قرارداد رائول لوزانو، سرمربی تیم ملی والیبال ایران پس از پایان بازی های المپیک به پایان رسید و فدراسیون والیبال برای بررسی عملکرد تیم ملی در سال 2016 جلسات کارشناسی خود را آغاز کرد. نخستین نشست بررسی عملکرد تیم ملی والیبال در سال 2016 با حضور کادر فنی تیم ملی، دومین نشست با حضور والیبالنویسان تخصصی و سومین نشست نیز با حضور مربیان و کارشناسان فنی این رشته ورزشی پیش از این برگزار شد تا در آخرین جلسه پیشکسوتان والیبال دور هم جمع شوند و به تبادل نظر بپردازند.
پس از آن هم داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال جمعبندی نظرات کارشناسان، مربیان، والیبالنویسهای تخصصی و پیشکسوتان این رشته ورزشی را به هیأت رئیسه فدراسیون والیبال ارائه کرد که خروجی آن پایان همکاری قطعی با پیرمرد آرژانتینی بود.
پس از المپیک حرف و حدیثها زیاد بود، چراکه خیلیها حتی منتقدان به دلیل اینکه پس از 52 سال والیبال ایران المپیکی شده بود و شانس خوبی برای موفقیت در ریو داشت دست از انتقاد برداشته، سکوت و گاهاً حمایت هم کردند تا حاشیهای از سوی کارشناسان، منتقدان، رسانهها و... ایجاد نشود، اما به نظر میرسد حالا زمانی باشد که همه بتوانندنظرتان خود را اعلام کنند تا شاید کمکی به فدراسیون در راستای انتخاب بهترین گزینه باشد.
محمدرضا داورزنی، رئیس فدراسیون والیبال ایران پس از المپیک درخصوص عملکرد لوزانو با بیان اینکه تیم ملی والیبال ایران با «رائول لوزانو» به اهدافی که میخواست رسید، گفت: ما حتی به مرحله دوم مسابقات المپیک صعود کردیم، اما بازیهای تیم ملی آنطور که انتظار داشتیم، دلچسب نبود البته در آن زمان با یک بدشانسی مواجه شدیم. لوزانو در جریان مسابقات المپیک دچار مشکل جدی خانوادگی بود که این مشکل منجر به جدایی از همسرش شد. برای همین لوزانو تمرکزش را از دست داده بود.
لوزانو با تمام مزایا، معایبش، خواستن، نخواستن، کوچکی، بزرگی و دیسیپلین داشته و نداشتهاش از ایران رفت و حالا باید او را با عنوان «سرمربی سابق تیم ملی والیبال ایران» شناخت.
به هر حال والیبال ایران پس از 52 سال با حضور این پیرمرد آرژانتینی المپیکی شده بود و در میدان بزرگ ریو هم عملکرد نسبتاً قابل قبول و بربحثی داشت. در شرایطی که همیشه باید نگاهی به پشت سر کرد، اما در این نگاره موضوع بحث چیز دیگری است؛ سوال اینجاست که چه کسی میخواهد سکان این تیم پرادعا را در دست بگیرد و به جنگ غولهای والیبال دنیا برود؟ تیمی مدعی که انتظارها از آن بسیار بالا است و مردم والیبال فهم کشورمان به خوبی دنبال بهترین جایگاه برای آن هستند.
ششم آذر ماه بود که بالاخره در جلسه هیات رئیسه فدراسیون والیبال گزینههای مربیگری تیم ملی ایران مشخص شدند؛ آندره آناستازی ایتالیایی، مارسلو مندز آرژانتینی و استویچوف بلغاری شانسهای تصاحب نیمکت ایران معرفی شدند، اما مندز در همان ابتدا به ایران و لهستان که خواهان جذب وی بودند پاسخ منفی داد و علت این تصمیم را قرارداد باشگاهیاش عنوان کرد. استویچوف بلغار هم مانند مندز قبل از ایران با لهستانیها مذاکره کرده بود و به گفته ماتی کایزسکی، ستاره والیبال بلغارستان احتمال حضورش در تیم ملی لهستان بیشتر از ایران است. در حالی که همه نگران از دست رفتن گزینههای تیم ملی بودند نام یک مربی ایتالیایی دیگر مطرح شد، مائورو بروتو که شرایطی مشابه استویچوف دارد و با لهستانیها هم مذاکراتی کرده است.
به هر حال با نگاهی سطحی به رزومه این مربیان میتوان تشخیص داد که کدام گزینه شرایط بهتری دارد؛ شاید آناستازی و بروتو گزینههای مناسبتری برای والیبال ایران باشند، البته به شرطی که شرایط حضورشان مساعد باشد. از بین این دو گزینه آناستازی بسیار به نیمکت ایران نزدیک شد، اما انتخاب سرمربی برای ایران به چه قیمتی؟!
محمود افشاردوست، دبیر فدراسیون والیبال درمورد آناستازی میگوید «این مربی شرایط خاص خودش را دارد. ما تاکنون دو مرحله با او وارد مذاکره شدیم که هر بار با درخواستهای عجیبی از توافق و همکاری خودداری کرده، اما اینطور هم نیست که ما تن به قرارداد ترکمنچای بدهیم. او در نظر داشت آنالیزور، فیزیوتراپ، بدنساز و دو مربی دیگر با خود بیاورد و خواهان عقد قرارداد طولانی مدت 4 سال بود که این قرارداد در والیبال دنیا غیرمعقول است.»
در کنار تمام گزینههای مطرح شده نام خوان سیچلو هم دیده میشود که به گفته آقای رئیس او دم دستترین گزینه برای هدایت تیم ملی است. هر چند که به نظر میرسد اقبال عمومی با سیچلوی جوان و کم تجربه همراه نباشد، اما باید این موضوع را هم در نظر گرفت که گزینهای انتخاب شود که خرجش به دخل فدراسیون ایران بخورد. شاید پرداخت مبلغی حدود 4 برابر عرف جهانی به بهترین مربیان جهان امثال آناستازی چندان منطقی نباشد، چراکه والیبال ایران هماکنون به جایگاهی رسیده که مربیان مطرح باید منتظر پیشنهاد از سوی ایرانی باشند، نه اینکه از آن سر دنیا آن هم با منت برای والیبال ایران شرط بگذارند!
خیلی از کارشناسان هم معتقدند در شرایط کنونی بازیکنان ایرانی در مسائل فنی و روحی چیزی کم ندارند و تنها یک نفر را میخواهند که به خوبی بتواند آنها را مدیریت کند. این گزینه میتواند یک مربی ایرانی هم باشد، اما به شرطی که خیالش راحت باشد که حمایت قاطع مسئولان را دارد و حرف اول و آخر را خودش میزند! به هر حال پیشنهاد میشود فدراسیون نشینها اندازه دخل خود خرج کنند و به قول معروف «چو دخلت نیست خرج آهستهتر کن!»