ماجرا هم ساده بود. شاهزادهها و اجنبیپرستهای بعضاً جا گرفته در کنار عباس میرزا به دلایل مختلف نمیخواستند او که فرمانده قشونهای مردمی در شمال ایران بود در جنگ پیروز شود. برای همین تا آنجا که میتوانستند علیه فرمانده سپاه کارشکنی و در انجام وظایفشان اهمال میکردند. تاریخنویسان میگویند حتی گلولههای توپی که وارد قشون مردمی ایران در جبهه مبارزه با روسیه میشد، گلولههای گچی بود و این غم و غصهها و نامردمیها دست آخر عباس میرزا را میراند و سبب ساز شکست ایران از روسها شد.
این روزها باز هم در کشور ما قشون مردم و عدالتخواهان به راه افتادهاند تا نه با روسیه، که با تجاوزگریهای بزرگترین پرونده مفاسد مالی مقابله کنند. اما این بار دیگر ماجرای شکست تلخ ما در عصر قاجار از روسها تکرار نخواهد شد.
ما به فضل الهی و با هوشیاری مسئولان کشور و دستگاههای قضایی و امنیتی، مختلسین را به محکمه خواهیم کشاند و شاهد مجازاتشان خواهیم بود.
اما در این بین وجوه تشابهی هم میان سپاه ما با قشون مردمی آن روز وجود دارد. و آن برخی مسئولان اهمالگر و کسانی هستند که گلولههای گچی را به جبهههای مبارزه با فساد رساندهاند و شمشیرهای چوبی به دست گرفتهاند!
فساد 2 هزار و 800 میلیارد تومانی، این روزها در حالی افشا شده و در دست رسیدگی است که برخی مسئولان مرتبط با این قضیه و آنها که افکار عمومی با عنوان "مسئولان ذیربط" آنها را میشناسند در قبال پرونده اختلاس کار دندانگیر و عکسالعمل خاصی انجام نمیدهند.
این در حالیست که بخشی از افکار التهاب گرفته از این اختلاس تحملناشدنی و فساد بزرگ منتظرند تا ببینند در این باب و از جانب همین مسئولین چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
آیا مسئولی که در دستگاه متبوع او چنین رخداد سنگینی به وقوع پیوسته به صرف اینکه دست خودش کثیف نیست، میتواند، بنشیند و به تشویق مبارزان با فساد بسنده کند؟ و یا از کسی که با افشای اسامی در جلسات بررسی پرونده هم مخالفت میکند، میتوان انتظار پاک کردن شیشه فساد گرفته با دستمال تمیز! را داشت؟
آنهایی که ناظر مستقیم رسیدگی به پرونده میگوید با وجود ادعای باخبر بودن از قضیه، هیچ مکاتبهای با دادگستری در این زمینه نداشتهاند و یا پس از گزارش خود در مجلس نیز مورد عتاب نمایندگان قرار میگیرند چرا به راههای دیگری برای "پاسخگویی" نمیاندیشند؟
چه باید بشود تا در کشور ما نیز پاسخ خواهی و پاسخگویی آن اندازه جدی بشود که برخی مسئولان امر، چارهای غیر از نماندن نداشته باشند...؟!
البته تا آنجا که میدانیم و با فرهنگی که امام روحالله(ره) از اسلام ناب به ما آموخت؛ فرهنگ پاسخ خواهی و فریاد و قیام برای اسلام و عدالت با چالش چندانی از سوی ما مواجه نیست.
سادهترین پاسخی که همه از برخی مسئولان این چالش غیر قابل تحمل خواستارند، "نماندن"، "رفتن" و "استعفا" است.
چه باک که با ماندن همچنان آنها فسادهای بزرگتری شکل نگیرد...؟!
آنهایی که خود میدانند تقصیر بیشتری دارند، میتوانند با یک استعفای جمعی؛ حتی هماکنون نیز یادگار خوبی از خود بر جای بگذارند.
آنها میتوانند با این استعفا و با این نماندن خود به افکار عمومی بگویند با اینکه مقصّر مستقیم نبودیم اما برای ناراحتی عمیق شما احترام قائلیم. و با این استعفا، هزینه تقصیرهای مدیریتی و نظارتی خود را نیز میپردازیم.
باید تأکید کرد که این رسوایی بزرگ که قیمتی بیش از تمام اختلاسهای ثبت شده در تاریخ مدرنیته! دارد، با عذرخواهی و پایین انداختن سر حل نمیشود.
باید به جان آن نیشتر زد و نه یک نیشتر که چندین نیشتر بزرگ و کوچک. تا این خون کثیف از بدن سالم نظام اسلامی ما خارج شود.
البته جراحی این سرطان بیش از 40 روز است که توسط نظام آغاز شده و انشاءالله تا بهبودی کامل بیماری نیز ادامه خواهد یافت اما حتماً حضور کسانی که در مجامع تحت امر آنها چنین رخداد زشتی به وقوع پیوسته است قابل تحمل نیست.
با گلولههای گچی، شمشیرهای چوبی و دستهای لاغر نمیتوان امیدوار بهوجود آمدن جامعهای عاری از فسادهای بزرگ بود.