به گزارش مشرق به نقل از فارس، برنامه شب گذشته 90 صرف نظر از اینکه می تواند در بوته نقد قرار گیرد یک مسئله ای را بار دیگر برای علاقمندان به ورزش روشن کرد و اینکه حرف ها و نقل و قول های چندان صحیح و شفاف بیان نمی شوند و دروغ گویی و غلو در مطرح کردن مسائل حرف اول این مباحث است.
شب گذشته علیرضا دهقان رئیس کمیته ورزش و جوانان ابتدا روی خط برنامه 90 حاضر شد و با انتقاد شدید از وزارت ورزش بابت انتخاب های صورت گرفته برای هیات مدیره باشگاه های استقلال و پرسپولیس و اینکه این انتخاب ها به هیچ وجه ورزشی نیستند موضع خود را نسبت به انتخاب اعضای جدید هئیت مدیره دو باشگاه اعلام کرد. او در بخشی از صحبت های خود برای اینکه ثابت کند کاملا مستند انتقاد می کند عنوان کرد لطف الله فروزنده، معاون رئیس جمهوری که به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره پرسپولیس انتخاب شده است روحش از این قضیه با خبر نبوده است.
دهقان تاکید کرد وقتی این خبر آمد در سالن ناهار خوری مجلس بوده و فروزنده را دیده که می گوید روحش از این موضوع خبر ندارد اما دقایقی بعد از صحبت های دهقان فروزنده روی خط برنامه 90 آمد و با ابراز تاسف از دروغی که دهقات به زبان آورده گفت: من یک هفته است به مجلس نرفته ام و بنابراین در ناهار خوری مجلس نبوده ام که بخواهم بگویم روحم از حضور در هیئت مدیره پرسپولیس خبر ندارد.
این همه ماجرا نبود و بار دیگر این دهقان بود که روی خط آمد و گفت من نگفتم فروزنده را دیدم بلکه در ناهار خوری مجلس بحث بود که ایشان روحش از این انتخاب خبر ندارد.
به راستی نمایندگان و همه مسئولانی که وارد عرصه ورزش شده اند چه تصوری در مورد مردم و قضاوت افکار عمومی دارند؟
در این شرایط و در بازار داغ ضد و نقیض گویی ها آیا باید به حرف های دهقان صحه گذاشت و به او اعتماد کرد که اینچنین به فکر مردم است و برای دلسوزی این مردم این چنین انتقاد می کند یا باید به حرف های فروزنده اعتماد کرد؟!
هزاره ارتباطات را پشت سر می گذاریم اما مسئولان عزیز ورزش دوست ما هنوز اندر خم کوچه تناقض گویی ها و ....قرار دارند.
در برنامه شب گذشته مدیران برای آنکه نشان دهند با مدیریت ورزش بیگانه نیستند از بررسی برنامه های ورزشی گرفته تا تماشای مسابقات داخلی و خارجی سخن به میان آوردند، اما به نظر می رسد که گره کور این شکل از مدیریت در زوایای دیگری پنهان شده است؛ پست و مقام خوب است به شرط آنکه بتوان به درستی و با اشراف کامل برای حوزه تحت اختیار مدیریت کرد.
باز شدن گره های کور مدیریت ورزشی شکل و شمایل های گوناگونی دارد؛ شاید یک مدیر برای ماندن به دانش و اطلاعات ورزشی اش اشاره کرد، شاید دیگری از فعالیت ورزشی خودش بگوید و یک مدیر دیگر هم با استعفا کنار بکشد،اما آنچه که برآن ظلم می شود و کم تر مورد توجه قرار می گیرد؛ واژه ای به نام " ورزش" است.
سال آینده رقابت های المپیک را در پیش داریم. ساده نشسته ایم و به این مناظره های بی فایده تمکر کرده ایم، در حالی که روزها می گذرند تا یک قدرت سیاسی یا یک قدرت ورزشی حرف خود را بر کرسی بنشاند.
آیا این نمایندگان دلسوز یا همه سیاسیونی که به ورزش راه پیدا کرده اند می دانند سال هاست استقلال و پرسپولیس در عرصه آسیایی جایگاهی نداشته اند و این همه سوروسات و جنجال ها داخلی است و دیگر در آسیا کسی از نام این دو تیم نمی ترسد؟ آیا می دانند همه سرمایه این دو باشگاه فقط هوادارانش هستند. هوادارانی که سرمایه های این باشگاهند اما دستشان از این باشگاه ها کوتاه است.
چرا استقلال و پرسپولیس با میلیون ها هوادار نمی توانند خود را در قاره کهن دوباره پرآوازه کنند و از میان این هواداران میلیونی کم تر کسی از مدیریت سرخابی ها رضایت دارد!
بنابراین باید پذیرفت که این دعواها یا این مناظره ها بیشتر رنگ و بوی شخصی دارند و فرجام آن نیز هیچ فایده ای برای ورزش کشور در پی نخواهد داشت.اتهام ها و بعضا کج رفتاری ها ادامه دارند و با همین روش است که روز به روز به کهنه شدن دردها و مشکلات ورزشی کشور به ویژه فوتبال افزوده می شود.