به گزارش وبلاگستان مشرق امید حسینی در وبلاگ آهستان نوشت : عادت به غلو ندارم، مخصوصا در مسائل و موضوعاتی که با تکیه بر عقل و استدلال و منطق میشود دربارهاش حرف زد. در نوشتههای وبلاگ هم معمولا سعی میکنم از شعار دادن و احساساتی بودن، پرهیز کنم. الان هم کاملا بدور از احساسات این مطلب را مینویسم و اعتقاد دارم که مستند جدید بیبیسی درباره رهبر انقلاب، شبیه زورآزمایی و قدعلم کردن خفاش است در برابر خورشید!
این دشمنی و کینهی بیبیسی را میشود از همان ابتدای فیلم مشاهده کرد، وقتی همهی ساختارهای حرفهای مستندسازی خودش را کنار میگذارد و به دروغ مدعی تقابل یک نفر با مردم میشود! در واقع این مستند با این شروع مفتضحانه، خودش را لو میدهد و به مخاطب میگوید که با نسخهی تصویری سایتهای دست چندم اپوزیسیون روبرو هستید!
دستگاه تبلیغاتی نظام استعماری انگلیس ترجیح داده است که این بار کینهی دیرینهاش را از ایران و انقلاب و امام در قالب دشمنی شخصی با آیت الله خامنهای مطرح کند، اما هدف و نتیجهی اصلی، مخالفت با همان مفاهیم، شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی است. در حقیقت بیشتر ادعاهای مطرح شده علیه آیت الله خامنهای، تکرار همان ادعاها درباره انقلاب و امام، حکم حکومتی، اختیارات ولی فقیه، نظارات بر دستگاهها و نهادهای مختلف و … است.
بیشتر کارشناسان این مستند هم در اصل دشمن امام و انقلاب هستند. هرچند بعضی از آنها هم دشمنی شخصی با آیت الله خامنهای دارند. مثل بنی صدر و علی تهرانی و فرزندش! آیا ملت ایران فراموش میکند که شیخ علی تهرانی درست در سالهای جنگ تحمیلی، دست در دست رژیم بعثی به فعالیت علیه ایران و انقلاب مشغول بود؟!
البته کاری که تا پیش از این به شیوهای حرفهای و ظاهرا بیطرف صورت میگرفت، این بار به صریحترین شکل ممکن انجام شد و بیبیسی همه تعارفات ظاهری را کنار گذاشت و حتی زحمت اصلاح دروغها و ادعاهای مطرح شده و یا کمرنگ کردن آنها را هم به خود نداد.
بخشی از این دروغها از زبان مهمانان، کارشناسان و نزدیکان (!) مطرح شد و زحمت بخش دیگر، به عهده خود بیبیسی افتاد؛ و آنقدر ناهماهنگ که یکی، ادعاهای دیگری را رد میکند! تقریبا هر بار که ادعایی درباره آیت الله خامنهای مطرح میشود، چند دقیقه بعد اظهار نظری مغایر با آن را از زبان شخصی دیگر میشنویم. مخصوصا درباره سواد فقهی و علمی و ویژگیهای شخصیتی آیت الله خامنهای.
گاهی واقعیت را به گونهای دیگر مطرح میکند. مثل اظهارات علی مزروعی درباره سخنرانی معروف رهبر انقلاب درخصوص مطبوعاتی که به پایگاه دشمن تبدیل شده بودند. البته مزروعی به دروغ مدعی است که رهبری همه مطبوعات را پایگاه دشمن دانسته! بیبیسی هم برای اثبات ادعاهای او بخشهایی از سخنرانی رهبر انقلاب را پخش کرد، اما دقت در این سخنان نشان میدهد که ایشان ضمن اشاره به برخی مطبوعات آن روز، توضیحاتی دقیق و منطقی درباره فضای کلی رسانهای کشور ارائه کرده بودند. (راستی مگر بسیاری از همان روزنامه نگاران، امروز جیره خوار بی بی سی و صدای آمریکا و در حقیقت دولت انگلیس و آمریکا نیستند؟!)
راوی بیبیسی هم دائما وظیفه تکمیل دروغ مهمانان خود را دارد. وی هر از گاهی ادعاهایی را مطرح میکند که پیش از این از زبان هیچ کس دیگری شنیده نشده است. مثل حمایت سید مجتبی خامنهای از احمدینژاد و یا ارتباط خاص با نظامیان و ادعای تاسیس وزارت اطلاعات توسط آیت الله خامنهای به منظور بهره برداری در آینده! (حال آنکه تاسیس وزارت اطلاعات ابتدا در نخست وزیری صورت گرفت و بسیاری از اصلاح طلبان فعلی هم عضو آن بودند!)
گاهی موزیانه با کنار هم گذاشتن صوت و تصویر مربوط به یک مساله و سپس روایت خاص خود از آن موضوع، نتیجه دلخواه و غیرواقعی خود را پر رنگ میکند. مثلا مسئولیت بزرگان انقلاب را در نهادهای مختلف، به سهم خواهی آنها تعبیر و سپس با اشاره به مسئولیت آیت الله خامنه ای در وزارت دفاع، ادعا میکند که سایر روحانیون تمایلی به این وزارت خانه نداشتند؛ و بلافاصله صدای آیت الله خامنهای درباره شرایط حضور در جبهه پخش میشود که خطاب به رزمندگان میگوید «خوراک و نام و نشان و پست و مقام و آسایش جای دیگر است، اینجا خمپاره و سختی است»
این تدوین و مونتاژ هنرمندانه (!) یعنی همان شیوه دروغگویی بیبیسی که میخواهد به طور غیرمستقیم سهم خواهی و ناراحتی رهبر انقلاب را از سهم خود به بیننده القاء کند، اما آنقدر ناشیانه این کار را انجام میدهد که کاملا مستقیم از آب در میآید!
تقابل آشکار بی بی سی با رهبری تا پایان مستند همچنان ادامه دارد. البته با تفاسیر و تعابیر و ادعاهای عجیب و غریب. حتی با توسل به موضوعاتی مثل تغییر محل دفتر رهبری از جماران به پاستور! و یا تمرکز سنگین و خنده دار بر نقش و وظیفه اعضای دفتر رهبری، ادعای تغییر در اعضای بیت و مسئولان نظامی آن به منظور سرکوب مردم! و برشها و برداشتهای قابل تامل از خطبههای نماز جمعه و …
آش آنقدر شور شد که حتی برخی دوستداران بیبیسی هم به این رویه اعتراض کردند، هرچند این «معبد انگلیسی» غلامان چشم و گوش بسته زیادی دارد که حرفش را مثل وحی منزل میدانند! برخی از این افراد را در چند روز گذشته در فضای رسانهای، تبلیغاتی و مجازی دیدیدم. در حقیقت مخاطب اصلی بیبیسی و این مستند، همین آدمها هستند و جز اینها کسی به ساخته بیبیسی به عنوان مستندی تحلیلی نگاه نمیکند.
این مستند، در حقیقت «خط و نشان بیبیسی» به غلامان حلقه به گوش خود است که راه را گم نکنند! راه اصلی برای مبارزه با جمهوری اسلامی، همان راهی است که دولت استعمارگر انگلیس و دستگاه تبلیغاتیاش سالها و دهههاست در پیش گرفته و لحظهای هم در برابر خواست مردم ایران کوتاه نیامده است. چه در سرکوبی قیامهای ملی ایران و چه در غارت و چپاول این سرزمین و چه در دوران جنگ تحمیلی و چه در زمان فتنه ۸۸!
دقیقا به همین علت است که در دقائق پایانی مستند، راوی ادعا میکند که اغتشاشات بعد از انتخابات ایران، نقطه آغاز جنبشهای اعتراضی منطقه است! اما توضیح نمیدهد که چرا این اعتراضات در کشورهای عربی به پیروزی منجر شد و در ایران نه؟! جالب اینکه درباره ریشه و علت انقلابهای منطقه هم سکوت میکند.
اگر حقیقت همانی است که بیبیسی میگوید و اگر جنس انقلابهای مردمی منطقه از جنس همان اعتراضات ایران است، پس چرا بیبیسی و کلا دولتهای غربی دقیقا مثل اغتشاشات ایران از مردم منطقه حمایت نکردند؟!
البته این ادعای مضحک را قبلا در سایتهایی مثل جرس و کلمه هم خوانده بودیم. اما از بی بی سی حرفهای واقعا بعید بود اینطور ناشیانه آبرو و بنیادش را بر باد بدهد، آن هم با ساخت مستندی ضعیف و بیسند و کنار گذاشتن اصل بیطرفی و صرفا بر اساس ادعاها و دروغهای مختلف و دعوت از افراد مخالف.
در جنگ رسانهای ممکن است موقتا با کنار هم گذاشتن خاطرات و تخیلات چند مزدور فراری و یا بزرگنمایی اعتراض چند افغانی علیه ایران فضا را غبارآلود کرد؛ اما حقیقت که عوض نمیشود، مردم هم همیشه فریب رسانه ها را نمیخورند.
پس حقیقت همانی است که بیبیسی برای زیر سوال بردنش مجبور به ساخت چنین «مستند بیسندی» شده است. حقیقت، یعنی عزت و اعتبار جمهوری اسلامی و محبوبیت رهبر معظم انقلاب در میان مسلمین جهان. حقیقت یعنی موج بیداری اسلامی در کشورهای منطقه. حقیقت، یعنی تغییر معادلات منطقه به نفع جمهوری اسلامی و به ضرر نظام استکباری. این است حقیقت خورشید…