به گزارش مشرق، یک طرف نقش جهانی نیمه کاره با خستگی ۲۳ ساله بر تن و یک طرف پیمانکارانی که صدایشان خسته و شاکی است، اما هنوز دل به مهر آن سازه بزرگ فلزی دارند؛ مفتخرند از اینکه برای سرپا کردن وعده چندین ساله عرق ریختهاند، سازه را با دست نشان میدهند و میگویند اگر ما نبودیم این سازه ۲۰ سال بر زمین نشسته، این گونه سرپا بود؟!
گویا حواشی ساخت این پروژه نیمه کاره هنوز ادامه دارد و احوال آن درست مثل اوضاع این روزهای سپاهان است. جمعی از پیمانکاران طلبکار نقش جهان در گفتوگویی از بی مهری هایی گفتند که در حقشان شده. از صحبت های شیرین قبل از افتتاح نقش جهان تا اینکه امروز حتی جواب تلفنشان را هم نمی دهند.
پیمانکار دل گرمی می خواهد
یک پیمانکار ورزشگاه نقش جهان با بیان اینکه از مرداد سال گذشته کار کردیم و از امسال پنج صورت وضعیت موجود است که هنوز پرداخت نشده، گفت: متأسفانه کسی از هیئت مدیره شرکت تاقدیساز نیست که جوابگوی ما باشد. شرکت توسعه و تجهیز (کارفرمای نقش جهان) میگوید پول را کامل دادهایم و عنوان میکنند که دیگر هیچ پرداختی ندارند مگر اینکه دوباره کاری صورت بگیرد. از طرفی فولاد مبارکه هم عنوان می کند که به تمام تعهداتش عمل کرده اما شرکت تاقدیساز متأسفانه جوابی نمی دهد.
او ادامه داد: میخواستیم شکایت کنیم، اما پروسهای زمانبر است و شاید تا یک سال دیگر هم جوابی نگیریم. از موقعی که این ورزشگاه افتتاح شده، هیچ کدام از اعضای هیئت مدیره شرکت تاقدیساز به این ورزشگاه نیامده و تکلیف ما را مشخص نمیکنند. البته صحبت از این بود که برای تیر سال آینده به ما چک بدهند. پیمانکار دلگرمی می خواهد و ما ۷۸ نیرو داریم که باید حقوق آنها را هم بدهیم.
این پیمانکار ادامه میدهد: هرچه به تهران زنگ میزنیم تنها وعده میدهد و هیچ شرایطی عوض نمیشود. بخشهای اصلی کار انجام شده و تنها کارهای کوچکی باقی مانده است. تعهد کردهایم و کارمان را انجام میدهیم اما واقعاً نمیدانیم مشکل کجاست که هنوز پرداختیهای ما انجام نشده است.
یکی از پیمانکاران ناراضی دیگر با بیان اینکه به گفته خودشان دو روز پیش دو میلیارد و ۱۷۰ میلیون تومان حساب شرکت تاقدیساز شارژ شده است، گفت: اینکه چرا هنوز به ما پولی پرداخت نمیکنند را نمیدانیم. باید به من ۱۷ میلیون تومان بدهند اما جواب تلفنهایشان را هم نمیدهند. دیگر خسته شدهایم. آخر مگر بخور و بخواب بوده که بخواهیم از پولمان بگذریم؟
برای افتتاح نقش جهان ما را راه ندادند
یکی از پیمانکاران دیگر با بیان اینکه به ما گفتند مرداد تسویه میکنیم، گفت: بعد از قولهای چندین باره، گفتند زمان افتتاحیه این ورزشگاه تمام پولتان را خواهیم داد و شما خیالتان راحت باشد اما متأسفانه وقتی زمان افتتاح شد حتی ما را راه هم ندادند و تنها عکسهایمان آنجا بود. بعد از آن باز هم قول های دیگری برای تسویه حساب به ما دادند اما بعد از آن دیگر کسی پاسخگو نبود. ما تهران هم رفتهایم اما در این شرکت تنها چهار منشی بود و گفتند اینجا کسی نیست.
یکی از پیمانکاران دیگر میگوید: باور کنید اینجا زمانی به کارگر جزء زنگ میزدند، اما امروز جواب تلفن پیمانکار را نمیدهند. همه ما نزدیک به ۵۰۰ نفر کارگر داریم که آنها هم خانواده دارند. نمی دانیم چگونه باید پاسخگوی آنها و خانواده هایشان باشیم. سال پیش هر کسی این نقش جهان را میدید فکرش را نمیکرد امروز به چنین مرحلهای برسد.
به کارگرانم چک دادم به امید قولهایی که شنیدم
او ادامه میدهد: ما دیگر آب از سرمان گذشته. ما طلبکاریم نیامدهایم که صدقه بگیریم. به کارگرانم چک دادهام به امید قولهایی که شنیدم، اما متأسفانه این قولها عملی نشد. واقعاً وقتی مردی خودش پول داشته باشد اما نتواند از آن استفاده کند، خیلی سنگین است که بخواهد از فرد دیگری قرض کند.
یکی دیگر از پیمانکاران که تنها به صحبتهای همکارانش گوش میدهد، سکوتش را میشکند و میگوید: راضیم به من بگویند که ما اشتباه کردهایم؛ فقط بیایند بگویند که چرا این کارها را انجام دادهایم، من یکی خواهم رفت. سال پیش التماس ما را کردند اما امسال رفتارشان این گونه شده است. ما سازه فلزی را به چیزی که الان می بینید تبدیل کردیم. البته باید کارهای تقویتی بر روی این سازه انجام شود. اما با این اوصاف فعلاً کاری از پیش نرفته است.
یکی از پیمانکاران دیگر می گوید: به ما گفتند که یک تیم اصفهانی داریم که باید برای انجام بازیهایش به فولادشهر برود و هزاران خطر برای هواداران است. گفتند این ورزشگاه را راه بیندازید اما حالا که به چنین مرحله ای رسیده و بازی های سپاهان در این ورزشگاه انجام می شود، دیگر کسی پاسخگوی ما نیست و من نیز بالای ۱۰۰ میلیون تومان طلبکارم.
یکی از پیمانکاران دیگر با اشاره به جرثقیل های بدون راننده، میگوید: ببینید، رانندگان این جرثقیل ها نیستند. آنها پولشان را نگرفته اند و برای همین کار را گذاشتند و رفتند.
یکی از پیمانکاران دیگر که متوجه حضور خبرنگار در نقش جهان می شود، خودش را به آنجا می رساند، جلو می آید و میگوید: وقتی می رویم تهران می گویند تو با اصفهان قرارداد داری برو اصفهان و ما هم خواهیم آمد و هر روز قول فردا را به ما می دهند، اما هیچ چیزی عوض نمی شود.
او ادامه می دهد: از این همه پاسکاری شدن خسته شدهایم و فکر میکنم اینقدر که ما پاسکاری شدیم توپ فوتبال در زمین چمن نقش جهان پاسکاری نشده است!
کارگرم روی من چاقو کشید
نخستین پیمانکاری که شروع به صحبت کرده بود، دوباره در آخر میگوید: چند روز پیش کارگرم روی من چاقو کشید، البته نمی توان به او خرده ای گرفت اما باید دید که این فرد به کجا رسیده که چنین کاری را انجام می دهد. شش ماه است که امروز و فردا می کنند و هم کارگران و هم ما خسته شدهایم.
او می افزاید: چند روز پیش کارگری آمد اینجا و داد و بیداد میکرد. من نمیدانم حتماً باید خونی ریخته شود تا کاری انجام دهند؟
خبرنگار ما طی تماس با شرکت تاقدیساز خواهان مصاحبه با مدیرعامل این شرکت شد که فردی که خود را مسؤول برنامه ریزی و کنترل پروژه این شرکت معرفی کرد، صحبت از این کرد که "اینکه میگویند همه پرداخت کردهاند و ما نکردهایم صحت ندارد و ما تکذیب میکنیم" اما پس از گفتن این صحبتها، به یکباره تغییر نظر داد و گفت کلا این صحبتها را تکذیب میکنم.
نماینده کارفرمای نقش جهان و همچنین نماینده شرکت تاقدیساز حاضر به مصاحبه نشدند.
گویا حواشی ساخت این پروژه نیمه کاره هنوز ادامه دارد و احوال آن درست مثل اوضاع این روزهای سپاهان است. جمعی از پیمانکاران طلبکار نقش جهان در گفتوگویی از بی مهری هایی گفتند که در حقشان شده. از صحبت های شیرین قبل از افتتاح نقش جهان تا اینکه امروز حتی جواب تلفنشان را هم نمی دهند.
پیمانکار دل گرمی می خواهد
یک پیمانکار ورزشگاه نقش جهان با بیان اینکه از مرداد سال گذشته کار کردیم و از امسال پنج صورت وضعیت موجود است که هنوز پرداخت نشده، گفت: متأسفانه کسی از هیئت مدیره شرکت تاقدیساز نیست که جوابگوی ما باشد. شرکت توسعه و تجهیز (کارفرمای نقش جهان) میگوید پول را کامل دادهایم و عنوان میکنند که دیگر هیچ پرداختی ندارند مگر اینکه دوباره کاری صورت بگیرد. از طرفی فولاد مبارکه هم عنوان می کند که به تمام تعهداتش عمل کرده اما شرکت تاقدیساز متأسفانه جوابی نمی دهد.
او ادامه داد: میخواستیم شکایت کنیم، اما پروسهای زمانبر است و شاید تا یک سال دیگر هم جوابی نگیریم. از موقعی که این ورزشگاه افتتاح شده، هیچ کدام از اعضای هیئت مدیره شرکت تاقدیساز به این ورزشگاه نیامده و تکلیف ما را مشخص نمیکنند. البته صحبت از این بود که برای تیر سال آینده به ما چک بدهند. پیمانکار دلگرمی می خواهد و ما ۷۸ نیرو داریم که باید حقوق آنها را هم بدهیم.
این پیمانکار ادامه میدهد: هرچه به تهران زنگ میزنیم تنها وعده میدهد و هیچ شرایطی عوض نمیشود. بخشهای اصلی کار انجام شده و تنها کارهای کوچکی باقی مانده است. تعهد کردهایم و کارمان را انجام میدهیم اما واقعاً نمیدانیم مشکل کجاست که هنوز پرداختیهای ما انجام نشده است.
یکی از پیمانکاران ناراضی دیگر با بیان اینکه به گفته خودشان دو روز پیش دو میلیارد و ۱۷۰ میلیون تومان حساب شرکت تاقدیساز شارژ شده است، گفت: اینکه چرا هنوز به ما پولی پرداخت نمیکنند را نمیدانیم. باید به من ۱۷ میلیون تومان بدهند اما جواب تلفنهایشان را هم نمیدهند. دیگر خسته شدهایم. آخر مگر بخور و بخواب بوده که بخواهیم از پولمان بگذریم؟
برای افتتاح نقش جهان ما را راه ندادند
یکی از پیمانکاران دیگر با بیان اینکه به ما گفتند مرداد تسویه میکنیم، گفت: بعد از قولهای چندین باره، گفتند زمان افتتاحیه این ورزشگاه تمام پولتان را خواهیم داد و شما خیالتان راحت باشد اما متأسفانه وقتی زمان افتتاح شد حتی ما را راه هم ندادند و تنها عکسهایمان آنجا بود. بعد از آن باز هم قول های دیگری برای تسویه حساب به ما دادند اما بعد از آن دیگر کسی پاسخگو نبود. ما تهران هم رفتهایم اما در این شرکت تنها چهار منشی بود و گفتند اینجا کسی نیست.
یکی از پیمانکاران دیگر میگوید: باور کنید اینجا زمانی به کارگر جزء زنگ میزدند، اما امروز جواب تلفن پیمانکار را نمیدهند. همه ما نزدیک به ۵۰۰ نفر کارگر داریم که آنها هم خانواده دارند. نمی دانیم چگونه باید پاسخگوی آنها و خانواده هایشان باشیم. سال پیش هر کسی این نقش جهان را میدید فکرش را نمیکرد امروز به چنین مرحلهای برسد.
به کارگرانم چک دادم به امید قولهایی که شنیدم
او ادامه میدهد: ما دیگر آب از سرمان گذشته. ما طلبکاریم نیامدهایم که صدقه بگیریم. به کارگرانم چک دادهام به امید قولهایی که شنیدم، اما متأسفانه این قولها عملی نشد. واقعاً وقتی مردی خودش پول داشته باشد اما نتواند از آن استفاده کند، خیلی سنگین است که بخواهد از فرد دیگری قرض کند.
یکی دیگر از پیمانکاران که تنها به صحبتهای همکارانش گوش میدهد، سکوتش را میشکند و میگوید: راضیم به من بگویند که ما اشتباه کردهایم؛ فقط بیایند بگویند که چرا این کارها را انجام دادهایم، من یکی خواهم رفت. سال پیش التماس ما را کردند اما امسال رفتارشان این گونه شده است. ما سازه فلزی را به چیزی که الان می بینید تبدیل کردیم. البته باید کارهای تقویتی بر روی این سازه انجام شود. اما با این اوصاف فعلاً کاری از پیش نرفته است.
یکی از پیمانکاران دیگر می گوید: به ما گفتند که یک تیم اصفهانی داریم که باید برای انجام بازیهایش به فولادشهر برود و هزاران خطر برای هواداران است. گفتند این ورزشگاه را راه بیندازید اما حالا که به چنین مرحله ای رسیده و بازی های سپاهان در این ورزشگاه انجام می شود، دیگر کسی پاسخگوی ما نیست و من نیز بالای ۱۰۰ میلیون تومان طلبکارم.
یکی از پیمانکاران دیگر با اشاره به جرثقیل های بدون راننده، میگوید: ببینید، رانندگان این جرثقیل ها نیستند. آنها پولشان را نگرفته اند و برای همین کار را گذاشتند و رفتند.
یکی از پیمانکاران دیگر که متوجه حضور خبرنگار در نقش جهان می شود، خودش را به آنجا می رساند، جلو می آید و میگوید: وقتی می رویم تهران می گویند تو با اصفهان قرارداد داری برو اصفهان و ما هم خواهیم آمد و هر روز قول فردا را به ما می دهند، اما هیچ چیزی عوض نمی شود.
او ادامه می دهد: از این همه پاسکاری شدن خسته شدهایم و فکر میکنم اینقدر که ما پاسکاری شدیم توپ فوتبال در زمین چمن نقش جهان پاسکاری نشده است!
کارگرم روی من چاقو کشید
نخستین پیمانکاری که شروع به صحبت کرده بود، دوباره در آخر میگوید: چند روز پیش کارگرم روی من چاقو کشید، البته نمی توان به او خرده ای گرفت اما باید دید که این فرد به کجا رسیده که چنین کاری را انجام می دهد. شش ماه است که امروز و فردا می کنند و هم کارگران و هم ما خسته شدهایم.
او می افزاید: چند روز پیش کارگری آمد اینجا و داد و بیداد میکرد. من نمیدانم حتماً باید خونی ریخته شود تا کاری انجام دهند؟
خبرنگار ما طی تماس با شرکت تاقدیساز خواهان مصاحبه با مدیرعامل این شرکت شد که فردی که خود را مسؤول برنامه ریزی و کنترل پروژه این شرکت معرفی کرد، صحبت از این کرد که "اینکه میگویند همه پرداخت کردهاند و ما نکردهایم صحت ندارد و ما تکذیب میکنیم" اما پس از گفتن این صحبتها، به یکباره تغییر نظر داد و گفت کلا این صحبتها را تکذیب میکنم.
نماینده کارفرمای نقش جهان و همچنین نماینده شرکت تاقدیساز حاضر به مصاحبه نشدند.