به گزارش مشرق، پايگاه اطلاع رساني مركز اسناد انقلاب اسلامي در يادداشتي انتقادي به قلم حسین میرزایی نوشت:
یكی از مهمترین دغدغههای جریانهای مردمی و دانشجویی انقلاب اسلامی دغدغه فرهنگ بوده است. صدا و سیما به عنوان فراگیرترین، پرنفوذترین و تأثیرگذارترین رسانه تصویری و صوتی در ایران از جایگاه ویژهای در حوزه فرهنگ برخوردار است. لذاست كه شناخت نقاط قوت و ضعف حركت این سازمان، در جهت اصلاح هر چه بیشتر به معنای افزایش نفوذ و كارایی انقلاب اسلامی در داخل و خارج خواهد شد.
آنچه در صدا و سیمای امروز به وضوح قابل رویت است، جذب مخاطب است، اما نه بر مبنای انتقال مفاهیم نابی كه انقلاب اسلامی را از سایر انقلابها متمایز نموده است، بلكه به هر روش ممكن حتی به قیمت تعدیل این مبانی و آرمانها. آری ما گفتهایم و میگوییم جذب حداكثری مخاطبین با نگرشها و طرز فكرهای گوناگون، اما نه تعدیل در گفتمان اسلام ناب و اسلام مستضعفین. یعنی آنقدر انتقال پیام انقلاب سخت است كه پیكسلهای این جعبهی جادویی آن را تاب نمیآورد!؟
امام روح الله فرمودند: صدا و سیما دانشگاه عمومی است. اما گویی دیگر خبری از "دانشگاه" نیست و بلكه به " فروشگاه" تبدیل شده است! اگر مسئولین اجرایی این سازمان فرصت كار فكری ندارند، آیا این دانشگاه عمومی نباید بعد از 32 سال یك اتاق فكر انقلابی و قوی برای خود دست و پا كند تا ضوابط كار رسانهای و تولید محتوا را برای همهی قشرها به خصوص كارگردانان و تهیه كنندگان و بازیگران گروه های مختلف تولیدی روشن نماید!؟
در باب سناریوی بی محتوایی كه نشئت گرفته از عدم وجود اتاق فكر موثر است، چرا ضریب اهمیت برنامههای بی اهمیت در مسیر آرمان ها، نظیر حواشی فوتبال را صدا و سیما تا جائی توانمندانه بالا میبرد كه گاهی وقت نامحدود رسانه ملی به آن اختصاص مییابد؟ پس موضوع چیز دیگری است. ذهن پرسشگر ما می خواهد بداند موضوع چیست؟
گویی خود این بزرگواران هم سالهاست این درد را علاج ناپذیر دانستهاند و خود مرعوب جریان فكری تحمیل شده از سوی اربابان رسانهای غرب و مویدان آن در داخل كشور گشته اند. نگاهمان خشكید بر لبهای روسای سازمان و سیاستگذارانش كه به خاطر عدول فلان كارگردان یا بازیگر و مغایرت عملكرد ایشان با شانیت رسانه ملی و انقلاب اسلامی، بگویند مجوز نمیدهیم! جمعه بازار محلهمان كه نیست كه بی كنتور هر كه هر چه عرضه كرد، دست مریزادی روانهاش كنیم!
انقلاب ما، انقلاب مستضعفین عالم بود و هست و بنا دارد تا پابرهنگان را از چنگال ظلم و جور استكبار راهی ببخشد. آرمان ما جهانی سازی انقلاب و تفكرات آن بود. بی شك مهمترین ابزار آن هم رسانه است، جهانی سازی را چه ربط به نیاورانیسازی! صدا و سیما، تهران و قشر مرفه جامعه را كانون توجه خود قرار داده است. در برنامههای مختلف این به كرات و مرات دیده شده است. گویی اصلا در مزرعهی فكری لم یزرع صدا و سیما گندم میدان ولیعصر به پایین به عمل نمی آید!
یكی از مهمترین رسالتهای رسانه ملی، ارائه اخبار صحیح و متقن و تحلیل آنها به فضای عمومی كشورست تا مردم با ذهنهایی دغدغهمند برای پیشرفت و ثبات این مملكت، تحلیلشان را از آقا جان بی.بی.سی نستانند! امیرالمومنین علی(ع) كه از جنگ با فتنهگران بازگشتند، اولین كاری كه انجام دادند، دستور دادند كه مردم جمع شوند و حضرت در یك سخنرانی از ابعاد فتنه و چند دستگی پدید آمده در جامعه گفتند. آن موقع این عمل حضرت تنها رسانه بود، ولی آیا امروز نیز این چنین است و بالاترین فرد نظام سیاسی و دینی ما خود شخصاً باید این مهم را عملی سازد یا راه های دیگری نیز موجود است؟!
در فضایی كه دوستان در زیر اسپیلتهای ساختمانهای جام جم، از وجود عشایر، روستاها و شهرستان ها بی خبرند یا خود را به بی خبری می زنند، طبیعتاً دغدغه های این اكثریت سانسور شده را هم پی نمی گیرند، جنوب شهر جایی در سریال ها ندارد، مگر به عنوان سوژه طنز! آگهی های آموزشی درباره گاز و آب كشاورزی و غیره، مدام آقای مهندسی را ترسیم می كند كه بین جماعت روستایی لهجه دار و كوته فكری گیر افتاده است!
این را باید اعتراف كرد؛ صدا و سیما در فقر مسئله و فقر مضمون در حیرانی به سر میبرد. همین می شود كه پول را به كارگردان و تولید كنندهای میدهند و دیگر از نظارت موثر خبری نیست. آخر اگر ننه جان ما در صندوقچه قدیمیشان اندكی آبنبات داشته باشند، در مقابل طلب ما، كلی امر و نهی بر ما نثار میكنند تا قطرهای از آن را درون چشمان ما بچكانند! یعنی ننه جان ما میدانند میبایست بابت امكاناتی كه در اختیار گزارده میشود، سیاستگذاری و امر و نهی نمود و ضابطه گذاشت. از پول و مجوز ابزار نظارتی بهتری هم مگر در اختیار است؟ خوب چرا تهیه كنندگان سواره و مدیران این سازمان در این حوزه همچنان پیاده اند؟!
در حوزه عدالت طلبی و حق خواهی، رسانه جدا شده از موضع حق، نمی تواند عدالت را در حوزه های دیگر نیز تحمل كند و هر حركتی كه بویی از عدالتخواهی در آن به مشام برسد، مورد بایكوت صدا و سیما قرار می گیرد.
نگارنده اهل نتیجه گرفتن نیست اما در مقابل "بگم بگم های متوالی" اهل حق، می گوید كه این رسانه با عرض تاسف، نه صدای انقلاب را دارد و نه والاتر از آن سیمای اسلام را! غفلت صدا و سیما از تجلیات اجتماعی دین، عدم روشنگری اوضاع فتنه بار ادیان نوظهور و فرق ضاله نیز بار به سرمنزل مقصود نرسیده ای است كه بر شجرهی تناور و قد خمیدهی صدا و سیما قلمداد می شود.
دین چند فروند شمع و سجاده ی صدا و سیما از جنس نور چراغ های زنون ماشینهایی است كه راه دربند و فرحزاد را بهتر از هر جای دیگری به خود دیدهاند؛ به دینی خنثی و عاشقانه، آن هم نه در جامعه بلكه در خلوتگاه و نه حتی در اوج شادی و نگاه تكلیف گونه داشتن بلكه از روی بدبختی و بیچارگی مانند شده است. پیرمردی یا پیرزنی و نه خدای ناكرده جوانهای اكتور، در انتهای نماز خویش برای رفع بلا دعا میكند!
حال كه به بدین جا رسیدیم، بد نیست از برنامه های كودك و نوجوان هم حرفی به میان آید. از بچگی هر چه كارتون نشان به فرزندان ایران اسلامی می دهند، یا مادر تشریف ندارند، یا بابا سر كار هستند! در این برنامه ها خانوادهی با ثبات و موفق كه این موفقیت ناشی از ضریب دادن به خوب ایفای نقش نمودن اعضای خانواده باشد، نشان نسل آینده داده نمی شود كه هیچ، خانوادهی درست و حسابی كه هم بابا دارد، هم مامان و هم دو تا بچهای كه اگر مخاطب با آن ها هم ذات پنداری كرد به مشكلی بر نخوریم نیز دیده نمی شود! شاید هم نشان داده شده ولی نگارنده حین پخش پیامهای بازرگانی خوابش برده باشد! وجود یا عدم وجود تربیت انقلابی كودكان و نوجوانان برای تداوم آرمان های انقلاب و اسلام نیز مثل روز روشن است و نیاز به توضیح و تفسیر نیست.
اسطوره زدایی! آنقدر ایران زمین اسلامی مان اسطوره داشته است كه با ضعف در عمل به موقع، مستند امام روح الله (ره) را هم برادران ما در لبنان باید بسازند و دروغ پردازی اخیر در خصوص رهبر معظم انقلاب را تلوزیون دولتی انگلیس. جا نداشت دراز به دراز می مردند مسئولین امر و قاصران مقصر از این همه احساس دغدغه ی این سربازان اسلام و دشمنی روزافزون دولت متخاصم و خواب غفلت خرگوشی خودشان!؟ جسارت نگارنده را حمل بر بی ادبی ندانید، زبانم لال شاید انقلاب ما هنوز به ساختمان جام جم صادر نشده باشد و این مطالبات امری بی جا! مجری و میهمان سه همسره را دریاب كه تكلیف گونه میكوشد تا باكس چهارم شناسنامهاش را با كمك و یاری مردم و از آنتن پرقیمت و كم بهای این روزهای سیمای ملی سیاه نماید!
اینها كه نگاشته شد قطعا از دید برنامه سازان و مدیران سازمان مهم نیست كه اگر بود همانقدر كه به برنامهای مانند 90 اهمیت می دادند، برنامه هایی كه نیاز نسل سوم و چهارم انقلاب است، مانند دیروز، امروز ، فردا نیز به چشم مدیران می آمد. مثلا همین صدا و سیمایی كه آنتن زنده ی خود را چند ساعت به پیگیری حقوق چند صد میلیونی مظلومینی(!) مانند علی دایی میسپرد و همهی مردم را در این احقاق حقوق دخیل می كند، نمی تواند مسائل جهان اسلام و مسائل مستضعفین داخل كشور را زیر ذره بین قرار دهد و پیگیری كند؟!
بابت كدورت خاطر مدیران و تصمیم سازان متعد رسانه ملی عذر خواه ولی نگارنده اسم این سیاهه را میگذارد، یك ... دومیش را هم در راه دارد، اگر سیاههی دو درآمد، بدانید قلم نگارنده زنده مانده است!! اگر نه كه ...
... با ضعف در عمل به موقع، مستند امام روح الله (ره) را هم برادران ما در لبنان باید بسازند و دروغ پردازی اخیر در خصوص رهبر معظم انقلاب را تلوزیون دولتی انگلیس. جا نداشت دراز به دراز می مردند مسئولین امر و قاصران مقصر از این همه احساس دغدغه ی این سربازان اسلام و دشمنی روزافزون دولت متخاصم و خواب غفلت خرگوشی خودشان!؟ جسارت نگارنده را حمل بر بی ادبی ندانید، زبانم لال شاید انقلاب ما هنوز به ساختمان جام جم صادر نشده باشد و این مطالبات امری بی جا! مجری و میهمان سه همسره را دریاب كه ...