
گروه جهاد و مقاومت مشرق - در سال ۱۳۳۹ش در شهرستان ماهشهر کودکی چشم به جهان هستی گشود که خداوند نوری از محبت و معنویت خویش را در چهره او متبلور نمود که در آینده این نور الهی تا قله کمال انسانیت یعنی شهادت فی سبیل الله امتداد یافت.
این ودیعه الهی را نورالله نام نهادند: شهید نورالله امینی.
دوران کودکی و نوجوانی این شهید در فضایی معنویی گذشت و شهید نوجوان به اعتراف خانواده، فردی متین و باوقار و در همه زمینههای زندگی بسیار پرکار و فعال بود. نورالله در نوجوانی و جوانی با عشق به روحانیت و بهویژه امام امت (ره) به صفوف انقلابیون پیوست و شبانهروز خویش را وقف تداوم قیام علیه رژیم سفاک ستمشاهی نمود.
برادر شهید نقل میکند: «شهید اکثر اوقات بیرون بود، شبها دیروقت به منزل میآمد و شبانه روز در حال فعالیتهای انقلابی بود... یک شب من و نورالله و شهید شریفی در یکی از تظاهرات (ایام محرم) با مأمورین ساواک، درگیر شدیم که در آن شب شهید شریفی به شهادت رسید.» پدر شهید به نقل از همرزمانش میگوید: «وقتی قاسمیه را تصرف کردند، او به همراه عدهای از رزمندگان در حال رفتن به آبادان بودند که بر اثر حملات خمپارهای دشمن، نورالله به شدت مجروح و پس از انتقال به سینما که آن زمان پذیرای مجروحان بود، به علت شدت جراحات در تاریخ ششم بهمن ماه سال ۱۳۵۹ هجری شمسی در سن بیست سالگی به شهادت می رسد.»
از نکات برجسته زندگانی شهید میتوان به مواردی که در ادامه می آیند، اشاره نمود... فعالیت شهید در زمینههای سیاسی، نظامی و ورزشی توامان در حد اعلی بود و شهید در این سه بعد بسیار پرکار و فعال بوده است. به نقل از دوستان شهید: «ما در تیم فوتبال با شهید همبازی بودیم، ایشان فردی مؤدب و متین بودند و هرگز در حین بازی خشونتی از وی دیده نشد و همه او را دوست داشتند. نکته بسیار مهم این است که علیرغم همه این فعالیتها و به ویژه فعالیتهای انقلابی و جهادی، اخلاق و متانت شهید همه اهل خانواده را مجذوب احساس مسئولیت او در قبال انقلاب و نظام اسلامی می کرد، به طوری که بنا به گفته خانواده اش: «در مرخصیهایش که فقط برای دلگرمی ما میآمد، فقط به اندازه یک ناهار یا شام نزد ما میماند و بهسرعت به جبهه میرفت...»