به گزارش مشرق، روزنامه «رسالت» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
نکته اول: آیت الله سید ابراهیم رئیسی، با شعار "بازگردان آرامش به مردم"، وارد میدان مهمی شدند، بویژه با این شعار مهم: "بازگردان آرامش به مردم".
نکته دوم: حکمرانی، نیاز مبرمی به "آرامش سیاسی" دارد، تا تصمیمهای صحیح، امکان وقوع پیدا کنند. آیت الله سید علی حسینی خامنهای در اولین واکنش مهم خود به رویدادهای سال هشتاد و هشت، و در خطبه نخست آن نماز جمعه مهم و تاریخی، تحلیل و تمرکز خود را بر "آرامش سیاسی" معطوف و محصور کردند. آن جا تحلیل درخشانی ارائه شد در موضوع صلح حدیبیه، و این که "آرامش سیاسی" مؤمنان در شرایط دشواری همچون صلح حدیبیه، چقدر در تمرکز کلی نیروهای مسلمان در مسیر درست، مؤثر است. البته آن سخنرانی و آن خطابه تاریخی، همین تأثیر را هم در زمان خود داشت، و نیروهای انقلاب در آن شرایط، مهمترین نقش را در کنترل بحران، با "آرامش" خود به انجام رساندند.
نکته سوم: وجه ضروری و مبرم آرامش در سطوح مدیریتی کشور در شرایط فعلی از آن رو است که سیاست امروز در مقیاس ملی، بدون وقوع روزمره "بحران"ها قابل تصور نیست. اینها فهرستی از مسائلی هستند که به سیاستمدار امروز هجوم میبرند: افزایش سهمگین مطالبات اجتماعی از سیاست، تشدید عوامل رقابتی که سیاست را احاطه کردهاند، محدودههای فنّاوری برای پاسخگویی به حجم سرمایه، بحرانهای فراگیر و پیچیده دنیای مدرن که حاصل ناهمسازی در روندهای پیچیده مدرنیزاسیون است، و ... . به دلیل ارتباط شبکهای این مسائل با یکدیگر، سر و شکل "بحران" به خود میگیرند؛ "بحران"، به این معنا که مداخله ناشیانه سیاستمدار ناتوان با هر یک از این مسائل، موجب تشدید سایرین میگردد.
نکته چهارم: سیاستمداران امروز باید وقار بیشتر، چابکی و صبر و شکیبایی و مجاهدت را با یکدیگر تلفیق کنند تا بتوانند عدم قطعیتها را به حداقل برسانند. توانمندی سیاستمداران در ایجاد چنین تلفیق خلاقانه و هوشمندانهای مستلزم بلوغ و فراست سیاسی وی است. در واقع، سیاستمدار امروز باید خود را در این مهارت و فراست غرق سازد که مستمراً از وجهی با بحرانها و موقعیتهای دشوار برخورد کند که آنها را به فرصتهایی برای بهبود تبدیل نماید. بدون چنین مهارتی، کشور به قهقرا خواهد رفت.
نکته پنجم: برای ارتقاء بحرانها به فرصتهای بهبود، توانمندی سیاستمدار در متمایز ساختن احساسات از مقطع تصمیمسازی خود ضرورت دارد. صرفنظر از فراستهای شخصی و ملکات اخلاقی لازم در شخص سیاستمدار که البته بسیار اهمیت دارد، یک گام مهم برای دستیابی به این مهارت، شکلدهی به یک عقل جمعی، مرکب از نیروهایی است که هر یک بتوانند از زوایای مختلف به موضوعات نور بتابانند. این گروه مشاوره، خواهند توانست سیاستمدار را به یک افق دید از بالا به موضوع برسانند، که طی آن، احساسات شخصی کم اثر خواهند شد. اعتقاد و باور سیاستمدار به عقل جمعی اهمیت بسیار دارد.
نکته ششم: آرامش یک سیاستمدار، وقتی در "زبان چهره و پیکر" او منعکس باشد، آن گاه است که میتواند این آرامش را به مردم خود نیز منتقل کند؛ بدین ترتیب، سیاستمدار در بالا بردن عملکرد، استعداد و رشد مردم خود طوری مؤثر خواهد شد که عملکرد کلی ملت را به حداکثر میرساند، و این در شرایط بحرانی امروز، درخشانترین کاری است که از یک سیاستمدار بر میآید.
نکته هفتم: این هم نکتهای است که مردم امروز، و بویژه اقشار متوسط شهری، میان "ملال" و "اضطراب" و "سرسام" در نوسان هستند، و این بسیار مهم است که یک سیاستمدار، بتواند به اتکاء بلوغ و فراست شخصی، در کنار آرامش غریزی و چهره و پیکر، به مردم خود، حس خوب "امنیت وجودی" را تزریق کند.
از این زاویه دید، نقش یک سیاستمدار توانمند و همه چیز تمام را نمیتوان با نقش هیچ عامل دیگر، حتی تمکن اقتصادی یا قدرت سیاسی و تسلیحاتی کشور، در شرایط امروز جهان مقایسه کرد؛ یک سیاستمدار با نفوذ، از همه این عوامل در هدایت یک ملت از گذرگاهها و پرتگاههای پر مخاطره بحرانها مهمتر است.
فرجام نکات: سیاستمداران توانمند، احساسات را در آستین خود دارند؛ به این معنا که ضمن کنترل و تسلط بر احساسات خود، این توش و توان را دارند که با ایجاد تمایز میان "احساسات مثبت" و "احساسات منفی"، "احساسات منفی" را از خود و به تبع از ملت دور کنند، و "احساسات مثبت" را پر و بال دهند. این، بر خلاف تجربه نامناسبی است که در طول چهار سال اخیر، به تلخی تجربهاش کردیم. دولت یازدهم، به طرز اسفباری گریه و زاری سر میداد، و بدون هیچ دلیلی دل مردم را خالی میکرد. مردم در چنین شرایطی، احتیاط را در دستور کار خود قرار دادند و مشارکت خود را در امور کشور دریغ کردند.
حدود ۶ ماه پس از آن که رئیس جمهور با ترس و لرز از خالی بودن خزانه نزد رسانههای خارجی شکایت کرد، مردم از مشارکت در هدفمندی یارانهها سر باز زدند. پس از به سرانجام رسیدن برجام، رئیس جمهور، در نطق خود، به جای آن که سررشتههای یک جشن ملی را به دست مردم خود بدهد، به تهدید مخالفان پرداخت. اینها نشان میدهد که معالأسف، رئیس جمهور دکتر حسن روحانی، در کنار بسیاری از نارساییها که در مقام یک مدیر ملی دارند، از توان اندک در مدیریت احساسات و عواطف ملی رنج میبرند. ناگزیر، این وضع باید تغییر کند، و خیلی زود هم باید تغییر کند. به باور من، در شرایطی که نقاط ضعف این دولت محرز است، کوشش برخی انتلکتولهای اصلاحطلب در حفظ دکتر حسن روحانی بر مصدر قدرت، غیرمسئولانه و حتی از دیدگاه هواداران اصلاحطلب این انتلکتولها، "خیانتبار" ارزیابی میشود، چنان که با این فحوا، در فضای مجازی غوغایی برافروخته است.