اميرعباس در جديدترين مطلب وبلاگ "نامحرمانه" نوشت: واقعيتِ جهاني که در آن زندگي ميکنيم اين است که بيشتر مردم در مسير غلط حرکت ميکنند. به همين دليل، تنظيم کورکورانهي رفتار و حرکت خود با اجتماع، چه بسا شما را به بيراهه ببرد. شيخ شهيد ثاني اشراق، حضرت علامه مطهري(ره) بارها به ضرب المثل «خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو» خرده گرفته است و در جايي گفته است:«مسئلهي ديگر مسئله عدد است. انسان همانطور که گوسفندصفت از گذشتگان پيروى مىکند، در مقابل جمع و عدد که قرار مىگيرد مىخواهد همرنگ جماعت شود. مىگويند:"خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو". وقتى جماعت رسوا باشد، همرنگ جماعت شدن رسوا شدن است. ولى در انسان تمايل به اينکه همرنگ جمع شود زياد است.» ? و ظاهراً ايشان در مقابل ضرب المثل فوق آورده است:«خواهي نشوي همرنگ، رسواي جماعت شو».
مشخص است که همچون امروز، در طول تاريخ همواره اکثريت مردم در پي کسب دنيا و مقام و شهرت بودهاند و تقواپيشگان، مخلصين، مجاهدان و دانشمندان همواره بخش کوچکي از جامعه بشري را تشکيل دادهاند. ضمن اينکه دنياطلبان هميشه براي رفتار خود توجيهات عقلي، منطقي، اجتماعي و فلسفي تراشيدهاند و چون عده بيشتري در اجتماع دارند، خيلي وقتها خود را محق جلوه داده، به تخطئه و گاه تمسخر اقليت راستين پرداختهاند!
بايد توجه داشت که – با ساده کردن شرايط - تفاوت رويهي فرد با اجتماع در يکي از حالات زير متصور است:
الف- گاهي حق با اجتماع است. در اين صورت عقل سليم حکم ميکند که فرد به اشتباه خود پي ببرد و با جامعه اسلامي همراه شود.
ب- اغلب حق با فرد است. اينجاست که آدمي بايد بداند در مقابل اجتماع مجبور نيست و هويت ديني و انساني هر فرد، به او در برابر روح حاکم بر جامعه استقلال داده است. در قيامت نيز آدمي با توجه به دار بودن همين آزادي و استقلال مورد محاسبه قرار ميگيرد. از اين رو کسي که مسير خود را بر اساس آموزههاي ديني و خردمندانه انتخاب کرده است، نبايد شرمنده باشد و يا از هجمههاي اصحاب دنيا بترسد، بلکه بايد با توکل به خداي لايزال، در رفتار عقلاني و خداپسندانهي خود ثابت قدم باشد و بداند که وعدهي الهي قطعاً محقق خواهد شد که «العاقبة للمتّقين».
ج- گاهي شرايط علي السويه و متشابه است. به اين معني که اگرچه فرد مرتکب اشتباهي نشده است، اما روح حاکم بر اجتماع نيز در اين مورد خطايي ندارد. در اينجا شايستهتر است که فرد خود را با اجتماع هماهنگ سازد، اما اگر بنا به يک سلسله دلايل رواني و حسّي، به روش خود دلبستگي دارد، به اين معني که با در پيش گرفتن اين رفتار، نشاطي براي انجام ديگر تکاليف خود به دست ميآورد، باز بايد به روش خود پايبند باشد و از اينکه ديگران او را غيرعادي بدانند واهمه نداشته باشد.
د- ممکن است روح حاکم بر اجتماع و فرد، هر دو در مسير اشتباه باشند. انسان همواره بايد مراقب باشد تا در برابر اشتباهات اجتماع، صبور و خوددار باشد و بنا به تلافي يا از روي غفلت، خود مرتکب اشتباهات ديگر نشود و همان گونه که در ابتداي بحث اشاره شد، توجه به دستورات الهي و حاکم نمودن عقلانيت، آدمي را به ساحل نجات خواهد رساند.
ه- گاهي اجتماع در مسير درست حرکت ميکند ولي فرد نيز شيوهاي بهتر و کارآمدتر يافته است. اين جديترين مناقشهي فرد و اجتماع است! اينجاست که خيليها فرد را مورد عتاب و گاه تمسخر و تحميق قرار ميدهند و با اين استدلال که «آيا اين همه آدم اشتباه ميکنند؟» به اين نتيجه ميرسند که فرد لجباز، احمق و يا ديوانه است. غافل از اينکه اگر چه جامعه ره به خطا نميرود، اما فرد به دليل نخبگي و انديشمند بودن، به شيوهاي برتر رسيده است. در اين حالت اگر تزلزل شخصيتي در او وجود داشته باشد، يا تسليم جو و جامعه ميشود و يا دست کم همّ و غمّ خود را قانع ساختن مردم قرار ميدهد و از ادامه مسير باز ميماند. هرچند تعامل با اجتماع امري لازم است، ولي بايد اين تعامل در حدي باشد که فرد را از ادامه حرکت باز ندارد و همواره حرکت در مسير رشد و تعالي را حفظ نمايد و اجازه دهد جامعه در وقت خود حقايق را دريابد.
آنچه بسيار قابل تأمل است اينکه قرآن مجيد همواره مؤمنين را کم و گمراهان را بسيار ميشمارد. براي نمونه و قرابت ذهن، و بدون اشاره به تفسير، به اين چند مورد که برخي چند بار در قرآن تکرار شدهاند، توجه کنيد:
بَلْ کانُوا لا يَفْقَهُونَ إِلاَّ قَليلاً. نه، اينان جز اندکى نمىفهمند. (فتح – 15)
قَليلاً ما تُؤْمِنُونَ. چه اندک ايمان مىآوريد. (الحاقه - 41)
ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَليلاً مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ. ولى جز اندکى از شما، پشت کرديد و شماييد روىگردانندگان. (بقره – 83)
فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَليلاً. و جز اندکى ايمان نياورند. (نسا - 46)
وَ لا يَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَليلاً. و (در نماز) - جز اندکى- خداى را ياد نکنند. (نسا - 142)
قَليلاً ما تَذَکَّرُونَ. شما چه اندک پند مىپذيريد. (اعراف – 3) و (نمل – 22) و (الحاقه – 42)
قَليلاً ما تَشْکُرُونَ. چه اندک سپاس مىگزاريد. (اعراف – 10) و (مؤمنون – 87) و (سجده - 9 ) و (الملک - 23)
قَليلاً ما تَتَذَکَّرُونَ. چه اندک پند مىپذيريد. (غافر – 58)
و در مقابل:
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ. وليکن بيشترشان جاهل اند. (انعام - 111)
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ. ولى بيشترينشان نمىدانند. (انعام - 37) و (اعراف – 131) و (انفال – 34) و (يونس – 55) و (قصص – 13) و (قصص – 57) و (زمر – 49) و (دخان – 39) و (طور – 47)
وَ لا تَجدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرينَ. و بيشترينشان را شکرگزار نخواهى يافت. (اعراف - 17)
وَ ما وَجَدْنا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ عَهْدٍ وَ إِنْ وَجَدْنا أَکْثَرَهُمْ لَفاسِقينَ. در بيشترينشان وفاى به عهد نيافتيم و بيشترين را جز نافرمانان نديديم. (اعراف - 102)
وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا يَشْکُرُونَ. ولى بيشترينشان شکر نمىگويند. (يونس – 60) و (نمل – 73)
أمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً. يا گمان کردهاى که بيشترينشان مىشنوند و مىفهمند؟ اينان چون چارپايانى بيش نيستند، بلکه از چارپايان هم گمراهترند. (فرقان - 44)
اگر بنا باشد براي حالات مختلف مثال آورده شود، اين يادداشت بسيار طولاني خواهد شد، اما باز هم براي قرابت ذهن به يک نمونه مهم اشاره ميشود. همه شيعيان ميدانند که قيام بزرگ حضرت حجت(عليه آلاف التحيّة و الثناء) به همراهي 313 يار راستين محقق خواهد شد. مردان خودساخته و نمونهاي که هيچگاه از روح حاکم بر اجتماع پيروي نخواهند کرد. چه اگر به جز اين ميبود، و اگر آحاد جامعه خالصانه در مسير درست حرکت ميکردند، در طول تاريخ و پس از نسلهاي مختلف، ميبايست عدد ياران حضرت مهدي(عج) بسيار بيش از اين 313 تن باشد. اما باز ميبينيم که زمان گذشته است و سالها از پس سالها آمده و سپري شدهاند، اما هنوز فهرست 313 يار راستين آن حضرت، تکميل نشده است.
اين يادداشت را با دو بيت شعر زيبا و معروف به پايان ميرسانم که:
قـطـعـهي گـم شدهاي از پـر پـرواز کـم است يـازده بــار شمـرديـم و يـکي بــاز کـم است
اين همه آب که جاري است نه اقيانوس است عـرق شرم زميـن است کـه سرباز کم است
پاورقي: 1- مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ج22، ص 702.
اگر شما به اندازهي کافي از فکر خود استفاده ميکنيد و به عبارتي اگر فردي معقول و انديشمند هستيد، و همچنين اگر به دستورات الهي توجه داريد و آنها را به کار ميبنديد، نگران نباشيد که ديگران شما را غير عادي بدانند.