زنجانپور جدای از بازی در بسیاری از سریالهای خوش ساخت تلویزیونی، در نمایش هم برای خودش اسم و رسمی دارد. او تئاترهای زیادی را در مقام کارگردان روی صحنه برده و در آنها بازی هم کرده است.
او میخواهد بزودی تئاتر «باغ آلبالو» را روی صحنه ببرد. اتفاقا اجرای این تئاتر هم خودش داستان جالبی دارد که زنجانپور در جریان گفتوگو برای ما تعریف میکند.
زنجانپور میگوید دوست داشته نقش شخصیتهایی مثل لطفعلی خان زند و آغامحمدخان را بازی کند. اما براساس هیچ یک از این شخصیتها فیلمی ساخته نشد. مشروح گفتوگو با او را در زیر بخوانید.
آقای زنجانپور قرار است بزودی نمایش «باغ آلبالو» را روی صحنه ببرید. در این باره صحبت کنید.
بله، این نمایش از 24 بهمن در تالار وحدت روی صحنه میرود. الان در مرحله تمرین هستیم.
چرا «باغ آلبالو»؟ چون از این نمایشنامه اجراهای زیادی روی صحنه رفته است.
من 29 سال قبل همین نمایش را روی صحنه بردم. یک شب اجرا رفت و شب دوم صدام نزدیک تالار وحدت موشک زد و کار ما تعطیل شد. من اولین نفری بودم که این نمایش را روی صحنه بردم. حالا بعد از این همه سال باز دارم آن را روی صحنه میبرم. نگاه من نزدیک به نگاه چخوف است. سعی کردم نشان دهم چخوف کیست و اصلا چرا پیاس مینوشته است.
میتوانیم نتیجه بگیریم به دلیل اینکه آنوقت صدام تهران را موشکباران کرد و تئاتر شما فقط یک شب اجرا داشت، دوست دارید آن را دوباره روی صحنه ببرید؟
بله. آن موقع اولین کارم از چخوف بود که اجرا میکردم. بعد از آن همه کارهای چخوف را روی صحنه بردم و «باغ آلبالو» را هم گذاشتم برای آخرین کارم. حالا اگر عمری باقی باشد آن را روی صحنه میبرم.
شما عرصههای مختلف اعم از کارگردانی و بازیگری تئاتر و بازیگری در سینما و تلویزیون و دوبله را تجربه کردهاید.
و رادیو.
در رادیو چه کار میکردید؟
کارگردانی میکردم.
این تنوع فعالیت از یک روح بیقرار بوده یا دوست داشتید در عرصههای مختلف طبع آزمایی کنید؟
روح ما که همیشه در کار بیقرار بوده است. در هر زمینهای که پیش آمده سعی کردم کارم را انجام دهم. من عاشق کارم هستم. همه این کارها مربوط به بازیگری و نمایش است؛ چه از طریق صحنه، چه تلویزیون، چه سینما و چه رادیو. من عاشق بازیگری و کارگردانی هستم و سعی کردم ابعاد مختلفش را امتحان کنم.
حالا در ادامه راه آیا زمینه جدیدی را کشف میکنید؟
دیگر زمینهای نمیماند. همین کارها را انجام دهم، کافی است.
اوقات فراغت چه میکنید؟ وقتی که سینما و تلویزیون و تئاتر نیست؟
در خانه کتاب میخوانم و سرم به کار خودم گرم است.
اهل ورزش هستید؟
بله.
اهل اینترنت و شبکههای اجتماعی چطور؟
بلد نیستم، اصلا تلفنم را هم به زور جواب میدهم.
چرا اینقدر علاقه دارید در سریالهای تاریخی ایفای نقش کنید؟
من بازیگری را دوست دارم، اما سریالهای تاریخی یک جذابیت دیگری دارد که کار را متمایز میکند. این برایم جالبتر است.
در سالهای اخیر خیلی از هنرمندان پیشکسوت تئاتر و سینما و تلویزیون در شرایط تنگدستی از بین ما رفتهاند. خیلی از پیشکسوتان این عرصه هم از بیمه و مسائل حمایت گلهمند هستند. شما مشکلی ندارید؟
آدم بدون مشکل که وجود ندارد. در کار ما مشکل زیاد است. مثلا من با داشتن درجه یک هنری معادل دکتری حقوق بازنشستگی کمی میگیرم. البته من سلطنت فقر میکنم.مساله من این است که باید شرایط خوب فراهم باشد و تا هستم چند کار ماندگار انجام دهم.
چه کاری را انجام نداده اید که دوست داشتید انجام دهید؟
مسلما همه کارها را انجام ندادهام. مثلا جوان که بودم دوست داشتم نقش لطفعلیخان زند را بازی کنم یا دوست داشتم آغامحمدخان را بازی کنم. اینها نقشهای خاصی هستند، ولی متاسفانه ساخته نشد.
البته نمایش «شکار روباه» را که درباره زندگی آغامحمدخان بود، دکتر رفیعی با بازی سیامک صفری روی صحنه برد.
بله آن کار را ندیدم. من دوست دارم فیلم آن را بازی کنم.
چرا خودتان نمیسازید؟
کار من فیلمسازی نیست. فیلمسازی مهارت دیگری است که به خودم اجازه نمیدهم وارد آن شوم.
البته این روزها که خیلیها به خودشان اجازه میدهند.
برای همین همه چیز متوسط است. کار باید دست کاردان باشد.