به گزارش مشرق، کمالی یکی از آتشنشانان نجات یافته حادثه پلاسکو که روز ریزش ساختمان در سبد آتشنشانی برای خاموش کردن آتش تلاش میکرد، در ارتباط با جزئیات این حادثه و روند امدادرسانی اظهار داشت: بسیاری از آتشنشانان زمانی که احساس شد احتمال ریزش ساختمان وجود دارد، به بیرون از ساختمان هدایت شدند.
وی ادامه داد: زمانی که داخل سبد و بالای جرثقیل آتشنشانی در حال خاموش کردن آتش بودیم، در مقاطعی از زمان آتش مهار شد و دود سفیدی از ساختمان خارج شد که گفتیم خدا را شکر مشکل حل شده است ولی مدتی پس از آن، انفجارهای کوچکی رخ داد و نکتهای که برای من قابل تأمل بود اینکه کپسولهای پیکنیک پشت همه پنجرههای مغازهها وجود داشت.
وی افزود: بعد از بلند شدن دود سفید، انفجار مهیبی رخ داد و دوباره حریق به ساختمان برگشت؛ نیروی انتظامی در همکاری با ما خیلی کمک کرد و مردم را کنترل کرد که وارد ساختمان نشوند ولی با این حال مردم باز میآمدند و میرفتند و این نکته برای ما آتشنشانها جای تعجب داشت؛ همه فکر میکردند خطر رفع شده و برگشته بودند به سمت ساختمان ولی بعد به همه ما دستور تخلیه دادند، چرا که اولین مشاهدات ریزش، صورت گرفته بود.
این آتشنشان افزود: در داخل سبد و آن بالا متوجه زمان نبودم نمیدانستم چقدر زمان گذشته ولی متأسفانه صحنهها بسیار دلخراش بود به طوریکه برخی از همکاران ما به دلیل فنسهایی که جلوی مغازهها کشیده شده بود گیر کردند و نمیتوانستند خارج شوند و هر چقدر به آنها میگفتند بیرون بیایید نمیتوانستند ولی با این حال بسیاری از همکاران را بیرون آوردند و من دستانشان را میبوسم.
وی گفت: در آخرین طبقات، فردی که یک پارچه صورتی را تکان میداد، دیدم که میگفت ما را بیرون بیاورید و همکاران ما اقدامات زیادی برای خارج کردن حادثهدیدگان انجام دادند. برای کسانی که پشت فنس مغازهها گیر کرده کردند تجهیزات برش آوردند ولی زمان به سرعت گذشت و همکاران ما خطر بزرگی را به جان خریدند.
کمالی اضافه کرد: پس از ریزش ساختمان و چند روز بعد متن جالبی را خواندم که رزمندگان جبهه زمانی که میخواستند معبر باز کنند و از مکانهایی بگذرند پوتینهایشان را در میآوردند چرا که میدانستند ممکن است شهید شوند و این پوتین به درد فرد دیگری بخورد من دقیقاً در حادثه پلاسکو با این صحنه مواجه شدم و زمانی که داخل بودم به به یکی از همکاران گفتم که از ساختمان بیرون بیا احتمال ریزش دارد و او گفت نمیتوانم ولی دستگاهی که به همراه داشت را از تن درآورد و گفت «اینها را بگیرید تا گم نشود». به فکر تجهیزات بود ولی چهرهاش دقیق یادم نمیآید.
این آتشنشان گفت: یکی از همکاران ما که کلاه نقرهای داشت و فرمانده بود زمانی که همه داخل بودیم، گفت «همه را بیرون هدایت کنید» ولی خودش به سمت داخل رفت تا کمکرسانیهای لازم را انجام دهد؛ از طرفی یکی از همکاران ما میگفت «بر روی ساختمان دیگر آب نریزید چرا که دارد خراب میشود» از طرفی، دیگری میگفت «دارم میسوزم و آب را باز کنید» همه این حادثهها در 3 تا 4 دقیقه به طور ناگهانی به وقوع پیوست ساختمان از بالا تکان میخورد و آهنهای بالایی دفورمه شده بود زمانی که ساختمان فرو ریخت من داخل سبد بودم و فریاد همکارانم در گوشم است البته زمانی که در داخل بودیم فقط همکارانم را دیدم و هموطنان دیگری آنجا نبودند.
کمالی اضافه کرد: زمانی که در سبد بالای جرثقیل آتشنشانی بودیم دو ستون بلند به سمت ما خراب شد که اگر کمی آنطرفتر بودیم ستون بر روی ما خراب میشد و جالب اینجاست که سه بار قرار بود ماشین را جمع کنند و ما یکی دو متر آن طرفتر بیاییم ولی نمیدانم به چه علتی این اقدام صورت نگرفت ولی از هر طرف غیر از جای مستقرمان بودیم قطعاً خودرویمان واژگون میشد و واقعاً زنده ماندنمان معجزه بود.
وی در مورد شایعات فضای مجازی گفت: برای من جای تعجب دارد که مطالب گوناگونی در فضای مجازی منتشر میشود من خودم همه اخبار را از شبکه خبر لحظه لحظه دنبال میکنم در ارتباط با علت حادثه نیز صبر کنید تا اقدامات کارشناسی صورت بگیرد و زمان بگذرد تا دلیل مشخص شود.
این آتشنشان نجات یافته در پاسخ به این سوال که احساستان نسبت به کلمه جانفشانی و غیورمردی چیست، گفت: نمیتوانم چیزی بگویم یکی از همکاران ما زمانی که بازنشسته شد، گفت تنی مجروح و قلبی شکسته برایش باقی مانده است بعد از این حادثه مردم با گل و شیرینی به ایستگاههای آتشنشانی آمدند و زیارت عاشورا و توسل میخواندند؛ دانشآموزان و کودکان از مهدکودک و مدرسه برای ما نقاشی کشیدند و گل آوردند من از همه آنها تشکر میکنم و همه نقاشیها را به یادگاری نگاه میدارم.
وی گفت: ملت ایران در این حادثه آسیب روحی شدید دید و حتی کشورهای دیگر پیام تسلیت داده و متأثر شدند؛ امیدوارم دیگر شاهد چنین حوادثی نباشیم.
این آتشنشان گفت: برایم جالب بود که کسانی پس از 15 سال با من تماس گرفته و جویای احوالم شدند حتی بسیاری نمیدانستند شغل من چیست ولی پس از حادثه به سراغم آمده و دلجویی کردند.
وی در توصیه به مردم گفت: قطعاً این حادثه آخرین حادثه در تهران نخواهد بود لذا مردم باید به فکر باشند و بیمه مناسب انتخاب کنند چرا که اگر صاحبان مغازههای پلاسکو بیمههای خوبی انتخاب میکردند شاید دیگر به ساختمان زمان آتشسوزی برنمیگشتند. باید به فکر مقاومسازی ساختمانها باشیم و تلاش کنیم فرهنگسازی لازم در این زمینه صورت گیرد. از طرفی باید فرهنگسازی از فضای مجازی و استفاده از دوربین مدنظر قرار گیرد همچنین زمان بروز چنین حوادثی نباید تجمع کرد و راه را برای ماشینهای آتشنشانی باز کنیم چرا که گاهی خیلی زود، دیر میشود.
وی ادامه داد: زمانی که داخل سبد و بالای جرثقیل آتشنشانی در حال خاموش کردن آتش بودیم، در مقاطعی از زمان آتش مهار شد و دود سفیدی از ساختمان خارج شد که گفتیم خدا را شکر مشکل حل شده است ولی مدتی پس از آن، انفجارهای کوچکی رخ داد و نکتهای که برای من قابل تأمل بود اینکه کپسولهای پیکنیک پشت همه پنجرههای مغازهها وجود داشت.
وی افزود: بعد از بلند شدن دود سفید، انفجار مهیبی رخ داد و دوباره حریق به ساختمان برگشت؛ نیروی انتظامی در همکاری با ما خیلی کمک کرد و مردم را کنترل کرد که وارد ساختمان نشوند ولی با این حال مردم باز میآمدند و میرفتند و این نکته برای ما آتشنشانها جای تعجب داشت؛ همه فکر میکردند خطر رفع شده و برگشته بودند به سمت ساختمان ولی بعد به همه ما دستور تخلیه دادند، چرا که اولین مشاهدات ریزش، صورت گرفته بود.
این آتشنشان افزود: در داخل سبد و آن بالا متوجه زمان نبودم نمیدانستم چقدر زمان گذشته ولی متأسفانه صحنهها بسیار دلخراش بود به طوریکه برخی از همکاران ما به دلیل فنسهایی که جلوی مغازهها کشیده شده بود گیر کردند و نمیتوانستند خارج شوند و هر چقدر به آنها میگفتند بیرون بیایید نمیتوانستند ولی با این حال بسیاری از همکاران را بیرون آوردند و من دستانشان را میبوسم.
وی گفت: در آخرین طبقات، فردی که یک پارچه صورتی را تکان میداد، دیدم که میگفت ما را بیرون بیاورید و همکاران ما اقدامات زیادی برای خارج کردن حادثهدیدگان انجام دادند. برای کسانی که پشت فنس مغازهها گیر کرده کردند تجهیزات برش آوردند ولی زمان به سرعت گذشت و همکاران ما خطر بزرگی را به جان خریدند.
کمالی اضافه کرد: پس از ریزش ساختمان و چند روز بعد متن جالبی را خواندم که رزمندگان جبهه زمانی که میخواستند معبر باز کنند و از مکانهایی بگذرند پوتینهایشان را در میآوردند چرا که میدانستند ممکن است شهید شوند و این پوتین به درد فرد دیگری بخورد من دقیقاً در حادثه پلاسکو با این صحنه مواجه شدم و زمانی که داخل بودم به به یکی از همکاران گفتم که از ساختمان بیرون بیا احتمال ریزش دارد و او گفت نمیتوانم ولی دستگاهی که به همراه داشت را از تن درآورد و گفت «اینها را بگیرید تا گم نشود». به فکر تجهیزات بود ولی چهرهاش دقیق یادم نمیآید.
این آتشنشان گفت: یکی از همکاران ما که کلاه نقرهای داشت و فرمانده بود زمانی که همه داخل بودیم، گفت «همه را بیرون هدایت کنید» ولی خودش به سمت داخل رفت تا کمکرسانیهای لازم را انجام دهد؛ از طرفی یکی از همکاران ما میگفت «بر روی ساختمان دیگر آب نریزید چرا که دارد خراب میشود» از طرفی، دیگری میگفت «دارم میسوزم و آب را باز کنید» همه این حادثهها در 3 تا 4 دقیقه به طور ناگهانی به وقوع پیوست ساختمان از بالا تکان میخورد و آهنهای بالایی دفورمه شده بود زمانی که ساختمان فرو ریخت من داخل سبد بودم و فریاد همکارانم در گوشم است البته زمانی که در داخل بودیم فقط همکارانم را دیدم و هموطنان دیگری آنجا نبودند.
کمالی اضافه کرد: زمانی که در سبد بالای جرثقیل آتشنشانی بودیم دو ستون بلند به سمت ما خراب شد که اگر کمی آنطرفتر بودیم ستون بر روی ما خراب میشد و جالب اینجاست که سه بار قرار بود ماشین را جمع کنند و ما یکی دو متر آن طرفتر بیاییم ولی نمیدانم به چه علتی این اقدام صورت نگرفت ولی از هر طرف غیر از جای مستقرمان بودیم قطعاً خودرویمان واژگون میشد و واقعاً زنده ماندنمان معجزه بود.
وی در مورد شایعات فضای مجازی گفت: برای من جای تعجب دارد که مطالب گوناگونی در فضای مجازی منتشر میشود من خودم همه اخبار را از شبکه خبر لحظه لحظه دنبال میکنم در ارتباط با علت حادثه نیز صبر کنید تا اقدامات کارشناسی صورت بگیرد و زمان بگذرد تا دلیل مشخص شود.
این آتشنشان نجات یافته در پاسخ به این سوال که احساستان نسبت به کلمه جانفشانی و غیورمردی چیست، گفت: نمیتوانم چیزی بگویم یکی از همکاران ما زمانی که بازنشسته شد، گفت تنی مجروح و قلبی شکسته برایش باقی مانده است بعد از این حادثه مردم با گل و شیرینی به ایستگاههای آتشنشانی آمدند و زیارت عاشورا و توسل میخواندند؛ دانشآموزان و کودکان از مهدکودک و مدرسه برای ما نقاشی کشیدند و گل آوردند من از همه آنها تشکر میکنم و همه نقاشیها را به یادگاری نگاه میدارم.
وی گفت: ملت ایران در این حادثه آسیب روحی شدید دید و حتی کشورهای دیگر پیام تسلیت داده و متأثر شدند؛ امیدوارم دیگر شاهد چنین حوادثی نباشیم.
این آتشنشان گفت: برایم جالب بود که کسانی پس از 15 سال با من تماس گرفته و جویای احوالم شدند حتی بسیاری نمیدانستند شغل من چیست ولی پس از حادثه به سراغم آمده و دلجویی کردند.
وی در توصیه به مردم گفت: قطعاً این حادثه آخرین حادثه در تهران نخواهد بود لذا مردم باید به فکر باشند و بیمه مناسب انتخاب کنند چرا که اگر صاحبان مغازههای پلاسکو بیمههای خوبی انتخاب میکردند شاید دیگر به ساختمان زمان آتشسوزی برنمیگشتند. باید به فکر مقاومسازی ساختمانها باشیم و تلاش کنیم فرهنگسازی لازم در این زمینه صورت گیرد. از طرفی باید فرهنگسازی از فضای مجازی و استفاده از دوربین مدنظر قرار گیرد همچنین زمان بروز چنین حوادثی نباید تجمع کرد و راه را برای ماشینهای آتشنشانی باز کنیم چرا که گاهی خیلی زود، دیر میشود.