بحرانی نوشت: «امیر رضا، دوست قدیمی جناب خان را که یادتان هست. همان دوستی که سرطان و درد مدتها بود امانش را بریده بود. همان دوستی که یکشب در «خندوانه» مهمان بود و دست گرم و کوچکش را روی دست جنابخان گذاشت و قلب جنابخان را تا ابد تسخیر کرد.
حالا دیگر درد نمیکشد. همه آن سختیها و زجرها و اشکها تمام شد. دیگر فقط زیبایی است و موسیقی و آرامش و بوسه. روحش در آغوش خدای زنده آرام باشد انشاالله...
اما این روزها در اهواز، شهر امیر رضا، حال آدمها خوب نیست، نفسها تنگ است و خلقها تنگتر.
من نمیدانم که منشأ بیماری امیررضا چه بود اما میدانم که هوای آلوده و زندگی سخت و حال خراب میتواند هزاران و میلیونها نفر را به درد امیررضا مبتلا کند. که ای کاش نکند.
ای کاش همه ما مردم ایران و دولتمردان و نمایندگان مجلس و همه و همه این روزهای سخت خوزستان راجدی تر بگیریم.
برای نجات خوزستان یک عزم ملی نیاز است.
عجله کنیم....»