به گزارش مشرق، تا چندی پیش این سوال مطرح بود که «آیا اسرائیل میتواند در سایه تهدید هستهای ایران زندگی کند؟» اما پس از اینکه ایران و 5+1 توافق هستهای را امضا کردند، معضل و سوال بعدی این بود که «آیا اسرائیل میتواند تهدیدی مانند حزبالله را تحمل کند؟» تهدیدی که برخی در تلآویو میل به راهبردی شمردن آن دارند و برآورد امنیتی اسرائیل در سال 2017، حزبالله را به عنوان تهدید اول و ایران و حماس را در درجههای دوم و سوم قرار داد.
روزنامه «رأیالیوم» چاپ لندن در گزارشی در این باره ابتدا به تعریف مفهوم «توازن قوا» پرداخت و نوشت: کارشناسان معتقدند که توازن قوا، نظامی است که بر وجود تعدادی از ائتلافها یا محورهای ضد قدرت دلالت میکند که دارای نیروهای معادل یا تقریبا معادل هستند و برای پاسخگویی به هر محور قوی ایجاد شده است.
در ادامه این گزارش آمده است: در واقعیت، حزبالله در سال 2006 (جنگ 33 روزه) موفق شد قواعد درگیری را تغییر دهد و موازنه جدید برای قدرت تعریف کند؛ علیرغم اینکه حزبالله در قدرت نظامی با اسرائیل برابر نیست زیرا اسرائیل یکی از توانمندترین ارتشهای جهان را دارد اما آویگدور لیبرمن وزیر جنگ اسرائیل اذعان کرد: حزبالله از نظر نظامی قدرتمندتر از چند کشور عضو ناتو است.
«یأکوف عامیدرور» مشاور سابق امنیت ملی اسرائیل نیز اعلام کرد قدرت نظامی حزبالله «بی همتا» است و این حزب 150 هزار موشک و خمپاره دارد و هزاران موشک این جنبش قادر به رسیدن به هر نقطهای در اسرائیل هستند. وی به روزنامه «اسرائیل هیوم» گفت این قدرت آتشباری به ویژه از نظر حجمش واقعا نادر است و چه بسا با قدرت آتشباری مجموع کشورهای اروپایی برابری کند.
رأیالیوم در ادامه نوشت: اخیرا گزارشها و پژوهشهای راهبردی اسرائیلی منتشر شده بر این نکته تاکید دارند که تلآویو برای آغاز یک جنگ شدید علیه حزب الله آماده نیست. موضوعی که علامت سوالهای متعددی را از حقیقت این ماجرا ایجاد میکند به ویژه اینکه توان نظامی ارتش اسرائیل کم نیست.
«عاموس یادلین» رئیس سابق واحد اطلاعات نظامی اسرائیل اعلام کرد: حزبالله هزاران موشک و خمپاره در اختیار دارد که میتواند به وسیله آنها مراکز جمعیتی اسرائیل را هدف قرار دهد . این موشکها بسیار دقیقند و سر آنها حجم بسیار زیادی مواد منفجره حمل میکنند. حزب الله به دنبال جنگ جدید با اسرائیل نیست زیرا – به تعبیر وی- از تهران دستور گرفته که برای نجات «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه به این کشور برود.
یادآوری این نکته لازم نیست که اظهارات اسرائیلیها درباره عدم آماده بودن برای جنگ با حزبالله فقط شامل گزارشهای رسانهای با برآوردهای کارشناسان نظامی نیست بلکه گزارشها و مواضع رسمی بر عدم آماده بودن جبهه داخلی اسرائیل در مقابله با موشکهای حزب الله تأکید دارد. در سطح عملیاتی نیز فرماندهان اسرائیلی دهها سال است که میزان سطح هجومی و دفاعی خود را افزایش میدهند و محور آن «درگیری فراگیر با حزب الله» است.
صحنه عملی که این حقیقت را آشکار میکند امتناع اسرائیل از انجام این جنگ است که سالها در حال کسب آمادگی برا ی آن است؛ بلکه در گامی بالاتر، تلآویو برای اولین بار به شورای امنیت سازمان ملل رجوع کرد و از حزبالله و لبنان شکایت کرد اما وزنی در این نهاد بینالمللی ندارد.
جوهر آمادگی از اظهارات و پژوهشهای اسرائیلی برداشت میشود که خلال صحبت از تقویت توان هجومی به آن پرداخته میشود و فرض میشود که چشمانداز اسرائیل (برای پیرزوی بر حزبالله) را تحقق بخشد، اما از سال 2006 یک عنصر جدید به این «آمادگی» افزوده شد و این عنصر «قدرت دفاعی و پدافندی جبهه داخلی» اسرائیل است.
در این راستا اسرائیل بارها و بارها تأکید کرده است که سامانههای دفاعی مانند «گنبد آهنین یا عصای سحرآمیز» در زمانهای حساس آماده دفاع از اماکن راهبردی حساس ، فرودگاهها، بندرها و پایگاههای نظامی است اما قدرت دفاع یا محافظت از مردم اسرائیل را ندارد.
حزبالله از جنگ 2006 به تقویت و توسعه تواناییهای موشکی و نظامی خود ادامه دارد و مفهموم «آمادگی» دیگر به تقویت تواناییهای هجومی ارتش محدود نیست بلکه شامل ضرورت برخورداری از آمادگی بسیار در جبهه داخلی نیز هست و این پس از آن است که «جبهه داخلی اسرائیل» با قدرت در معادله حزبالله وارد شد و این جبهه تأثیر بسیاری بر معادلات آینده تلآویو دارد.
عامل دیگری نیز وجود دارد که باید به آن اشاره شود: به نظر میرسد مقامات اسرائیلی در طول سالهای گذشته به این نتیجه رسیدهاند که ارتش علیرغم تمام تواناییهای بسیار بالایی که دارد، راه حل مفیدی برای تهدید حزبالله در حوزه امنیت داخلی اسرائیل نیست.
در پایان این گزارش این سوال مطرح شده است که آیا جنگ سوم لبنان، آخرین جنگهاست؟
روزنامه «رأیالیوم» چاپ لندن در گزارشی در این باره ابتدا به تعریف مفهوم «توازن قوا» پرداخت و نوشت: کارشناسان معتقدند که توازن قوا، نظامی است که بر وجود تعدادی از ائتلافها یا محورهای ضد قدرت دلالت میکند که دارای نیروهای معادل یا تقریبا معادل هستند و برای پاسخگویی به هر محور قوی ایجاد شده است.
در ادامه این گزارش آمده است: در واقعیت، حزبالله در سال 2006 (جنگ 33 روزه) موفق شد قواعد درگیری را تغییر دهد و موازنه جدید برای قدرت تعریف کند؛ علیرغم اینکه حزبالله در قدرت نظامی با اسرائیل برابر نیست زیرا اسرائیل یکی از توانمندترین ارتشهای جهان را دارد اما آویگدور لیبرمن وزیر جنگ اسرائیل اذعان کرد: حزبالله از نظر نظامی قدرتمندتر از چند کشور عضو ناتو است.
«یأکوف عامیدرور» مشاور سابق امنیت ملی اسرائیل نیز اعلام کرد قدرت نظامی حزبالله «بی همتا» است و این حزب 150 هزار موشک و خمپاره دارد و هزاران موشک این جنبش قادر به رسیدن به هر نقطهای در اسرائیل هستند. وی به روزنامه «اسرائیل هیوم» گفت این قدرت آتشباری به ویژه از نظر حجمش واقعا نادر است و چه بسا با قدرت آتشباری مجموع کشورهای اروپایی برابری کند.
رأیالیوم در ادامه نوشت: اخیرا گزارشها و پژوهشهای راهبردی اسرائیلی منتشر شده بر این نکته تاکید دارند که تلآویو برای آغاز یک جنگ شدید علیه حزب الله آماده نیست. موضوعی که علامت سوالهای متعددی را از حقیقت این ماجرا ایجاد میکند به ویژه اینکه توان نظامی ارتش اسرائیل کم نیست.
«عاموس یادلین» رئیس سابق واحد اطلاعات نظامی اسرائیل اعلام کرد: حزبالله هزاران موشک و خمپاره در اختیار دارد که میتواند به وسیله آنها مراکز جمعیتی اسرائیل را هدف قرار دهد . این موشکها بسیار دقیقند و سر آنها حجم بسیار زیادی مواد منفجره حمل میکنند. حزب الله به دنبال جنگ جدید با اسرائیل نیست زیرا – به تعبیر وی- از تهران دستور گرفته که برای نجات «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه به این کشور برود.
یادآوری این نکته لازم نیست که اظهارات اسرائیلیها درباره عدم آماده بودن برای جنگ با حزبالله فقط شامل گزارشهای رسانهای با برآوردهای کارشناسان نظامی نیست بلکه گزارشها و مواضع رسمی بر عدم آماده بودن جبهه داخلی اسرائیل در مقابله با موشکهای حزب الله تأکید دارد. در سطح عملیاتی نیز فرماندهان اسرائیلی دهها سال است که میزان سطح هجومی و دفاعی خود را افزایش میدهند و محور آن «درگیری فراگیر با حزب الله» است.
صحنه عملی که این حقیقت را آشکار میکند امتناع اسرائیل از انجام این جنگ است که سالها در حال کسب آمادگی برا ی آن است؛ بلکه در گامی بالاتر، تلآویو برای اولین بار به شورای امنیت سازمان ملل رجوع کرد و از حزبالله و لبنان شکایت کرد اما وزنی در این نهاد بینالمللی ندارد.
جوهر آمادگی از اظهارات و پژوهشهای اسرائیلی برداشت میشود که خلال صحبت از تقویت توان هجومی به آن پرداخته میشود و فرض میشود که چشمانداز اسرائیل (برای پیرزوی بر حزبالله) را تحقق بخشد، اما از سال 2006 یک عنصر جدید به این «آمادگی» افزوده شد و این عنصر «قدرت دفاعی و پدافندی جبهه داخلی» اسرائیل است.
در این راستا اسرائیل بارها و بارها تأکید کرده است که سامانههای دفاعی مانند «گنبد آهنین یا عصای سحرآمیز» در زمانهای حساس آماده دفاع از اماکن راهبردی حساس ، فرودگاهها، بندرها و پایگاههای نظامی است اما قدرت دفاع یا محافظت از مردم اسرائیل را ندارد.
حزبالله از جنگ 2006 به تقویت و توسعه تواناییهای موشکی و نظامی خود ادامه دارد و مفهموم «آمادگی» دیگر به تقویت تواناییهای هجومی ارتش محدود نیست بلکه شامل ضرورت برخورداری از آمادگی بسیار در جبهه داخلی نیز هست و این پس از آن است که «جبهه داخلی اسرائیل» با قدرت در معادله حزبالله وارد شد و این جبهه تأثیر بسیاری بر معادلات آینده تلآویو دارد.
عامل دیگری نیز وجود دارد که باید به آن اشاره شود: به نظر میرسد مقامات اسرائیلی در طول سالهای گذشته به این نتیجه رسیدهاند که ارتش علیرغم تمام تواناییهای بسیار بالایی که دارد، راه حل مفیدی برای تهدید حزبالله در حوزه امنیت داخلی اسرائیل نیست.
در پایان این گزارش این سوال مطرح شده است که آیا جنگ سوم لبنان، آخرین جنگهاست؟