کد خبر 6780
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۷:۵۲

هشتم شوال ، مصادف با هشتاد و هفتمين سال فاجعه تخريب حرم مطهر ائمه مظلوم بقيع عليهم‌السلام است. پيشينه‎ تاريخي بقيع به دوران قبل از اسلام مي‌رسد اما در کتب تاريخي به روشني قدمت آن مشخص نشده‌است.

پس از هجرت مسلمانان به مدينه، بقيع تنها قبرستان مسلمانان شد. مردم مدينه قبل از آمدن مسلمانان به آنجا اجساد مردگان خود را در دو گورستان 'بني‎حرام' و 'بني‎سالم' و گاهي نيز در منازل و خانه‌هاي‎شان دفن مي‌کردند و در واقع بقيع نخستين مدفن و مزاري است که به دستور پيامبر اسلام(ص) توسط مسلمين صدر اسلام به وجود آمده‌است.
نخستين کسي که در آنجا دفن شد 'عثمان بن مظعون ' بود . رسول اکرم(ص) برخي از شهداي احد و نيز فرزندش ابراهيم، را در آنجا دفن کرد و به اين ترتيب بر شرافت آن افزود. بعدها که عثمان پسر عفان در قبرستان يهودي‌هاي مدينه به اسم 'حس کوکب ' دفن شد، معاويه بقيع را به قدري گسترده ساخت که قبر عثمان در بقيع قرار گيرد.
بقيع هم‌اينک مدفن چهار امام شيعه امام حسن مجتبي(ع) ، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است.
همچنين قبر بيشتر زنان پيامبر و نيز عباس عموي پيامبر(ص) و فاطمه بنت اسد مادر حضرت علي (ع) و برخي ديگر از بزرگان در اين قبرستان قرار دارد. بقيع قبرستاني است مورد احترام همه فرقه‌هاي اسلامي و در چند قدمي حرم پيامبر(ص) قرار دارد.
قبرستان بقيع داراي دو ورودي است .يک ورودي براي کادراداري و غسالخانه است ودر ديگر براي زايران است که در همه ي ساعات روز بجز صبح ها بعد از نماز براي ساعتي و عصرها هم براي ساعتي ، بسته است . قبور مطهر ائمه و برخي از نزديکان رسول الله (ص) دربقيع در گذشته داراي گنبدو بارگاه بوده که با روي کار آمدن وهابيون تخريب شد.
'ميرزا محمدحسين فراهاني ' در سفرنامه‌اش مشاهدات خود از بقيع را اينگونه شرح داده است : اول چهار نفر از ائمه اثني‎عشر صلوات‎الله‎ عليهم است که در بقعه بزرگي که به صورت هشت‎ضلعي ساخته شده و اندرون و گنبد آن سفيدکاري است. ويژگي بعدي، داشتن محراب است و اين که حرم، خادماني نيز داشته‌است. حرم ائمه‎ي بقيع مانند ساير حرم‌ها داراي ضريح، روپوش، چلچراغ، شمعدان و فرش بوده‌است.
'ابن‎جبير' هم در توصيف مشاهدات خود از بقيع نوشته است: قبرشان (ائمه) بزرگ و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب مي‌باشد که بديع‎ترين و زيباترين نمونه‌است. از نظر فن و هنر و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم شده و ميخ‌کوبي‌هايي به جالب‌ترين شکل در آن تعبيه شده که نماي آن را زيباتر و جالب‌تر کرده ‌است.
محمد لبيب مصري که در سال 1327 هجري قمري به مدينه سفر کرده هم در سفرنامه اش مي‌نويسد: در آن‎جا گنبدي معروف به 'قبه‎البين' قرار دارد که حجره‌اي در آن وجود دارد و در ميان آن گودالي است که ادعا مي‌کنند، جايگاه افتادن دندان پيامبر است و ضريح امام حسن(ع) در داخل قبه‌اي است و از فلز ساخته شده‌است و خطوط فارسي بر آن نقش بسته‌است. به گمانم از آثار شيعيان عجم (ايران ) باشد.
وهابيون بدنبال قدرت يابي در 8 شوال سال 1343 هجري قمري قبور ائمه بقيع را ويران کردند. از مجموع تصاوير و مکتوبات و سفرنامه ها روشن و مسلم است که تا آن زمان بر روي قبور پيشوايان و ساير بزرگان اسلام که در مدينه مدفون بودند، گنبدها و بناهايي قرار داشت. ائمه بقيع در بقعه بزرگي که به‏ طور هشت ضلعي ساخته شده بود و اندرون و گنبد آن سفيدکاري شده بود مدفون بودند. پس از تسلط وهابيون بر مدينه‌ آن‌ها ضمن تخريب قبور آثاري که بر روي قبور قرار داشت را نيز از بين بردند. در جريان اين واقعه بارگاه امام حسن مجتبي(ع) ، امام سجاد(ع) ، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) نيز ويران شد.
اين حرکت وهابيان اعتراضاتي در پي داشت. علاوه بر ويراني قبور امامان شيعه، مزار عبدالله بن عبدالمطلب و آمنه پدر و مادر پيامبر اسلام، عباس عموي پيامبر و اسماعيل از فرزندان امام جعفر صادق نيز به طور کامل ويران شد.
وهابيان از حدود 200 سال پيش به وجود آمدند .آنها باورها و عقايد خاصي دارند که با پيروان اغلب مذاهب اسلامي در مغايرت است .
طبق مدارک موجود، با مرور زمان و در مقاطع مختلف در حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع (ع ) تعميرات و اصلاحاتي به وسيله بعضي از خلفا و سلاطين به عمل آمده است:
1ـ تعمير حرم بقيع به وسيله مسترشد بالله
اولين تعمير در حرم بقيع، پس از آن است که اين حرم در سال 519 هجري قمري به صورت گنبد ساخته شده، آنهم به فاصله پنجاه سال پس از احداث اين ساختمان که به دستور خليفه عباسي -مسترشد بالله- انجام گرفت.
سمهودي مي گويد: در تاق طرف قبر عباس، اين کتيبه وجود دارد که: انّ الأمر بعمله المسترشد بالله سنة تسع عشرة و خمسماة.
وي سپس مي گويد به نظر من، بناي اصلي اين حرم، پيش از اين تاريخ بوده است. (يعني صدور اين دستور، نه براي انجام عمل در اصل ساختمان، بلکه هدف از آن، انجام تعميرات و اصلاحات بوده است).
مسترشد بالله بيست و نهمين خليفه عباسي است. وي در سال 512 هجري قمري پس از پدرش مستظهر باللّه به خلافت رسيده و در سال 529 هجري کشته شده است.
2 ـ تعمير حرم بقيع به وسيله مستنصر بالله:
دومين تعمير در حرم بقيع در بين سال هاي 623 و 640 هجري به وسيله يکي ديگر از خلفاي عباسي به نام مستنصر بالله انجام گرفته است.
باز سمهودي در اين مورد مي گويد: در بالاي محراب حرم بقيع در کتيبه ديگري اين جمله به چشم مي خورد: امر بعمله المنصور المستنصر بالله.
وي افزوده است: ولي در اين کتيبه تاريخ صدور اين دستور مشخصات بيشتري از اين شخص، منعکس نگرديده است.
مستنصر بالله نامش منصور، کنيه اش ابوجعفر، فرزند الظاهر بالله و سي و سومين خليفه عباسي است که بنا به نقل سيوطي، در سال 623 هجري به خلافت رسيده و در سال 640 از دنيا رفته است .
بنابراين، تاريخ تقريبي اين اصلاح و تعمير نيز مشخص مي شود که در نيمه اول قرن هفتم و در دوران خلافت مستنصر عباسي از سال 623 تا 640 انجام گرفته است.
همانگونه که سمهودي اشاره کرده ، دلايل و شواهد حاکي از اين است که اقدامات و عملکرد مسترشد و همچنين مستنصر، مربوط به تعميرات و اصلاحات اين حرم شريف بوده است نه مربوط به اصل ساختمان و بناي آن. دو کتيبه اي که سمهودي به ان اشاره کرده است نشانگر تاريخ تعميراتي است که به ترتيب، پس از نيم قرن از بناي اصلي حرم و مجددا پس از گذشت يک قرن از تعمير اول آن، انجام گرفته است.
بر اساس دلايل:الف ـ اين امري است مسلم که بناي اصلي اين گنبد و بارگاه، به دستور جدالملک براوستاني انجام پذيرفته و تاريخ روشن دارد، و مورخان در اين مورد صراحت و اتفاق نظر دارند. طبيعي است، در بناي چنين ساختماني، با آن اهميت و قداست، پيش بيني هاي لازم در دوام و استحکام نه براي يک قرن و دو قرن، بلکه براي قرون متمادي منظور مي گردد. مشابه و قرينه ساختمانِ اين حرم، ساختمان حرم کاظمين ـ ع ـ و حضرت عبدالعظيم حسني است که پس از گذشت ده قرن، هنوز هم در ميان آثار مذهبي و باستاني، با قامتي استوار و محکم ايستاده اند. بنابراين چنين بناي مستحکم پس از گذشت پنجاه يا يکصد و پنجاه سال، نيازمند تجديد بنا نخواهد بود. گذشته از آن، حفظ کتيبه هاي متعدد، خود دليل واضح و روشن بر اين حقيقت است، زيرا در صورت تجديدِ اصلِ بنا به وسيله يکي از آن دو خليفه، حفظ کتيبه مفهومي ندارد.
ب ـ دليل دوم برعدم تجديد بنا، به وسيله دو خليفه ياد شده، گفتار ابن نجار (متوفاي 643) مي باشد که گنبد حرم بقيع را چنين توصيف مي کند: والقبران في قبّة کبيرة عالية قديمة البناء 5 و مشابه همين توصيف را، خالدبن عيسي البلوي که در سال 740 بقيع را ديده، آورده است. 6
اين توصيف نشانگر قدمت اين حرم شريف است که نه با تجديد بناي دوران معاصر ابن نجار و نه با دوران خالد بلوي قابل تطبيق است.
ج ـ نکته جالب اين است که سمهودي پس از نقل نظريه خويش (که اصل بناي حرم قبل از مستر شد است) و پس از نقل گفتار ابن نجار در مورد عظمت و قدمت حرم بقيع، مي گويد: اين گنبد و بارگاه، امروز هم به همان شکل و داراي همان خصوصياتي است که ابن نجار آن را توصيف نموده است ، (وقد قال ابن النجار ان هذه القبة قديمة البناء، و وصفها بماهي عليه اليوم) 7، يعني همانگونه که در اين حرم، قبل از ابن نجار تغيير اساسي داده نشده، بعد از وي نيز، تا امروز، يعني اوائل قرن دهم هجري که سمهودي زندگي مي کرده، هيچ تغيير و تحوّلي در اصل ساختمان آن به وجود نيامده است.
د ـ سرانجام بايد اين نکته را اضافه کنيم: برخلاف نظر صريح مورخان، در مورد باني اصلي گنبد و بارگاهِ ائمه بقيع (مجدالملک)، هيچ دليل قابل استناد و تاريخي وجود ندارد که مؤيد و نشانگر نقش يکي از خلفا و سلاطين در اصل بناي اين ساختمان و ايجاد اين گنبد و بارگاه باشد. و از اينجاست که مي توان با اطمينان و تأکيد اظهار نمود، دو کتيبه اي که سمهودي از آنها ياد کرده مربوط به تعمير حرم بقيع بوده است، همانگونه که خود وي اين مطلب را مورد تأييد قرار داده است.
3ـ تعمير حرم ائمه بقيع به دستور سلطان محمود:
تعميرِ سوم حرم شريف، متعلق به اوائل قرن سيزدهم هجري است که به دستور سلطان محمود، خليفه عثماني انجام گرفته است.
فرهاد ميرزا که در سال 1292 هـ . به حج مشرف شده است مي نويسد:تعمير بقعه مبارکه در بقيع، از سلطان محمود خان، 8 در سنه يکهزار و دويست و سي و چهار هجري به دست محمد علي پاشاي مصري و به امر سلطان واقع شد. 9
اما نايب الصدر شيرازي مي گويد: در سردر بقيع، قصيده اي طولاني، به زبان ترکي حکاکي شده که در مصرع آخر آن، تعمير کننده، محمود خان وتاريخ تعمير 1233 قيد شده است.
سه مورد از تعميرات حرم بقيع که با تاريخ روشن و مشخصات عاملان آنها، به دست ما رسيده است، اما بطور مسلم تعميرات و اصلاحات به عمل آمده در حرم بقيع، منحصر به موارد ياد شده نبوده، بلکه چنين تعميرات و اصلاحاتي مکرر، طبق مقتضيات و ايجاب شرايط بدون اين که تاريخ آنها مشخص و يا در منابع منعکس شود صورت گرفته است.
فرهاد ميرزا پس از بيان سومين تعمير که به وسيله سلطان محمود به عمل آمده است، مي گويد: امسال هم تعميرات لازمه آن را به عمل آورده اند. 10
نايب الصدر مي گويد: و اين اوقات، جناب امين التّجار، حاجي عبدالحسين، در مرمت موفق شده اند. 11
بهر حال اين تعميرات، همانند احداث اصل ساختمان گنبد و بارگاه، بر قبور ائمه بقيع (عليهم السلام) نشانگر اهتمام و توجه تام مسلمانان در طول تاريخ به اين حرم شريف مي باشد که بالطبع توجه خلفا و سلاطين را نيز بر اين جايگاه مقدس و منبع نور و هدايت سوق داده است.
ويژگي ها و خصوصيات حرم شريف:
در مورد ويژگي ها و خصوصيات حرم بقيع، موضوعاتي را مطرح و مورد بررسي قرار مي دهيم:
1 ـ حرم بقيع هشت ضلعي بوده است:
بطوري که در گذشته ، بيشترِ نويسندگان در آثار تاريخي و سياحتنامه هاي خود، که در باره حرم و گنبد و بارگاه ائمه بقيع سخن به ميان آورده اند، عظمت، ارتفاع، قدمت و استحکام آن را مورد توجه قرار داده و از اين ابعاد به معرفي آن پرداخته اند، ولي مرحوم ميرزا حسن فراهاني (12) که در سال 3ـ1302 هـ . اين حرم شريف را زيارت کرده، به دو جنبه ديگر آن نيز توجه کرده است. او به شش ضلعي بودن ساختمان حرم از نظر مهندسي و همچنين به چگونگي داخل و خارج اين گنبد شريف از لحاظ رنگ اشاره کرده و در ضمن معرفي قبور افراد مشهور در بقيع، چنين مي نويسد:اوّل چهار نفر از ائمه اثني عشر ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ است که در بقعه بزرگي که به صورت هشت ضلعي ساخته شده است واقعند و اندرون و گنبد آن سفيد کاري است. 13
2 ـ حرم بقيع داراي دو درب بوده است:
بنا به گفته ابن نجار، مدينه شناس معروف (متوفاي 647) حرم ائمه بقيع، داراي دو درب که يکي از آنها هميشه و در تمام اوقات روز، به روي زائرين باز بوده است. وي در ضمن اشاره به عظمت و قدمت وارتفاع ساختمان اين گنبد و بارگاه مي نويسد: و عليها بابان يفتح أحدهما في کل يوم للزيارة. 14
3 ـ محراب حرم بقيع:
يکي ديگر از خصوصيات اين حرم شريف داشتن محراب است. در اين مورد سمهودي مي نويسد: و رايت في اعلي محراب هذا المشهد: امر بعمله المنصور المستنصر باللّه. 15
4 ـ حرم بقيع خادماني داشته است:
شواهد تاريخي نشانگر اين است که حرم شريف بقيع نيز مانند ساير حرم ها داراي خادم، کفشدار و زيارتنامه خوان هاي متعدد بوده است. در اين زمينه ما به نقل مطالبِ سه تن از نويسندگان که هر يک داراي نکات قابل توجه و حائز اهميت مي باشند، مي پردازيم:
نايب الصدر شيرازي مي گويد: سه شنبه هيجدهم (محرم 1306 هـ) به عنوان آستان بوسي حضرت مجتبي (ع ) به بقيع رفتم، با اين که سه ساعت از آفتاب برآمده بود، خدام نيامده بودند. ساعتي در بيرون بقعه، روي زمينِ عرشِ مکين نشسته، دو سودانيه کفشدار صحبتي مي نمودند که اسامي خدام از اين قرار است: سيد عبدالکريم، سيد جعفر، سيد زين العابدين، سيد احمد من بني الحسن.
امين الدوله در سفر نامه اش مي نويسد:
يکشنبه يازدهم محرم 1316، علي الصباح محرِم کعبه مقصود و فوز به مقام محمود شدم و از دل و جان، به آن آستان نماز آوردم. هوا روشن شد، هواي بقيع و زيارت ائمه هدي کردم، آنجا جز حاج صادق يزدي و يک ضعيفه کفشدار و يک سقّا کسي نبود. کليددار، متولي و زيارت نامه خوان حضور نداشتند. درب بقعه متبرکه بسته و مقفل بود، بي آنکه سبب معلوم شود. از بيرون سر بر آستان نهاده، زيارت خواندم و نماز زيارت گزارده، برگشتم. به چند نفر از حاجي ها و هم سفرهاي ايراني، حضور داده و بسته بودن درب حرمِ ائمه ـ صلوات اللّه عليهم اجمعين ـ به تواتر گفتند که اين معامله به تعمد است. در اين اثنا شيخ جزاء و حاج صادق آمدند و خلاصه تحقيقات آنها اين که: حضرت شريف به جناب شيخ الحرم، شرحي نوشته، توصيه کرده اند که چون زوار کِرام و مردم جليل و نبيل از ايرانيان، به مدينه طيبه مي آيند، اهتمام کنيد خدام و کليد داران و متوليان طمع و توقع بي جا در اخذ و عمل ناروا را نکنند. شيخ الحرم نظر به توصيه شريف قدغن کرده اند از زايران چيزي گرفته نشود و چون در بقعه بقيع بر سبيل مقطوع از هر کس چند قرش گرفته مي شد سيد عبدالکريم برزنجي کليددار بقعه شريفه از حکم شيخ الحرم اعراض و در خانه نشسته، به بقيع نيامده است که در به روي زوار بگشايد. در اين مبحث بوديم که سيد حسن هم وارد شد و گفت قضيه همين است. گفتم اين چه شيخ الحرم است که حکمش در سيد عبدالکريم به نقيض مقصود اثر مي کند؟!
وي پس از شرح مفصلي که درباره ملاقات و بحث و گفتگويي که با شيخ الحرم داشته و منجر به باز شدن حرم بقيع گرديده است، مي گويد: ابراهيم رفعت پاشا که براي آخرين بار در سال 1325 هجري به عنوان امير الحاج مصري به حج مشرف شده است، مي نويسد: مردم مدينه در روزهاي پنجشنبه به زيارت بقيع مي روند و بر روي قبرها دسته هاي گل و ريحان قرار مي دهند و هيچ شيعه داخل حرم اهل بيت نمي گردد مگر اين که پنج قروش (به خدام) بپردازد، همانگونه که به هيچ کس اجازه ورود به داخل کعبه و حجره نبوي داده نمي شود، مگر يک ريال بدهد، تازه اين براي افراد عادي است و از افراد ثروتمند وجه بيشتري دريافت مي شود.
در کتب آمده است : مقايسه گفتار ابن نجار با گفتار سه نويسنده ياد شده، نشانگر دگرگوني و تحولي است که در حرم بقيع، در طول چندين قرن، در اثر شرايط، به وجود آمده است، بطوري که در دوران هاي گذشته، در اين حرم مانند ساير حرم ها در تمام روز، به روي زايران و علاقه مندان باز بوده اما در قرن اخير کليددار و متوليان آن، کساني بودند که جهت تامين معاش و کسب درآمدِ بيشتر، محدوديت هايي براي زايران قايل گرديده و از آنان سلب آزادي کردند.
5 ـ تزئينات حرم بقيع:
حرم ائمه بقيع، همانند ساير حرم ها، داراي ضريح، روپوش ضريح، چلچراغ، شمعدان و فرش بوده که در صفحات آينده ملاحظه خواهيد فرمود و نيازي به تکرار آن نيست.
6 ـ حرم بقيع صحن نداشته:
بر خلاف حرم ساير ائمه و بقعه و بارگاهِ بيشترِ امام زادگان که علاوه بر ساختمان حرم و بقعه، داراي صحن و حياط وگاهي داراي صحن هاي متعدد و وسيع مي باشند. حرم مطهر بقيع، داراي صحن و سرا نبوده است. شاهد بر اين مطلب، اين است که نه تنها در گفتار هيچ يک از مورّخان و جهانگردان به وجودِ صحن و سرايي براي اين حرمِ شريف، تصريح و يا اشاره اي نگرديده، بلکه در کلمات بعضي از آنان نبودن صحن و سرا در حرم بقيع بوضوح ذکر شده است، از جمله در سفر نامه سيف الدوله که در سال 1279 هـ . سفر حج نموده، چنين آمده است: و اما بقيع در خارج قلعه مدينه به طرف شرق واقع است، مدفن ائمّه بقيع، بقعه اي دارد بدون صحن.
2 ـ ضريح ائمه بقيع:
پس از بررسي تاريخ بقعه و حرم ائمه بقيع، نوبت مي رسد به موضوع دوم، بررسي تاريخ ضريح شريف اين بزرگواران: آنچه از تاريخ به دست مي آيد، اين است که قبور ائمه بقيع و جناب عباس، از قديم الايام و بلکه پيش از قرن هفتم، داراي ضريح و صندوق بوده اند که به مناسبت نزديکي و اتصال قبور ائمه ـ عليهم السلام ـ همه آنها در داخل يک ضريح و قبر جناب عباس به علت فاصله آن با اين قبور، داراي ضريح مستقل بوده است و در قرن هاي اخير علاوه بر اين دو صندوق، يک ضريح مشبک و چوبين بزرگ هم ساخته شده که هر دو صندوق در داخل آن قرار داشته اند.
اما صندوق قديمي: همانگونه که اشاره شد، اين دو صندوق از نظر تاريخي داراي قدمت و سابقه بس طولاني، مخصوصاً ضريح ائمه بقيع، از نظر استحکام و ظرافت و زيبايي جالب توجه بوده است. بطوري که مؤلفان و تاريخ نويسان در وصف آن، قلم فرسايي ها کرده و اين ظرافت و زيبايي را به وسيله نوشته هايشان به نسل هاي آينده منتقل شده است .
ـ در تاريخ براي اولين بار که از صندوقِ قبورِ ائمه بقيع سخن به ميان آمده و ظرافت و زيبايي آن توصيف شده، به وسيله جهانگرد معروف ابن جبير -متوفاي 614 هـ . مورخ اهل سنت- است ، او در باره اين قبور و ضريح آنها مي گويد: و قبرشان بزرگ و از سطح زمين بلندتر و داراي ضريحي از چوب مي باشند که بديعترين و زيباترين نمونه است از نظر فن و هنر، و نقوشي برجسته از جنس مس بر روي آن ترسيم و ميخکوبي هايي به جالبترين شکل در آن تعبيه شده است که نماي آن را هر چه زيباتر و جالبتر نموده است.
سپس مي گويد: ضريح ابراهيم فرزند پيامبر نيز به همين شکل است. 26
2 ـ خالدبن عيسي البلوي که در سال 740 اين ضريح شريف را زيارت کرده، مشابه همين مطالب را نقل کرده و مي گويد: والقبران (قبر العباس و الائمة الاربعة) مرتفعان عن الارض متسعان مفشيان بألواح ملصقة ابدع الصاق مرصعة بصفائح الصفر و مکوکبة بمسامير علي أبدع صفة و أجمل منظر. 27
3 ـ ابن بطوطه جهانگرد معروف نيز مي گويد: و راس الحسن الي رجلي العباس و قبراهما مرتفعان عن الأرض متسعان مفشّيان بالواح بديعة الالصاق مرصعة بصفائح الصفر البديعة العمل. 28
4 ـ سمهودي مورخ و مدينه شناس معروف (متوفاي 911) مي گويد: و قبر العباس و قبر الحسن مرتفعان من الارض متسعان مفشيان بالواح ملصقة ابدع الصاق مصفحة بصفائح الصفر مکوکبة بمسامير علي أبدع صفة و أجمل منظر. 29
5 ـ بتنوني مصري مي نويسد: و مقصورة سيدنا الحسن فيها فخيمة جداً و هي من النحاس المنقوش بالکتابة الفارسية وأظن أنها من عمل الشيعة الاعجام. 30 ضريح حضرت حسن ـ ع ـ در داخل اين قبه، خيلي بزرگ و از مس ساخته شده و خطوطي فارسي بر آن نقش بسته است، به گمانم از آثار شيعيان عجم باشد.
دو نکته قابل توجه:
ايـن بـود مشاهـدات تعـدادي از نـويسنـدگان و مورخان در باره ضريح ائمه بقيع (عليهم السلام) در طول هفت قرن از اوايل قرن هفتم تا اوائل قرن چهاردهم هجري.
در اينجا تذکر دو نکته را در ارتباط با اين موضوع لازم است:
1 ـ بطوري که ملاحظه مي شود، به رغم توصيف صندوق و ضريح ائمه بقيع در منابع متعدد، در هيچ يک از اين منابع، در مورد تاريخ دقيق ساخت اين ضريح و يا باني و سازنده آن، ذکري به ميان نيامده است، اما با توجه به قدمت آن و اهتمام مجدالملک براوستاني به ساختمان حرم ها و احداث گنبد و بارگاه ائمه هدي و جناب ابراهيم و عثمان بن مظعون در بقيع و ساختمان حرم کاظمين (ع) و حضرت عبدالعظيم (ع) و ساير حرم ها و مشابهت ضريح جناب ابراهيم با ضريح ائمه بقيع مي توان با ظن قريب به يقين ادعانمود که ضريح هاي سه گانه در بقيع نيز به دستور وي ساخته شده است، زيرا بعيد است شخصي همانند مجدالملک با علاقه شديد و امکانات فراواني که در اختيار داشته است بقعه اي با آن عظمت بنا کند اما از ساختن ضريح و صندوق بر روي اين قبور، غفلت ورزد.
به هر حال وجود خطوط فارسي نيز مؤيد اين است که اين ضريح به قول بتنوني از آثار ايرانيان است. اگر اين حدس و گمان واقعيت داشته باشد، باني اين ضريح ها و تاريخ تقريبي ساخت آنها، روشن خواهد گرديد که همزمان با ايجاد بقعه ائمه بقيع، در نيمه دوم قرن پنجم هجري، به دستور مجدالملک ساخته شده است.
2 ـ نکته دوم اين که بر خلاف گفتار ابن جبير و چهار تن ديگر از مورخان قديم، تا قرن دهم هجري که صندوق ائمه بقيع، از چوب و مزين به نقوش و صفحات فلزي از جنس مس بوده است، ظاهر گفتار بتنوني اين است که اين صندوق فلزي و از جنس مس مي باشد و اين گفتار در صورت صحّت، نشانگر تعويض صندوق قبلي در قرن هاي اخير است.
گرچه اين احتمال را نمي توان بطور قطع مردود دانست، اما به نظر مي رسد که چنين تغيير و تعويضي صورت نگرفته است و بر خلاف نظريه مورخان قديمي، که در اثر مشاهده و تماس نزديک بوده، نظريه بتنوني مستند به حدس و گمان مي باشد، زيرا وجود ضريح دوم در دوران وي، موجب فاصله و مانع از مشاهده و تماس نزديک و طبعا مانع از اظهار نظر قطعي خواهد شد.
و اما ضريح دوم:
سيد اسماعيل مرندي در کتاب خود، توصيف مدينه که در سال 1255 تأليف نموده است، مي گويد: و هر پنج تن مطهر در يک ضريحند ازچوب مشبک، و عباس در بالاي سر ائمه اربعه واقع شده و قبرش علي حده است. در ميان ضريح و چهار معصوم متصل به يکديگر و در بالاي قبر مطهر پرده کشيده اند و يک قبه بزرگ دارد. 31
مرحوم فرهاد ميرزا نيز مي گويد: صندوق ائمه اربعه در ميان صندوق بزرگ است که عباس عم رسول اللّه نيز در آن صندوق قرار گرفته است. متولي آنجا درِ صندوق را باز کرده به ميان ضريح رفتم و دور ضريح طواف کردم، ميان صندوق و ضريح کمتر از نيم ذر است که به زحمت مي توان حرکت کرد بلکه براي آدم هاي قطور متعسر است. 32
ميرزا محمد حسن فراهاني مي نويسد: در وسط اين بقعه مبارک صندوق بزرگي است از چوبِ جنگلي بسيار ممتاز و در وسط اين صندوق بزرگ دو صندوق چوبي ديگر است و در اين دو صندوق پنج نفر مدفونند يکي امام ممتحن امام حسن مجتبي (ع) و... 33
اين بود گفتار شاهدان در مورد ضريح دوّم قبور ائمه بقيع که در روي دو ضريح مجزا و مستقل متعلق به ائمه ـ عليهم السلام ـ و جناب عباس قرار گرفته بود.
اما متأسفانه در اين منابع، از تاريخ اين ضريح هم که مسلما پس از قرن دهم ساخته شده و همچنين از سازنده آن، که چه کسي بوده است، هيچ اثري به دست نيامد.
چگونگي قبر و ضريح منسوب به فاطمه (س)
اکثر مورخان که به معرفي قبه و ضريح ائمه بقيع پرداخته و گاهي به بعضي از جزئيـات آنـها اشـاره اي دارنـد. متـاسفـانـه در مـورد چـگونگي قبـر منتـسب به فاطمه (س) سکوت اختيار کرده اند ، فقط در آثار چندتن از نويسندگان است که بعضي مطالب و جزئيات در اين زمينه منعکس گرديده است و ذکر همين مطالب داراي ارزش تاريخي و گره گشاي نقاط مبهم، پس از گذشت هفتاد سال از انهدام اين حرم و ساير آثار در بقيع و خارج آن است.
از مجموع اين مطالب و بر اساس نقل اين نويسندگان که خود شاهد عيني بودند، معلوم مي شود که قبر منتسب به حضرت فاطمه زهرا (س) يا فاطمه بنت اسد، در عين حال که در داخل بقعه ائمه بقيع قرار داشت، اما نه در وسط اين حرم شريف، بلکه در سمت جنوبي آن و در داخل طاقنمايي در مقابل محراب قرار گرفته بود و گر چه از سطح زمين قدري بلندتر و مشخص و مورد احترام زائران بوده و زيارت حضرت زهرا ـ سلام الله عليهـا ـ در کنار اين قبر خوانده مي شده، اما داراي ضريح معمولي، همانند قبور حضرت عباس و ائمه ـ عليهم السلام ـ نبوده، بلکه يک روپوش قيمتي و گلابتون به روي اين قبر کشيده مي شده، آن هم ظاهراً به هنگام موسم حج و در مواقع کثرت زائران و در قرن هاي اخير در قسمت مقدم اين طاق نما، شبکه اي از فولاد به صورت حائلي در ميان اين قبر و فضاي عمومي داخل حرم، تعبيه گرديده بود که اين شبکه در اصطلاح عامه، به ضريح حضرت فاطمه معروف بود، همانگونه که محراب به عنوان محراب فاطمه معروف شده است و اين قسمت از حرم داراي تزيينات مختصري مانند شمعدان و چلچراغ بوده است.
گفتار اين نويسندگان:
ميرزا حسين فراهاني مي گويد: در وسط همين بقعه متبرکه در طاقنماي غربي [جنوبي] مقبره اي است که به ديوار يک طرف آن را ضريح آهني ساخته اند و مي گويند قبر فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ است. در اين بقعه مبارکه ديگر زينتي نيست مگر دو چلچراغ کوچک و چند شمعدان برنجي، و فرش زمين بقعه حصير است. 34
نايب الصدر شيرازي مي گويد: و آثاري در آن بقعه در پيش روي ائمه به طرف ديوار، مانند شاه نشين ضريح و پرده دارد، مي گويند جناب صديقه طاهره ـ عليهاسلام الله ـ مدفون است. 35
سيد اسماعيل مرندي مي گويد: و محراب قبر حضرت فاطمه ـ عليها سلام ـ را زيارت مي کنند، ليکن قبر فاطمه بنت اسد است و هم پرده دارد. و در مورد فرش حرم مي گويد: چون که حضرت در ميان اهل سنت افتاده اند هيچ زينت ندارند، فرش مستعمل دارد، امسال از يزد يک نفر کلان دوز فرش بسيار خوب فرستاده بود، نينداخته بودند، در بالاي هم مانده بود. 36
و سيف الدوله مي نويسد: هم در اين بقعه علامتي از قبر صديقه طاهره هست. 37
تنها يادگار موجود از حرم بقيع
اين بود آنچه که راجع به قبر و ضريح منتسب به حضرت زهرا (سلام الله عليها)در منابع منعکس گرديده و يا به دست ما رسيده است اما بايد توجه داشت که:
اول: متأسفانه هيچ دليل و شاهد معتبر در مورد تاريخ و باني اين ضريح در دست نيست. 38
دوم: آنچه فراهاني گفته است که اين ضريح از آهن است، منظور وي فلزي بودن آن است، زيرا اين ضريح از فولاد ناب و از نظر فني داراي ظرافت و استحکام فوق العاده بوده و در عين حال تنها اثر و يادگار موجود و بجاي مانده از حرم ائمه بقيع (ع ) بوده است که و هابيان به هنگام تخريب اين حرم شريف، در 8 شوال 1344 هـ . اين ضريح را هفت قطعه نموده، شش قطعه آن را در روي ديوار سمت راست و چپ درب ورودي محوطه حرم حضرت حمزه و قطعه ديگر را در سمت قبور شهدا در احد نصب کرده اند و اين که ديده مي شود قطعات اين ضريح پس از گذشت هفتاد سال تحت تأثير شرايط جوي قرار نگرفته و هواي مرطوب و متغير مدينه کوچکترين تغييري در آن به وجود نياورده است، دليلي است بر اصالت و خالص بودن فولاد اين ضريح.
مشاهدات يک جهانگرد از ويراني بقيع
حرم ائمه بقيع (عليهم السلام) از دو جنبه معنوي و ظاهري و از نظر روحاني و شکوه و جلوه ساختماني، در طول تاريخ و از دوران رسول خدا تا به امروز، قلوب مسلمانان و زائران و توجه نويسندگان و مورّخان را به خود جلب نموده است.
زيرا اينجا بزرگترين جايگاه عبادت و پرستش خداوند متعال و از بقاع و بيوت رفيعي است که: اَذِنَ اللّه اَنْ تُرْفَعَ وَ يذْکَرَ فيها اِسْمُه.
اين خانه مهبط ملائکه و فرشتگان و محل نزول رحمت الهي و برکات آسماني است.
اينجا محل ابتهال به خداوند و درخواست حاجات از قاضي الحاجات است. اينجا محل قبول دعاها به برکت دفن پيکر چهار تن از معصومان و از اوصياي رسول خدا و فرزندان امير مؤمنان و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ است.
از اين رو است که رسول خدا ( ص ) براي بيان عظمت و اهميت اين جايگاه، به هنگام دعا بر اهل بقيع در کنار اين حرم که آن روز به عنوان خانه عقيل مطرح بود توقف و از خداوند طلب رحمت و مغفرت مي نمود.
پس از آن حضرت و با دفن شدن پيکر پاک اين امامان توجه مسلمانان بدين نقطه جلب گرديد و هر زائري پس از زيارت قبر و مسجد رسول اللّه(ص) در اين حرم و در کناراين قبور شريف قرار مي گرفت و يکي از دو درب اين حرم در تمام ساعات روز، به روي زائران و ارادتمندان اين امامان باز بوده است.
و اما از نظر شکوه و جلوه ظاهري، اين حرم شريف با گنبد و بارگاه کهن و سر به فلک کشيده اش و با ضريح زيبا و ظريفش، در طول تاريخ، ميان ساير بقاع مي درخشيد و بر همه مقابر موجود در مدينه، از ياران و اقوام رسول خدا، نور و روشنايي مي بخشيد که اينک در اثر جهل و ناداني کوته نظران و جور ظلم ستمگران، نه از آن عبادت کنندگان بجز به صورت محدود خبريست و نه از آن گنبد و بارگاه اثري.
يکي از جهانگردان غربي به نام ريتر RITER که به فاصله چند ماه از ويراني اين حرم و ساير مقابر و حرم ها، بقيع را ديده، ويراني آنجا را چنين ترسيم نموده است:
چون وارد بقيع شدم، آنجا را همانند شهري ديدم که زلزله شديدي به وقوع پيوسته و به ويرانه اي مبدّلش ساخته است، زيرا در جاي جاي بقيع بجز قطعات سنگ و کلوخ در هم ريخته و خاک ها و زباله هاي روهم انباشته و تيرهاي چوب کهنه و شيشه هاي درهم شکسته و آجرها و سيمان هاي تکه تکه شده، چيز ديگري نمي توان ديد، فقط در بعضي از رهگذرهاي تنگ اين قبرستان از ميان اين زباله ها راه باريکي براي عابرين باز نموده اند. و اما آنچه در کنار ديوار غربي بقيع ديدم، تلي بود از تيرهاي قديمي و تخته هاي کهنه و سنگ ها و قطعات آهن روي هم انباشته که اينها بخشي از زباله ها و بقاياي مصالح ساختمان هاي ويران شده اي بود که در کنار هم انبار شده بود ولي اين ويراني ها و خرابي ها نه در اثر وقوع زلزله و يا حادثه طبيعي، بلکه با عزم و اراده انسان ها به وجود آمده است و همه آن گنبد و بارگاه هاي زيبا و سفيد رنگ که نشانگر قبور فرزندان وياران پيامبر اسلام بود، با خاک يکسان گرديده است.
او افزود: چون براي مشاهده بيشترِ اين آثار، که نشانگر قبور مسلمانان صدر اسلام و تاريخ سازان روزگار است، در ميان سنگ و کلوخ حرکت مي کردم. از زبان راهنمايم شنيدم که از شدت ناراحتي اين جمله ها را آهسته! تکرار مي نمود: استغفراللّه، استغفراللّه. لا حول ولا قوّة اِلا باللّه.
و گويي دعبل خزاعي همان وضع تأسف بار را به نظم در آورده و با شعر خودمجسم کرده است که نويسندگاني مانند ريتر RITETR پس از قرن ها آن را مشاهده و با نثر خود ترسيم نموده اند. و گويي که دعبل قصيده خود را از زبان شيعيان، اين ارادتمندان و پيروان اهل بيت عصمت و طهارت در اين عصر سروده و از محضر حضرت رضا ـ ع ـ به دريافت جايزه نايل گرديده است که مي گويد:
آن خانه ها محل فرا گرفتن آيات قرآني بود که خالي گشته و محل نزول وحي الهي بود که به بيابان خشک و قفر مبدل شده است.
خانه هاي مردماني که ديگران به برکت آنان هدايت مي يابند، و در اثر عصمتشان از هر اشتباه و لغزش در امانند.
خانه هايي که جبرئيل امين از سوي خداوند به همراه سلام و برکات او، بر آنها نازل مي شد.
خانه هايي که محل وحي خدا و معدن علم، و راه هاي رشد و روشن او است.
خانه هايي که پي ريزي آنها براي نماز و تقواست و اساس آنها براي روزه و پاکي و نيل به حسنات است.
پي نوشت ها:
1 ـ وفاء الوفا ج 3، ص 916.
2ـ وفاء الوفا، ج3، ص 916.
3ـ تاريخ الخلفا، ص 424.
4- قبلاً اشاره گرديد که باني هر سه حرم شريف، مجدالملک براوستاني است.
5ـ اخبار المدينه، از انتشارات مکتبة الثقافه، مکه مکرمه، ص 153.
6ـ تاج المفرق في تحلية علماء مشرق، چاپ مطبعة فضاله، مغرب، ج1، ص 288 و 289.
7ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 916.
8ـ وي سلطان محمود ثاني سي امين سلطان عثماني است که در سال 1223 در 24 سالگي به سلطنت رسيده و در سال 1255 هـ . از دنيا رفته است. نکـ : قاموس الاعلام ترکي، ج6، ص 4225.
9 ـ سفر نامه فرهاد ميرزا، چاپ مطبوعاتي علمي 1366 ش. تهران، ص 141.
10ـ همان.
11 ـ تحفة الحرمين، ص 227.
12 ـ ميرزا محمد حسين فراهاني در سال 1264 هـ . در قريه آهنگران از قراي فراهان متولد گرديد، پدرش ميرزا مهدي معروف به ملک الکتاب از شعرا و خوشنويسان دوران فتحعلي شاه است.
13ـ سفر نامه فراهاني (ص 228 اين کتاب) به کوشش مسعود گلزاري در سال 1362 شمسي چاپ شده است.
14 ـ اخبار مدينة الرسول، چاپ مکتبة دارالثقافه، مکه مکرمه، ص 153. همين مطلب در وفاء الوفا، ج 3، ص 916 آمده است.
15ـ وفاء الوفا، ج3، ص 916.
16ـ جمع جني واحد پول مصر است.
17ـ تحفة الحرمين، ص257.
18- امين الدوله ميرزا علي خان در سال 1315 هـ . ق. در اوائل سلطنت مظفرالدين شاه، به نخستوزيري رسيد و در سال 1316 عزل گرديد و در سال 1322 هـ . از دنيا رفت. وي در ايجاد رسم الخط جديد (شکسته نستعليق) و طرز ساده نويسي از سرآمدان زمان خويش به شمار مي آيد. نکـ : لغتنامه دهخدا. و مي توان سفرنامه او را به عنوان نمونه اي از رسم الخط وي، معرفي نمود که در کتابخانه عمومي آية اللّه العظمي مرعشي قم به شماره 253337 موجود است.
19ـ يک کلمه ناخوانا.
20 ـ يک کلمه ناخوانا.
21 ـ مرآت الحرمين، ج1، ص 427. اين کتاب در سال 1343 هـ . در مصر چاپ شده است.
22 ـ سفرنامه امين الدوله ـ اين سفرنامه شماره صفحه ندارد.
23 ـ سفر نامه سيف الدوله به تصحيح علي اکبر خدا پرست، چاپ 1364 ش. ص 143.
24ـ منظور وي از وکلا، سران و امراي مدينه است که از طرف حکام عثماني تعيين مي گرديد.
25 ـ تحفه الحرمين، ص 212.
26 ـ رحلة ابن جبير ـ چاپ دارالکتاب اللبنانية، ص 144.
27 ـ تاج المفرق في تحلية علماء مشرق ـ چاپ مطبعة فضاله مغرب ج1، ص 289 ـ 288.
28 ـ رحله ابن بطوطه، ص 119. وي اين کتاب را در سال 757 نوشته است.
29 ـ وفاء الوفا، ج 3، ص 916.
30ـ رحله بتنوني، ص 237. اين کتاب سفر نامه حج سال 1327 هـ . است که در سال 1329 در مصر چاپ شده است.
31 ـ توصيف مدينه، مجله ميقات حج ـ شماره 5 ص 118.
32 ـ سفر نامه فرهاد ميرزا چاپ علمي، ص 140.
33 ـ سفر نامه فراهاني، ص 228.
34 ـ سفر نامه ميرزا حسين فراهاني، ص 228.
35 ـ تحفه الحرمين، ص 227.
36 ـ توصيف مدينه ـ فصلنامه ميقات حج، شماره 5، ص 118.
37 ـ سفر نامه سيف الدوله، ص 143.
38 ـ نوشته مخبر السلطنه که اين ضريح را امين السلطنه نصب کرده است از جهاتي قابل ترديد است : سفر نامه مخبر السلطنه، ص 270.
• درتهيه ، تدوين ونگارش اين بخش از 'سفرنامه حج ' علاوه بر ماخذ هاي ذکر شده منابع زير نيز مورد استفاده و بهره قرار گرفته است :
- تاريخ حرم ائمه بقيع
- سفرنامه ميرزا محمد حسن فراهاني
- رحله ابن جبير
- سايت ويکي پديا
منبع :‌' ايرنا به نقل از و من نه ذره اي در اين اقيانوسم ' نوشته رئوف پيشدار از انتشارات بعثه مقام معظم رهبري 1387
گزارش از رئوف پيشدار

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس