به گزارش مشرق، روزنامه صبح نو در سرمقاله امروز خود نوشت:
شعلههای دود و آتش از میان طبقات بالایی ساختمانی که زمانی بلندترین ساختمان شهر بوده زبانه میکشد. ارتفاع ساختمان آنقدر هست که از دورترین نقاط شهر هم کانون دود در نقاط مرکزی تهران قابل رویت باشد.
سخنگوی آتشنشانی از سرعت عمل و واکنش سریع نیروهای آتشنشانی میگوید: «طی دو دقیقه و دو ثانیه خودشان را به محل حادثه رساندند!» در گیر و دار اطفای حریق در طبقات بالایی اما بخشی از توان نیروهای آتشنشان هم درون طبقات صرف اقناع شهروندانی میشود که داخل ساختمانند و قصد تخلیه ندارند. تعدادی از کپسولها منفجر میشوند. انگار صدای انفجار بوی خطر را به مشام شهروندان داخل ساختمان میرساند و تعدادی راضی به رفتن میشوند.
اولین برج بلندمرتبه تهران فروریخت! بالاخره زور آتش و موج انفجار به پلاسکوی پیر رسید و از درون متلاشیاش کرد. کف طبقات بالایی از بالا شروع به ریختن و افتادن روی طبقات پایینی میکند و به یکباره چند هزار تن سیمان، آجر و آهن درهم تنیده میشوند و کپهای از نخاله را در ضلع شمالغربی چهارراه استانبول هوار میکنند. شهروندانی که یکی دو ساعت قبل در خیابان جمهوری و خیابان فردوسی مشغول سلفی گرفتن و خبرنگارشهروندنمایی بودند، چند برابر میشوند. موج جمعیت، خودروها و نیروهای امداد را در خود حل میکند. حالا نیروهای امدادی علاوه بر اطفای حریق و آواربرداری، جمعیت را هم متفرق میکنند.
چند روزی از عملیات آواربرداری گذشته است. چیزی قریب به 10هزار تن نخاله و آوار از بقایای پلاسکو بیرون کشیده و منتقل شده است. پشت هیولای آوار شکسته است اما غم نیافتن رد پا و بقایا از تعدادی از نیروهای آتشنشان و شهروندان کم نشده است.
در مجاورت همین آینه عبرت، حرف از ساختمان دیگری است که رشحاتی از خطر را با خود حمل میکند: پاساژ کویتیها! قرار بر انتقال و تخلیه اجناس است که اگر احیاناً حادثهای مشابه پلاسکو برای کویتیها تکرار شد، ضرر کمتری متوجه کسبه محل شود. کسبه اما نپذیرفتهاند؛ ساختمان هم تخلیه نخواهد شد. گویی حادثه برای دیگران است. دیگرانی که تعدادیشان تا همین یک هفته پیش هم در همین پلاسکو زندگی میکردند و کاسبی.