به گزارش مشرق، در آئین نامه ۱۷ بندی شرایط احراز و چگونگی انتخاب رؤسای فدراسیونهای ورزشی، به «مدارک موردنیاز برای ثبت نام از کاندیداها» اشاره شده است. این موضوع در ماده هفتم آئین نامه و در قالب ۱۱ بند و ۶ تبصره تشریح شده که یکی از آنها کاملا جدید است.
این همان بند جنجالی است که به «ارائه تائیدیه کتبی حداقل از ۵ نفر از اعضای مجمع» تاکید دارد. البته نکته قابل بحث در مورد این بند، این است که به گرفتن این تائیدیه «از میان هیات های استانی و نمایندگان نهادهای عضو» تاکید دارد.
اعضای مجمع انتخاباتی فدراسیون ها از گروه های مختلفی تشکیل شده اند که علاوه بر هیات های استانی و نمایندگان نهادهای عضو، نمایندگان باشگاه ها، داوران، ورزشکاران، مربیان و ... را شامل می شود. حال آنکه بر اساس بند ۱۱ ماده ۷، این افراد هیچ نقش و جایگاهی در تائیدیه کاندیداهای فدراسیون ها ندارند.
همه به یک چشم دیده نمی شوند
حال آنکه خیلی از انتقادها به اصل این بند و اینکه «چرا باید کاندیدای ریاست تائیدیه اعضای مجمع را داشته باشد؟»، وارد شده است اما به نظر می رسد وجود چنین قانونی برای کاندیدایی که هدف نهایی اش گرفتن حداکثر آرا برای ریاست است، خیلی هم بی منطق نیست اما مشکل همین جاست که برای این تائیدیه، همه اعضای مجمع در یک سطح قرار نگرفته اند و با یک چشم دیده نمی شوند.
مشکل اصلی این بند وقتی بیشتر به چشم می آید که طبق تبصره اول ماده هفتم آئین نامه انتخابات ریاست فدراسیون ها - مدارک مورد نیاز برای ثبت نام از کاندیداها - «هر عضو مجمع مجاز به تائید یک داوطلب برای شرکت در انتخابات است»؛ همین مسئله و محدودیتی که میان اعضای مجمع برای گرفتن تائیدیه از آنها ایجاد می شود، قطعا منجر به لابی های دردسرسازی خواهد شد.
تخفیف وزارت ورزش به کاندیداهای ریاست غیر فوتبال
هوشنگ نصیرزاده، کارشناس حقوقی ورزش در این زمینه گفت: اینکه یک فرد کاندیدا باید برای ثبت نام تائیدیه اعضای مجمع را داشته باشد، اشکالی ندارد. این بند برای این است که وی مطمئن شود در بین اعضای مجمع دارای جایگاه است. فردی که نتواند پنج امضا را جمع کند، چطور میخواهد در مجمع نظر اکثریت را به خود معطوف کند؛ این موضوع در اساسنامه فوتبال هم لحاظ شده است.
وی ادامه داد: بر اساس اساسنامه فوتبال، کاندیدای ریاست باید ۱۰ امضا از اعضای مجمع بگیرد، در حالی که این موضوع برای کاندیدای دیگر فدراسیونها به پنج امضا کاهش یافته است و درواقع وزارت ورزش در این مورد تخفیف داده است.
نصیرزاده در ادامه به بخش مشکل ساز این بند اشاره کرد و یادآور شد: اینکه پنج امضای کاندیداهای ریاست باید از نهادهای عضو مجمع و هیأتهای استانی گرفته شود منطقی نیست؛ این به این مفهوم است که نمایندگان باشگاهها، داوران، مربیان و ورزشکاران که در مجمع دارای حق رأی هستند، به رسمیت شناخته نشدهاند و این یک اشتباه بزرگ در تدوین آئیننامه محسوب میشود. باید تأکید میشد که پنج امضا از اعضای مجمع عمومی گرفته شود.
خوب شد که جلوی یک اشتباه دیگر گرفته شد
این کارشناس حقوقی ورزش در بخش دیگری گفت: البته در تهیه و تنظیم آئین نامه ابلاغی چگونگی انتخاب روسای فدراسیون ها، اقدامات قابل قبولی هم انجام شده است. باید یادآور شوم که در دوره حضور محمود گودرزی در رأس وزارت ورزش، تنظیم آئیننامه انتخابات فدراسیونها در دستور کار این وزارتخانه قرار داشت. گودرزی از آنجا که خود یک فرد دانشگاهی بود، در پیشنویس آئیننامه اساسنامهها بر تحصیلات ورزشی کاندیداها تأکید کرده بود و این یک اشتباه بزرگ بود.
وی در این رابطه به بحثی که پیش از این و در مورد «سابقه مدیریت کاندیداها» داشت، اشاره کرد و یادآور شد:همانطور که گفتم طبق ماده سه قانون خدمات کشوری، فدراسیونها باید ۵۰ درصد هزینه سالیانهشان را خود تأمین کنند و داشتن ویژگیهایی برای این موضوع به مراتب مهمتر از تحصیلات دانشگاهی داشتن، است. به هر حال کسی که توانمندی جسمانی داشته و به واسطه آن در عرصه قهرمانی موفق بوده، لزوماً مدیر موفقی نخواهد بود چون داشتن توانمندی جسمی به معنی برخوردار بودن از توانمندی ذهنی نیست. رئیس فدراسیون باید بیش از هر فاکتوری، دانش اقتصادی داشته باشد.
هوشنگ نصیرزاده در پایان گفت: ورزشکاری که فقط کشتی گرفته و یا وزنه بلند کرده، نمیتواند در امر پشت میزنشینی و مدیریت حتماً موفق باشد چون این موضوع به ذهنیت خلاق نیاز دارد. درست است که افرادی مثل خادم جزو مدیران موفق بودند، اما معلوم نیست ورزشکاران دیگر هم بتوانند در عرصه مدیریت توانمند ظاهر شوند؛ قانون هم برای افراد عام است نه خاص.