به گزارش مشرق، ساز جدایی از دولت تدبیر و امید را ابتدا وزیر بهداشت کوک کرد، آنهم 17 ماه قبل از آنکه سوت پایانکار دولت یازدهم را به صدا درآورند. قاضیزاده هاشمی که در نظرسنجیهای مردمی، نمره عملکرد وزارتخانهاش بالاتر از سایر وزارتخانهها بود، زودتر از بقیه عطای ماندن در کابینه را به لقایش بخشید.
وزیر بهداشت طی مصاحبهای تصریح کرد: « به همه سیاسیون بگویید بعد از این دوره هم خیالشان راحت باشد، این آخرین حضور من در این عرصه است. به آقای رئیسجمهور هم گفتهام که اگر چه لیاقت نداشتهام ولی فقط همین دوره را در خدمتشان هستم.»
با این موضعگیری شفاف، سوالی جدی در ذهن مردم جای گرفت که در صورت تمدید دولت تدبیر و امید با رای مجدد ملت، عاقبت طرح تحول سلامت (که کورسویی از امید در دل مردم ناتوان از تامین مالی هزینههای درمانی خود ایجاد کرده بود) چه خواهد شد و آیا اینبار طرحی که خود دولت طراح آن بوده را همانند «مسکن مهر» بایگانی خواهد کرد؟
هر چند این روزها شنیده میشود این طرح همین حالا نیز به بنبست خورده و بدین ترتیب سرنوشت تنها اقدام قابل تحسین کابینه یازدهم در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
«ناخدای اقتصاد دولت»، نفر دومی بود که رفیق نیمهراه دولت تدبیر بود و ساز جدایی را زد. طیبنیا روز دوشنبه در مصاحبه با شرق گفت: «در دولت بعدی نخواهم ماند. امکان ندارد. بمانم که چه؟ میروم دانشگاه درسم را میدهم، انتقادم را میکنم، کارهای پژوهشیام را پیش میگیرم، حقوقم هم بیشتر است، فحش هم کمتر میخورم.»
رکود بیسابقه درکشور، عدم تحرک در بازار، رشد منفی بازار مسکن، افزایش هر روزه بیکاری در جامعه، تعطیلی کارگاههای بزرگ و کوچک، کاهش ارزش پول ملی، حقوقهای نجومی مدیران، اختلاسهای میلیاردی در چند بانک و صندوق وابسته به دولت تنها بخش کوچکی از وضعیت نابسامان اقتصادی کشور است که در همه اینها، وزیر اقتصاد مستقیم یا غیرمستقیم مسئولیت دارد و قانونا باید پاسخگوی مردم و وکلای آنها در خانه ملت باشد.
چشم امید دولت به برجام بود تا با «رؤیاهای مریخی» خود، بتواند از قِبَل آن بالغ بر 100 میلیارد دلار پول وارد کشور سازد و زخمهای نشسته بر تن اقتصاد کشور را التیام بخشد اما با پایان تلخ داستان برجام، انگشت اتهام به سوی بخشهای اقتصادی کابینه نشانه خواهد رفت که طی 4 سال دولت، چه گلی بر سر ملت زدهاید؟
طیبنیا نیز به عنوان یک اقتصاددان کاملا به این امور واقف است و میداند دیر یا زود، تمام این کاسه کوزهها سر او خواهد شکست، از این رو فرار از مسئولیت را بهترین راهکار در برهه فعلی دیده است. اگر بار دیگر به موضع طیبنیا که در بالا عنوان شد، دقت کنیم، وی به نکته ظریفی اشاره میکند: «انتقادم را میکنم» یعنی نه تنها مسئولیت این وضع نابسامان را نخواهد پذیرفت که خود نیز به «منتقدان وضع موجود» خواهد پیوست.
«مواضع جداییطلبانه» قاضیزاده هاشمی و طیبنیا، خبرنگاران را بر آن داشت تا در نشست خبری روز گذشته سخنگوی دولت، انگیزه و چرایی تصمیم این دو وزیر را بپرسند که پاسخ نوبخت این بود: «شاید خسته شده باشند، صلاح کار خویش را وزرا میدانند»
همزمان با نشست نوبخت در پاستور، در گوشه دیگری از شهر، رئیس فراکسیون امید مجلس نشست خبری گذاشته بود که خبرنگاری از وی درباره احتمال رد صلاحیت روحانی پرسید. عارف ضمن بعید دانستن ردصلاحیت رئیسجمهور، جملهای به پاسخ خود اضافه کرد که قابل تامل بود: «شاید ایشان خسته شده باشد و نیاید»
هر چند غالب تحلیلگران سیاسی، دلیل تردید روحانی برای ورود به انتخابات سال آتی را «ترس از شکست» در مقابل رقیب یا رقبا میدانند اما همانگونه که عارف نیز اشاره داشت، خستگی را باید دلیل دوم این تردید دانست، خصوصا اینکه رئیسجمهور در نشست خبری هفته گذشته خود با خبرنگاران، حتی از اعلام حضور احتمالی در رقابتهای ریاستجمهوری امتناع کرد.
البته این خستگی صرفا محدود به دو وزیر و حتی شخص رئیسجمهور نیست. دلیل ان نیز این است که تمام هم و غم دولت مذاکرات هستهای و تعامل با غرب برای بهبود وضع اقتصادی بود، حال نه تنها این اتفاق نیفتاده که دولتی در آمریکا بر سر کار آمده که نه برای برجام ارزشی قائل است و نه برای عاشقان برجام و رابطه با غرب در ایران.
و این تنها طیبنیا و قاضیزاده نیستند که از ادامه راه منصرف شدهاند و به قول نوبخت شاید خسته باشند، بلکه کل دولت «خسته» است چرا که هیچکدام از وعدههایش بعد از قریب 4 سال محقق نشده و اکنون مانده است برای 4 سال بعد، آیا باز میتواند با وعده سرخرمن مردم را در حمایت از خود پای صندوق رأی بیاورد یا نه.
دولت یازدهم دو دل است و پرتردید که آیا این بار نیز ملت وعدهها را خواهد پذیرفت یا اینکه با مشاهده وعدههای محقق نشده این 4 سال، تصمیم دیگری خواهد گرفت؟
وزیر بهداشت طی مصاحبهای تصریح کرد: « به همه سیاسیون بگویید بعد از این دوره هم خیالشان راحت باشد، این آخرین حضور من در این عرصه است. به آقای رئیسجمهور هم گفتهام که اگر چه لیاقت نداشتهام ولی فقط همین دوره را در خدمتشان هستم.»
با این موضعگیری شفاف، سوالی جدی در ذهن مردم جای گرفت که در صورت تمدید دولت تدبیر و امید با رای مجدد ملت، عاقبت طرح تحول سلامت (که کورسویی از امید در دل مردم ناتوان از تامین مالی هزینههای درمانی خود ایجاد کرده بود) چه خواهد شد و آیا اینبار طرحی که خود دولت طراح آن بوده را همانند «مسکن مهر» بایگانی خواهد کرد؟
هر چند این روزها شنیده میشود این طرح همین حالا نیز به بنبست خورده و بدین ترتیب سرنوشت تنها اقدام قابل تحسین کابینه یازدهم در هالهای از ابهام قرار گرفته است.
«ناخدای اقتصاد دولت»، نفر دومی بود که رفیق نیمهراه دولت تدبیر بود و ساز جدایی را زد. طیبنیا روز دوشنبه در مصاحبه با شرق گفت: «در دولت بعدی نخواهم ماند. امکان ندارد. بمانم که چه؟ میروم دانشگاه درسم را میدهم، انتقادم را میکنم، کارهای پژوهشیام را پیش میگیرم، حقوقم هم بیشتر است، فحش هم کمتر میخورم.»
رکود بیسابقه درکشور، عدم تحرک در بازار، رشد منفی بازار مسکن، افزایش هر روزه بیکاری در جامعه، تعطیلی کارگاههای بزرگ و کوچک، کاهش ارزش پول ملی، حقوقهای نجومی مدیران، اختلاسهای میلیاردی در چند بانک و صندوق وابسته به دولت تنها بخش کوچکی از وضعیت نابسامان اقتصادی کشور است که در همه اینها، وزیر اقتصاد مستقیم یا غیرمستقیم مسئولیت دارد و قانونا باید پاسخگوی مردم و وکلای آنها در خانه ملت باشد.
چشم امید دولت به برجام بود تا با «رؤیاهای مریخی» خود، بتواند از قِبَل آن بالغ بر 100 میلیارد دلار پول وارد کشور سازد و زخمهای نشسته بر تن اقتصاد کشور را التیام بخشد اما با پایان تلخ داستان برجام، انگشت اتهام به سوی بخشهای اقتصادی کابینه نشانه خواهد رفت که طی 4 سال دولت، چه گلی بر سر ملت زدهاید؟
طیبنیا نیز به عنوان یک اقتصاددان کاملا به این امور واقف است و میداند دیر یا زود، تمام این کاسه کوزهها سر او خواهد شکست، از این رو فرار از مسئولیت را بهترین راهکار در برهه فعلی دیده است. اگر بار دیگر به موضع طیبنیا که در بالا عنوان شد، دقت کنیم، وی به نکته ظریفی اشاره میکند: «انتقادم را میکنم» یعنی نه تنها مسئولیت این وضع نابسامان را نخواهد پذیرفت که خود نیز به «منتقدان وضع موجود» خواهد پیوست.
«مواضع جداییطلبانه» قاضیزاده هاشمی و طیبنیا، خبرنگاران را بر آن داشت تا در نشست خبری روز گذشته سخنگوی دولت، انگیزه و چرایی تصمیم این دو وزیر را بپرسند که پاسخ نوبخت این بود: «شاید خسته شده باشند، صلاح کار خویش را وزرا میدانند»
همزمان با نشست نوبخت در پاستور، در گوشه دیگری از شهر، رئیس فراکسیون امید مجلس نشست خبری گذاشته بود که خبرنگاری از وی درباره احتمال رد صلاحیت روحانی پرسید. عارف ضمن بعید دانستن ردصلاحیت رئیسجمهور، جملهای به پاسخ خود اضافه کرد که قابل تامل بود: «شاید ایشان خسته شده باشد و نیاید»
هر چند غالب تحلیلگران سیاسی، دلیل تردید روحانی برای ورود به انتخابات سال آتی را «ترس از شکست» در مقابل رقیب یا رقبا میدانند اما همانگونه که عارف نیز اشاره داشت، خستگی را باید دلیل دوم این تردید دانست، خصوصا اینکه رئیسجمهور در نشست خبری هفته گذشته خود با خبرنگاران، حتی از اعلام حضور احتمالی در رقابتهای ریاستجمهوری امتناع کرد.
البته این خستگی صرفا محدود به دو وزیر و حتی شخص رئیسجمهور نیست. دلیل ان نیز این است که تمام هم و غم دولت مذاکرات هستهای و تعامل با غرب برای بهبود وضع اقتصادی بود، حال نه تنها این اتفاق نیفتاده که دولتی در آمریکا بر سر کار آمده که نه برای برجام ارزشی قائل است و نه برای عاشقان برجام و رابطه با غرب در ایران.
و این تنها طیبنیا و قاضیزاده نیستند که از ادامه راه منصرف شدهاند و به قول نوبخت شاید خسته باشند، بلکه کل دولت «خسته» است چرا که هیچکدام از وعدههایش بعد از قریب 4 سال محقق نشده و اکنون مانده است برای 4 سال بعد، آیا باز میتواند با وعده سرخرمن مردم را در حمایت از خود پای صندوق رأی بیاورد یا نه.
دولت یازدهم دو دل است و پرتردید که آیا این بار نیز ملت وعدهها را خواهد پذیرفت یا اینکه با مشاهده وعدههای محقق نشده این 4 سال، تصمیم دیگری خواهد گرفت؟
*حبیب ترکاشوند