلاوین.
این میزگرد با سخنان این سه شرکتکننده آغاز شد و با طرح سوالاتی از طرف رئیس جلسه و حاضرین ادامه یافت. رابرت پیپ این بحث را با تشریح برخی از تحقیقات پیشین خود پیرامون استفاده از زور و به ویژه استفاده از آن علیه کشورها آغاز کرد. وی تاکید کرد: «وضع تحریمهای سنگینتر علیه ایران، به منظور توقف برنامه هستهای ایران، اشتباه است.»
وی خاطرنشان کرد: «تحریمها، از جنگ جهانی اول به ابزاری سیاسی تبدیل شده است. وضع تحریم، از لحاظ تاریخی پیشدرآمد استفاده از زور بوده است. استفاده از تحریمها به منظور دستیابی به اهدافی چون تغییر رژیم و یا اشغال سرزمینی، اهدافی بلندپروازانه است.» به عقیده وی، این اهداف معمولاً در حیطه امور نظامی قرار دارد.
سپس رابرت پیپ پیرامون منطقی که در پس استفاده از تحریمها به این صورت قرار دارد به بحث پرداخت و آن را تا حدی بر اساس ساختار پایگاه دادهای دانست که در دهه 1980 میلادی ایجاد شده است. در این پایگاه داده همه 115 مورد تحریم یک کشور توسط کشورهای دیگر گردآوری شده است. در 40 مورد، تحریمها موفقیت آمیز بودهاند ــ با نرخ موفقیت 34 درصدی. اما پیپ به این نکته اشاره کرد که وی سالها این دادهها را مورد بررسی قرار داده و متوجه شده که این پایگاه داده، فاکتور استفاده از زور را نشان نمیدهد. زمانی که عامل استفاده از زور در میزان موفقیت در نظر گرفته میشود، تنها 5 مورد از 115 موردی که در آن تنها از تحریم اقتصادی استفاده شده، موفقیتآمیز بوده است.
پیپ همچنین به تحریمی که آمریکا در سال 1979 در مورد ایران به اجرا گذاشت پرداخت. در آن زمان آمریکا، مبلغ 10 میلیارد دلار از داراییهای ایران را بلوکه کرده بود. پس از به تسخیر درآمدن لانه جاسوسی آمریکا، مقامات این کشور مجبور شدند در ازای آزادی نیروهای خود دسترسی به این مبلغ را امکانپذیر سازند. وی در پایان بر این نکته تاکید کرد که وضع تحریمهای گسترده و سنگین میتواند واکنشهای میهنپرستانه کل جمعیت ایران را در پی داشته باشد.
در ادامه میزگرد، لوسین پوگلیارسی، سخنان خود را آغاز کرد. وی در مورد اینکه چگونه چشمانداز بازار نفت جهان میتواند دیدگاه افراد از ایران را تعیین کند، به بحث پرداخت. در حالی که وی خواستار تغییر حکومت ایران و تعلیق برنامه تسلیحات هستهای آن است، در عین حال تردید خود پیرامون توانایی تحریم صنعت انرژی ایران در تحقق چنین اهدافی را ابراز کرد.
پوگلیارسی همچنین پیرامون این حقیقت که بازار جهانی نفت یکپارچه است به اظهار نظر پرداخت و افزود: «بنابراین، چنانچه ایالات متحده بخواهد به وضع تحریمهایی بپردازد که نفت ایران به طور کامل از بازار حذف شود، تبعات اقتصادی آن دامنگیر ایالات متحده خواهد شد.»
وی به این نکته اشاره کرد که ایران واقعاً، به واسطه مسائل پیچیده در حوزه نفت خود در تولید نفت بیشتر با مشکلات زیادی دست به گریبان است. به نظر وی پتانسیل تولید نفت عراق و بازگشت آن به وضع سابق، تهدیدی بزرگ برای تولید نفت ایران است. از این رو، پوگلیارسی خاطرنشان کرد که آمریکا برای مواجهه با ایران به راهبردهای اطلاعاتی جدید نیاز دارد، به طوری که در این روند، صدمهای متوجه اقتصاد آمریکا نشود.
در آخر، بیژن خواجهپور به ایراد سخنان خود پرداخت. وی تحریمها را از نقطه نظر ایرانیان مورد بحث قرار داده و عنوان کرد: «ما همگی واقفیم که تحریمها به اهداف واقعی خود نرسیدهاند. بخشی از مسائل مورد بحث به این موضوع برمیگردد که تحریمها در عین حال که به اقتصاد ایران ضربه زده است، به همه بخشها چه دولتی و چه خصوصی آسیب رسانده است. علاوه بر این، بخش خصوصی ایران برای دست و پنجه نرم کردن با این تحریمها از توانایی کمتری ــ در مقایسه با بخش دولتی ــ برخوردار است و بیشتر در معرض آسیب است.»
وی خاطرنشان کرد: «البته صرف نظر از این موضوع، ایرانیان چندین هزار سال است که به تجارت مشغولند و با خلاقیت خود خواهند توانست راهی برای دور زدن تحریمها بیابند.»
همچنین استنباط خواجهپور این است که تحریمهای بیشتر، صرفاً تشویق و ترغیب تندروهای حاضر در صحنه سیاست ایران را در پی داشته است. از نظر وی، این تحریمها، عناصر میانهروی حکومت ایران که از گفتگو و آشتی احتمالی با ایالات متحده حمایت میکنند را به حاشیه خواهد راند.
وی در ادامه افزود: «در حالی که تحریم دسترسی به فناوری مورد نیاز ایران میتواند به صنعت انرژی آن صدمه وارد کند، همه تحریمهای به کار رفته علیه رژیم، کارایی نداشته است.» خواجهپور مثالی در مورد بانک مرکزی ایران زد و به تشریح این مسئله پرداخت که چگونه پیامد حاصله از تحریمها باعث شده تا این بانک دارایی خود را به طلا (که قیمت آن به طرز شگفتآوری افزایش یافت) تبدیل کند. به عقیده وی، این امر ثروتی بادآورده برای دولت ایران به ارمغان آورده است. وی در پایان ضمن تاکید بر نیاز ایالات متحده به تغییر کل ساختار تعامل با ایران، افزود: «بهتر است ایالات متحده راهبردهایی را مد نظر قرار دهد که واقعاً توانایی تحت تأثیر قرار دادن رفتار ایران را داشته باشد.»
در ادامه میزگرد، اسلاوین بخش طرح سوالات را آغاز کرد. وی به این نکته اشاره کرد که وضع تحریمهای هدفمند بر مواد خاص مورد نیاز ایران در ساخت سانتریفیوژها، کارآمد بوده و جایگزینی این سانتریفیوژها را برای ایران دشوار ساخته است. سپس اسلاوین، خواستار توضیحات بیشتری پیرامون وضع تحریم علیه بانک مرکزی ایران شد. پیپ در پاسخ به این پرسش اظهار داشت: «بانک مرکزی ایران برای مقابله با چنین تحریمی خود را آماده کرده بود. این بانک داراییهای خود را از بازارهای اروپایی خارج کرده و در جایی قرار داده که امکان مزاحمت غرب در آن جا کمتر است.»
پیپ مجدداً بر این نکته تاکید کرد: «این تحریمها احتمالاً اجرا خواهد شد؛ ولی سیاستگذاران آمریکایی احتمال واکنشهای میهنپرستانه مردم ایران در برابر این تحریمها را هرگز در نظر نگرفتهاند.» خواجهپور در ادامه میزگرد، اشاره کرد: «این تحریمها، هزینه دادوستد ایران را بالا میبرد؛ ولی سوال این جاست که در نهایت چه کسی بهای آن را خواهد پرداخت؟»
وی در پاسخ به این سوال گفت: «این طبقه متوسط ایران است که هزینه آن را میپردازد و تحریمها تأثیرات کمی بر خود حکومت دارد.» پوگلیارسی به این نکته اشاره کرد که ایالات متحده میبایست حیطه تحریمهای وضع شده را در نظر میگرفت. وی همچنین عنوان کرد: «وقتی پای بر هم زدن قراردادهای احتمالی نفت ایران به میان میآید، ایرانیان به بدترین دشمن خودشان تبدیل میشوند.»
پرسشهای بعدی موارد زیر را در بر میگرفت: افزایش قیمت نفت به واسطه تحریمها، تنش کلی میان آمریکا و ایران، چگونگی تأثیر این امر بر افزایش قیمت گاز در آمریکا و بر جنبش دموکراسیخواهی در ایران. پوگلیارسی و خواجهپور هردو به تنش در منطقه و تلاش برای حذف نفت ایران از بازارها اشاره کردند و آن را در صعود قیمتها موثر دانستند. به عقیده این دو، به دنبال افزایش قیمت نفت، عایدات نفتی کشورهای تولیدکننده از جمله ایران نیز افزایش یافته است.
خواجهپور خاطرنشان کرد: «ایران امکانات بالقوه زیادی در تولید گاز دارد و این عاملی است که باید در نظر گرفته شود.» سپس پوگلیارسی به تشریح فرضیهای پرداخت که در آن نفت ایران از کلیه بازارها حذف شود. به نظر وی، در چنین سناریویی قیمت آتی نفت به شدت افزایش خواهد یافت، ولی محدوده قیمتی خاصی را در بر میگیرد. در ادامه، خواجهپور افزود: «با توجه به تأثیر چنین سناریویی ــ و به طور کلی تحریمها ــ بر جنبش دموکراسیخواهی در ایران، بیشترین صدمه را طبقه متوسط متحمل خواهد شد.» به عقیده وی، این امر مطلوبی به شمار نمیآید؛ چرا که وجود طبقه متوسط برای حکومت ضروری است و این طبقه از جنبش دموکراسیخواهی در ایران پشتیبانی میکند.
در خاتمه، سوالی پیرامون گزینههای واقعگرایانهای در ارتباط با مسئله ایران، مطرح شد. پیپ در پاسخ به این سوال، دنبال کردن سیاست مشارکت و دخیلسازی را از سوی آمریکا مناسب دانست. وی عقیده دارد چنین سیاستی توسط باراک اوباما در ابتدای دوران ریاست جمهوری خود برای مدت کمی دنبال و به سرعت کنار گذاشته شد. همچنین پیپ در ادامه افزود: «در صورتی که ما با ایران مانند دشمن رفتار کنیم، دشمنی خواهیم دید.»
پوگلیارسی نیز به این نکته اشاره کرد که اگر وی مشاور امنیت ملی ایران بود، موضوع متقاعدکنندهای در سیاست خارجی آمریکا مشاهده نمیکرد تا خواستار توقف برنامه هستهای ایران شود. بنا به گفته وی، در چنین شرایطی، مشخصاً گفتگو و همکاری ضرورت مییابد. خواجهپور به سخنان بیل کلینتون در مراسم تحلیف خود اشاره کرد و گفت: «هیچ مورد اشتباهی در ایالات متحده وجود ندارد که امکان تصحیح آن با موارد درست در این کشور نباشد.» به عقیده وی این جمله در مورد ایران نیز صدق میکند. خواجهپور در پایان خاطرنشان کرد: «اگر ایران به حال خود گذاشته شود، خود را تصحیح خواهد کرد؛ ولی به خاطر فشارهای خارجی، مسائل داخلی ایران به راحتی حل و فصل نمیشود.»