
به عنوان مثال نقش ماوراءالنهر و سرزمينهايي مثل شبه قاره در شکل گيري و رشد ادبيات فارسي بسيار مهم است اما در حال حاضر ادبيات فارسي زبان در دانشگاههاي ايران حتي در دانشکدههاي ادبيات مساوي است با ادبيات فارسي داخل ايران و به ادبيات فارسي در هند و فرارود و بدخشان و کشمير و افغانستان کمتر توجه ميشود. روز شعر و ادب بايد روز شعر و ادب تمام فارسي زبانان باشد.
وي در پاسخ به اين سئوال که ادبيات فارسي در دهند چه وضعيتي دارد؟ گفت: متاسفانه زبان فارسي در هند و شبه قاره خيلي سال است که در روزگار حضيض قرار دارد اما همچنان عزيز است.از دوران غالب دهلوي و معاصر دوران قاجار و با قدرت گرفتن زبان انگليسي در هند و نفوذ استعمار انگليس زبان فارسي هم رو به زوال گذاشته شد. البته در سالهاي اخيرحرکتهايي شده اما پشتوانه ميخواهد. هم پشتوانه مالي سنگين و هم پشتوانه معنوي.
*وضعيت زبان فارسي در شبه قاره کمي تا قسمتي دردناک است
قزوه در پاسخ به اين سئوال که در صورت توجه به زبان فارسي و پشتيباني امکان گسترش و احياء دوباره زبان فارسي هست گفت:وضعيت زبان فارسي در افغانستان تقريبا خوب است و در تاجيکستان نسبتا خوب است و در شبه قاره کمي تا قسمتي دردناک است. اگر بودجههاي فرهنگي جدي به اين حوزه ها تزريق شود و روابط سياسي و اقتصادي جديتر و حساب شدهتري با دولتهاي اين منطقه داشته باشيم زبان فارسي از يک زبان تشريفاتي و موزه اي حرکت ميکند و به يک زبان مردمي و علمي و ادبي جدي تبديل ميشود.
وي افزود: الان دانشجوي زبان فارسي وقتي دکترا هم ميگيرد کار ندارد و چندان جذب بازار کار نميشود.من خودم فارغ التحصيل زبان و ادب فارسي هستم متاسفانه به علت غلبه آموزش ادب کلاسيک در دانشگاهها دانشجويان عمدتا حالت خمودي دارن يعني استعدادها در دانشگاه شکوفا نميشود مگر به ندرت.
*مسئولان فرهنگ را تابع کوچکي از سياست ميدانند
قزوه گفت: در صورتي که بخش عظيمي از ادبيات فارسي در يک دورهاي در هند توسط همين تجار و بازرگانان آمد و برخي از شاعران ايراني در هند خودشان تاجر بودند. داد و ستد همراه ادبيات بود و الان تجارت و سياست هيچ کاري به کار ادبيات ندارد و اصلا حاضر نيست کمترين پشتيباني از ادبيات و زبان فارسي داشته باشد و متوليان سياست و اقتصاد اصلا مطالعهاي جدي در زمينه فرهنگ ندارند و فرهنگ را تابعي کوچک از سياست ميدانند.
اين شاعر اظهار داشت:مشکل از همين جاست که فرهنگ بايد زيرساخت همه چيز باشد نه سياست. به هر حال روز فرهنگ و ادب انشاء الله روز تفکر مسئولان و اهميت دادن به موضوع فرهنگ و من جمله زبان فارسي و فرهنگ هم باشد.
*از اين دولت فرهنگي توقع دارم که وزير فرهنگ جايگاهي بالاتر از جايگاه وزير خارجه داشته باشد
قزوه گفت: ديشب سخنراني رييس جمهور را نگاه ميکردم. ايشان در روزي که همزماني با شعر فارسي داشت به هنر اول اين مملکت يعني شعر حتي اشاره اي هم نکرد و صاف رفت سراغ سينما يعني هنر هفتم و هنري که بيشترين دين را به ادبيات و شعر دارد و متاسفانه شعر و ادبيات را حتي از ميدان کنار زده ولي در سخنراني رهبر معظم انقلاب کاملا به نقش شعر و ادبيات به عنوان کليدي ترين موضوع هنر اشاره شد و همين حرفها زده شد.
وي افزود: من به عنوان کسي که بارها از زبان اين دولت شنيدهام که ما دولت فرهنگي هستيم توقع دارم که وزير فرهنگ جايگاهي بالاتر از جايگاه وزير خارجه داشته باشد اما عملا چنين نيست.
*به هر حال شهريار هم شاعر بزرگي است
قزوه در پاسخ به اين سئوال که شما چقدر بااينکه روز فوت شهريار به عنوان روز شعر و ادب اين مملکت باشد موافق هستيد؟ گفت:به هر حال شهريار هم شاعر بزرگي است.اگر به عنوان شعر و ادب معاصر حساب کنيم شهريار گزينه خوبي است.اگرچه قيصر امين پور هم همينقدر استحقاق را دارد.
عليرضا قزوه در ادامه افزود: اما اگر هزار و صد سال شعر فارسي را در نظر بگيريم آن وقت فردوسي بزرگ را داريم و سعدي شگفت را و مولاناي عجيب را و حافظ معجزه گر را و به اعتقاد من همه اين شاعران اگر زنده باشند خود به خود به نفع فردوسي کنار مي روند. يعني روز شعر و ادب حق فردوسي است.
اين تقويم را برخي از دوستان آذري زبان ما منجمله آقاي شعردوست تنظيم کردند و کار بي مطالعهاي بود و يک مقداري هم سياسي کاري پشت آن خوابيده بود و در دوره خودش هم سر و صداهايي کرد آن موقع من به نفع شهريار وارد شدم و کلي دفاع از شهريار کردم چون شهريار هم اگر زنده بود راضي به چنين عملي نبود.در واقع دوستان خواستند لطفي کرده باشند اما بهتر آن است که تصحيح شود و روز شعر و ادب معاصر نامگذاري شود و روز شعر و ادب فارسي زبانان همان روز فردوسي باشد.
وي افزود: اگر چه در تقويم برخي قومها مثلا ممکن است در فرارود به رودکي و در آذربايجان به خاقاني و نظامي و ... بيشتر بها بدهند.در برخي سرزمينها مثل همين هند بزرگاني مثل بيدل فراموش شدهاند و اقدام ايرانيان در برگزاري عرس بيدل و انجمن بيدلي که ما در دهلي برگزار ميکنيم کم کم مردم هند را متوجه شاعر بزرگي مثل بيدل ميکند.
*در هندوستان ممکن است تعدادي در حدود پانصد تا هزار نفر شهريار را بشناسند
قزوه در پاسخ به اين سئوال که بالاخره چقدر در هند شعر و ادب معاصر ايران شناخته شده و شهريار را مي شناسند گفت: در هندوستان ممکن است تعدادي در حدود پانصد تا هزار نفر شهريار را بشناسند و متاسفانه تعداد فارسي دانان و فارسي زبانان هند چند برابر اين تعداد بيشتر نيست.اما در هند سعدي هندوستان و فردوسي هندوستان القابي است که به برخي از شاعران فارسي زبان هند در گذشته دادهاند.
وي افزود: شعر و ادبيات معاصر ما تقريبا به دو طريق در هند جاپا دارد و نفوذ کرده است. اولا حدود نزديک به يکصد شاعر و نويسنده در اين دهه اخير به هند سفر کردهاند و در محافل ادبي مشترک با شاعران فارسي زبان و هندو زبان و اردو زبان هند برنامه اجرا کردهاند و ديگر کتابهايشان که بخصوص در دوره اخير به فراواني به دانشگاههاي هند راه باز کرده و بخشي از ادبيات معاصر ما ترجمه شده الان برخي از دانشجويان دوره دکتري زبان فارسي در دانشگاه هاي هند تز دکتريشان در باره شاعران و نويسندگان معاصر ايراني است.
قزوه گفت: تا به حال در مرکز خود ما آثار شش نويسنده معاصر به زبان اردو ترجمه شده است.کتابهاي داستان فريدون عموزاده خليلي و محمد ميرکياني دو کتاب داستاني بوده است که به تازگي توسط دو تن از پروفسورهاي زبان فارسي دانشگاههاي هند به زبان اردو ترجمه شده و بزودي رونمايي ميشود.