به گزارش مشرق، شروع دخالت نظامی و سیاسی غرب و متحدانش در جهت تغییر شکل اعتراضات مردمی در تحولات بیداری اسلامی، با فعالیت گسترده رسانه های خبری همراه بود. رسانه های وابسته به محور غربی-عربی خاورمیانه تلاش می کردند با پوشش گزینشی تحولات، قیام های مردمی را در قالب بهار عربی معرفی کنند؛ ویژگی بارز آن مبارزه برای دستیابی به اصلاحات صرفا اقتصادی و سیاسی بدون حتی رگه ای از اسلام خواهی.
در این فضا تقسیم وظایفی در میان حامیان این جریان صورت گرفت. الجزیره به عنوان قدرتمندترین رسانه عربی باید ذهنیت اعراب را شکل می داد و بی بی سی، صدای آمریکا، رویترز، آسوشیتدپرس و دیگر رسانه های غربی کار ایجاد خوراک خبری برای مردم غیر عرب را بر عهده داشتند.
اهمیت الجزیره در ایفای این نقش در کل جهان عرب به دلیل پیشینه اش بود. زیرا این رسانه از سال 1996 که تاسیس شد با پوشش کامل و به غایت حرفه ای اخبار، توانست اعتماد مردم عرب زبان را به خود جلب کند.
در این رابطه محمود مهتدی، رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در مصر و کارشناس سیاست های رسانه ای تصریح کرد: «بیش از 20 سال از تاسیس این رسانه می گذرد و در این مدت الجزیره دو مرحله کاملا متفاوت را سپری کرده است. در دوره اول الجزیره بسیار حرفه ای عمل کرد تا جایی که حتی هیلاری کلینتون در سخنانش به اخبار الجزیره استناد می کرد. اما با آغاز بیداری اسلامی رویکرد این رسانه عوض شد. رسالت جدید الجزیره استفاده از سرمایه اعتماد مردمی برای هدایت جریان های سیاسی در درون جهان عرب بود؛ تا جایی که حتی برخی سقوط بن علی در تونس را نیز نتیجه نفوذ الجزیره می دانند.»
وی همچنین در ادامه با اشاره به خط خلیجی در دستور کار الجزیره، بر نقش صهیونیست ها در شکل دهی به اخبار این رسانه تاکید کرد.
سرمایه گذاری قطر برای ایجاد یک رسانه قابل اتکا در جهان عرب، در فضایی صورت گرفت که در آن زمان هیچ رسانه حرفه ای غیر اروپایی و آمریکایی وجود نداشت. پشت پرده دخالت صهیونیست ها در این برنامه ریزی نیز در انتقادات شدید الجزیره از سیاست های جرج بوش در جنگ های افغانستان و عراق و سکوت کاخ سفید قابل مشاهده است. در واقع به دلیل حمایت لابی صهیونیسم از رویکرد الجزیره، دولت آمریکا هیچ واکنشی به جهت گیری این رسانه نشان داد.
در ادامه الجزیره در جنگ سی و سه روزه سال 2006 با پوشش بی نظیر حملات اسرائیل به لبنان و ارائه تحلیل های انقلابی، تلاش کرد خود را رسانهای مستقل معرفی کند که از جبهه حق طرفداری میکند. رهبران هدایت کننده الجزیره حتی در جنگ بیست و دو روزه سال 2008 نیز همسو با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، تحولات میدان نبرد را پوشش دادند.
اما پس از تغییر خط خبری الجزیره از سال 2010 به این سو چهره و ماهیت این کانال هویدا شد. الجزیره در دهه اول قرن جدید با ارائه تصویری از خود به عنوان یک رسانه مردمی و حق طلب، درصدد اعتبارافزایی بود و سپس به پشتوانه همان اعتبار و اعتماد مردمی وارد تحولات بیداری اسلامی شد.
محمود مهتدی علت برنامه ریزی برای ورود الجزیره در این برهه زمانی به صحنه سیاسی منطقه را اقدام برای خنثی سازی پتانسیل های انقلابی جهان عرب دانست که تنها جمهوری اسلامی ایران قادر به هدایت و استفاده از آن بود.
مردم کشورهای عربی خواستار تغییر وضع موجود بودند و رهبران منطقه میدیدند که آنها برای عینیت بخشی به این خواسته به انقلاب اسلامی ایران چشم دوخته اند؛ زیرا هیچ جایگزین دیگری برای ایجاد چنین تحولی در دست نداشتند. از سویی موفقیت های ایران در عراق پس از سرنگونی صدام احتمال پیوند خوردن خیزش مردمی به ایران را بالا برده بود. در این شرایط الجزیره وارد میدان شد.
الجزیره از سال 2010 تاکنون نقش مطلقی در شکل دهی به افکار عمومی عرب بازی کرده است. این سیاست در مصر، لیبی، یمن، عراق و همچنین سوریه نیز به اجرا درآمد، به طوری که میتوان گفت پیش از آنکه سوریه با دخالت مستقیم کشورهای ضد نظام اسد درگیر بحران شود، جنگ رسانهای علیه دمشق شروع شده بود.
اهمیت سوریه در استراتژی آمریکا و رژیم صهیونیستی باعث شد تا در کنار الجزیره، بی بی سی با توانایی پخش برنامه زنده به چندین زبان در خدمت غرب و دوستانش قرار گیرد. براین اساس راهپیماییهای مخالفان اسد بزرگ نمایی و هر اتفاق کوچک در این کشور به مهمترین تیتر خبری مبدل شد.
الجزیره که تا پیش از سال 2010 خود را حامی حق نشان داده بود، در شرایط کنونی مخالفان و حتی گروههای مسلح ضد نظام دمشق را افرادی معرفی می کرد که به دنبال حقوق خود هستند و باید حمایت شوند. در این راستا همراه با بی بی سی، صدای آمریکا، رویترز، اسکای نیوز و العربیه هم از تاکتیکهای خبری استفاده میکردند تا به مخاطب القا کنند تمامی سوریه برای مخالفت با بشار اسد به پا ایستادهاند.
همچنین در طول 6 سال گذشته این رسانهها با شایعه پراکنی و انتشار اخبار دورغین مانند سقوط شهرهای دمشق و حلب و یا کشته شدن بشار اسد و فرار خانوادهاش از سوریه سعی کردند افکار عمومی را تهییج کنند.
این روند با ورود نظامی روسیه به میدان نبرد و تقویت ارتش دمشق شدت یافت. بی بی سی فارسی با انتشار گزارش هایی در مورد کشته شدن غیرنظامیان در حملات هوایی روسیه و و آتش بارارتش سوریه به شکست تروریستها و عقب رانده شدن آنها واکنش نشان میداد.
همچنین این بنگاه سخن پراکنی وابسته به سیاستهای انگلیس، با بزرگ نمایی نقش ایران و حضور نیروهای داوطلب مردمی و حزب الله در سوریه تلاش کرده است کارآمدی ارتش ملی این کشور را زیر سوال ببرد. در این رابطه سایت فارسی بی بی سی هر مدت یکبار مطلبی در مورد شهدای مدافع حرم و نقش آنها در افزایش تنشها در سوریه منتشر میکند و ایران را به اعزام هدفمند جنگجو به سوریه و ایجاد گردانهای نظامی متهم می کند اما حتی گوشه چشمی به صادرات تروریست از عربستان و سایر کشورهای عربی ندارد.
رسانههای مذکور معمولا به کشته شدن غیرنظامیان در حملات شیمیایی تروریستها در سوریه و عراق و کمکهای نظامی مخالفان مسلح که از مرز ترکیه وارد می شود، نمیپردازد. ولی با درج اخباری در مورد کشته شدن غیرنظامیان توسط جبهه متحد بشار اسد احساسات مردم را هدف قرار گرفتهاند.
در این خصوص صدای آمریکا در مطالبی که منتشر می کند بدون هیچ اشاره ای به نقش تروریست ها در ایجاد وضعیت غیرانسانی حلب، تاکید دارد غیرنظامیان در بمبارانهای سوریه و روسیه علیه مواضع شورشیان شرق حلب کشته میشوند.
این روند در روزهای اخیر فعالیت رسانه ای حامیان تروریست ها با آزادسازی بیش از 90 درصد شهر سوق الجیشی حلب از دست داعش و سایر گروههای شبه نظامی توسط ارتش سوریه شده یافته است.
بر این اساس در 18 آذر بی بی سی در خبری پس از انتشار سخنان بشار اسد در مورد پیروزی بزرگ ارتش در حلب، نوشت «شورشیان محلههای تحت تصرف خود در بخش قدیمی شرق حلب را تخلیه و از این منطقه عقب نشینی کردهاند و به مدت 5 روز اعلام آتش بس کردهاند تا غیرنظامیان بتوانند در این فاصله شهر را تخلیه کنند. اما آقای اسد با آتشبس موافقت نکرده و نیروهای دولتی همچنان به حملات خود ادامه میدهند.این در حالی است که آمریکا و پنج کشور غربی دیگر خواهان برقراری آتش بس فوری شدهاند.» در واقع بی بی سی تلاش کرده این خبر را به نحوی پوشش دهد که در انتها تصویری جنگ طلب و ضدانسانی از بشار اسد در ذهن مخاطب شکل بگیرد.
در فضای کنونی بیبیسی فارسی در حالی از بمبارانهای اتاق جنگ مسکو- دمشق علیه تروریستهای تکفیری انتقاد میکند که پیش از این هیچ اعتراضی به بمباران جنگندههای آمریکایی ضد ارتش سوریه در دیرالزور و نقض آتش بس در خان طومان هیچ اعتراضی ندشته است.
با تداوم پیشرویهای ارتش سوریه، رسانههایی که رسالتشان مقابله با جریانهای مردمی است بر درخواست کشورهای حاشیه خلیج فارس و سه عضو غیر دائم شورای امنیت برای مداخله فوری شورای امنیت و اعلام آتش بس در حلب مانور میدهند.
از این رو بی بی سی فارسی پس از تصویب قطع نامه ضد سوری با انتشار محتوای آن مبنی بر اینکه «از دولت سوریه خواسته شده محاصره حلب را بشکند حمله به مناطق غیرنظامی در سراسر کشور را متوقف کند و امکان رساندن کمکهای بشردوستانه را فراهم آورد» خبر را با این جمله به پایان رساند که تاکنون روسیه 6 بار تصویب قطعنامه در شورای امنیت درباره سوریه را وتو کرده است!
واقعیت این است که رسانههای کشورهای حامی تروریسم در منطقه با پوشش گسترده خبری در سال گذشته توانستهاند تا حدی مسیر جنگ را تغییر دهند. اما مقاومت نیروهای مردمی مانع از به نتیجه رسیدن این تلاشها و سیستم سازی آنها شده است. در همین خصوص سید احمد سادات مدیر شبکه الکوثر، تاکید دارد «از سال 2011 به این سو شبکههای غربی و بین المللی در اقدامی هماهنگ به نحوی که گویی از یک اتاق فکر تغذیه میشدند، به مقابله با دولت سوریه در صحنه بین الملل و منطقه پرداختند.»
وی با اشاره به پژوهشهایی که در مورد چهار کانال خبری بی بی سی عربی، اسکای نیوز، العربیه سعودی و الجزیره قطر انجام شده است، گفت: «برای اولین بار در جهان، در بحران سوریه همکاری رسانهای بین رسانههای عربی، غربی و عبری با مدیریت واحد شکل گرفت.»
اهمیت پیگیری این اهداف از سوی شبکههای خبری ضد مردمی در خاورمیانه تا جایی است که فیصل قاسم مجری شبکه الجزیره صریح و بی پرده نسبت به حملات سنگین ارتش سوریه علیه گروههای مسلح در شهر حلب ابراز نگرانی میکند و از گروههای فعال درعا و حومۀ دمشق میخواهد که تروریستهای مستقر در حلب را نجات دهند.
همچنین تونی هال، مدیر کل بی بی سی، به رغم درخواست دیوید کامرون نخست وزیر وقت انگلیس و 120 نماینده پارلمان این کشور برای عدم استفاده از عبارت دولت اسلامی در مورد داعش، به بهانه زیر سوال رفتن بی طرفی این شبکه خبری آن را رد میکند.
و این مسائل به طور کلی گویای آن است که در حالی که عربستان، ترکیه و قطر کار تجهیز تروریستها به انواع سلاح و منابع مالی را انجام میدهند، رسانه های آنها با پوششهای خبری مهندسی شده، عملیات روانی گستردهای را علیه ارتش و نیروهای مردمی سوریه در دستور کار دارند.
در این فضا تقسیم وظایفی در میان حامیان این جریان صورت گرفت. الجزیره به عنوان قدرتمندترین رسانه عربی باید ذهنیت اعراب را شکل می داد و بی بی سی، صدای آمریکا، رویترز، آسوشیتدپرس و دیگر رسانه های غربی کار ایجاد خوراک خبری برای مردم غیر عرب را بر عهده داشتند.
اهمیت الجزیره در ایفای این نقش در کل جهان عرب به دلیل پیشینه اش بود. زیرا این رسانه از سال 1996 که تاسیس شد با پوشش کامل و به غایت حرفه ای اخبار، توانست اعتماد مردم عرب زبان را به خود جلب کند.
در این رابطه محمود مهتدی، رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در مصر و کارشناس سیاست های رسانه ای تصریح کرد: «بیش از 20 سال از تاسیس این رسانه می گذرد و در این مدت الجزیره دو مرحله کاملا متفاوت را سپری کرده است. در دوره اول الجزیره بسیار حرفه ای عمل کرد تا جایی که حتی هیلاری کلینتون در سخنانش به اخبار الجزیره استناد می کرد. اما با آغاز بیداری اسلامی رویکرد این رسانه عوض شد. رسالت جدید الجزیره استفاده از سرمایه اعتماد مردمی برای هدایت جریان های سیاسی در درون جهان عرب بود؛ تا جایی که حتی برخی سقوط بن علی در تونس را نیز نتیجه نفوذ الجزیره می دانند.»
وی همچنین در ادامه با اشاره به خط خلیجی در دستور کار الجزیره، بر نقش صهیونیست ها در شکل دهی به اخبار این رسانه تاکید کرد.
سرمایه گذاری قطر برای ایجاد یک رسانه قابل اتکا در جهان عرب، در فضایی صورت گرفت که در آن زمان هیچ رسانه حرفه ای غیر اروپایی و آمریکایی وجود نداشت. پشت پرده دخالت صهیونیست ها در این برنامه ریزی نیز در انتقادات شدید الجزیره از سیاست های جرج بوش در جنگ های افغانستان و عراق و سکوت کاخ سفید قابل مشاهده است. در واقع به دلیل حمایت لابی صهیونیسم از رویکرد الجزیره، دولت آمریکا هیچ واکنشی به جهت گیری این رسانه نشان داد.
در ادامه الجزیره در جنگ سی و سه روزه سال 2006 با پوشش بی نظیر حملات اسرائیل به لبنان و ارائه تحلیل های انقلابی، تلاش کرد خود را رسانهای مستقل معرفی کند که از جبهه حق طرفداری میکند. رهبران هدایت کننده الجزیره حتی در جنگ بیست و دو روزه سال 2008 نیز همسو با سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، تحولات میدان نبرد را پوشش دادند.
اما پس از تغییر خط خبری الجزیره از سال 2010 به این سو چهره و ماهیت این کانال هویدا شد. الجزیره در دهه اول قرن جدید با ارائه تصویری از خود به عنوان یک رسانه مردمی و حق طلب، درصدد اعتبارافزایی بود و سپس به پشتوانه همان اعتبار و اعتماد مردمی وارد تحولات بیداری اسلامی شد.
محمود مهتدی علت برنامه ریزی برای ورود الجزیره در این برهه زمانی به صحنه سیاسی منطقه را اقدام برای خنثی سازی پتانسیل های انقلابی جهان عرب دانست که تنها جمهوری اسلامی ایران قادر به هدایت و استفاده از آن بود.
مردم کشورهای عربی خواستار تغییر وضع موجود بودند و رهبران منطقه میدیدند که آنها برای عینیت بخشی به این خواسته به انقلاب اسلامی ایران چشم دوخته اند؛ زیرا هیچ جایگزین دیگری برای ایجاد چنین تحولی در دست نداشتند. از سویی موفقیت های ایران در عراق پس از سرنگونی صدام احتمال پیوند خوردن خیزش مردمی به ایران را بالا برده بود. در این شرایط الجزیره وارد میدان شد.
الجزیره از سال 2010 تاکنون نقش مطلقی در شکل دهی به افکار عمومی عرب بازی کرده است. این سیاست در مصر، لیبی، یمن، عراق و همچنین سوریه نیز به اجرا درآمد، به طوری که میتوان گفت پیش از آنکه سوریه با دخالت مستقیم کشورهای ضد نظام اسد درگیر بحران شود، جنگ رسانهای علیه دمشق شروع شده بود.
اهمیت سوریه در استراتژی آمریکا و رژیم صهیونیستی باعث شد تا در کنار الجزیره، بی بی سی با توانایی پخش برنامه زنده به چندین زبان در خدمت غرب و دوستانش قرار گیرد. براین اساس راهپیماییهای مخالفان اسد بزرگ نمایی و هر اتفاق کوچک در این کشور به مهمترین تیتر خبری مبدل شد.
الجزیره که تا پیش از سال 2010 خود را حامی حق نشان داده بود، در شرایط کنونی مخالفان و حتی گروههای مسلح ضد نظام دمشق را افرادی معرفی می کرد که به دنبال حقوق خود هستند و باید حمایت شوند. در این راستا همراه با بی بی سی، صدای آمریکا، رویترز، اسکای نیوز و العربیه هم از تاکتیکهای خبری استفاده میکردند تا به مخاطب القا کنند تمامی سوریه برای مخالفت با بشار اسد به پا ایستادهاند.
همچنین در طول 6 سال گذشته این رسانهها با شایعه پراکنی و انتشار اخبار دورغین مانند سقوط شهرهای دمشق و حلب و یا کشته شدن بشار اسد و فرار خانوادهاش از سوریه سعی کردند افکار عمومی را تهییج کنند.
این روند با ورود نظامی روسیه به میدان نبرد و تقویت ارتش دمشق شدت یافت. بی بی سی فارسی با انتشار گزارش هایی در مورد کشته شدن غیرنظامیان در حملات هوایی روسیه و و آتش بارارتش سوریه به شکست تروریستها و عقب رانده شدن آنها واکنش نشان میداد.
همچنین این بنگاه سخن پراکنی وابسته به سیاستهای انگلیس، با بزرگ نمایی نقش ایران و حضور نیروهای داوطلب مردمی و حزب الله در سوریه تلاش کرده است کارآمدی ارتش ملی این کشور را زیر سوال ببرد. در این رابطه سایت فارسی بی بی سی هر مدت یکبار مطلبی در مورد شهدای مدافع حرم و نقش آنها در افزایش تنشها در سوریه منتشر میکند و ایران را به اعزام هدفمند جنگجو به سوریه و ایجاد گردانهای نظامی متهم می کند اما حتی گوشه چشمی به صادرات تروریست از عربستان و سایر کشورهای عربی ندارد.
رسانههای مذکور معمولا به کشته شدن غیرنظامیان در حملات شیمیایی تروریستها در سوریه و عراق و کمکهای نظامی مخالفان مسلح که از مرز ترکیه وارد می شود، نمیپردازد. ولی با درج اخباری در مورد کشته شدن غیرنظامیان توسط جبهه متحد بشار اسد احساسات مردم را هدف قرار گرفتهاند.
در این خصوص صدای آمریکا در مطالبی که منتشر می کند بدون هیچ اشاره ای به نقش تروریست ها در ایجاد وضعیت غیرانسانی حلب، تاکید دارد غیرنظامیان در بمبارانهای سوریه و روسیه علیه مواضع شورشیان شرق حلب کشته میشوند.
این روند در روزهای اخیر فعالیت رسانه ای حامیان تروریست ها با آزادسازی بیش از 90 درصد شهر سوق الجیشی حلب از دست داعش و سایر گروههای شبه نظامی توسط ارتش سوریه شده یافته است.
بر این اساس در 18 آذر بی بی سی در خبری پس از انتشار سخنان بشار اسد در مورد پیروزی بزرگ ارتش در حلب، نوشت «شورشیان محلههای تحت تصرف خود در بخش قدیمی شرق حلب را تخلیه و از این منطقه عقب نشینی کردهاند و به مدت 5 روز اعلام آتش بس کردهاند تا غیرنظامیان بتوانند در این فاصله شهر را تخلیه کنند. اما آقای اسد با آتشبس موافقت نکرده و نیروهای دولتی همچنان به حملات خود ادامه میدهند.این در حالی است که آمریکا و پنج کشور غربی دیگر خواهان برقراری آتش بس فوری شدهاند.» در واقع بی بی سی تلاش کرده این خبر را به نحوی پوشش دهد که در انتها تصویری جنگ طلب و ضدانسانی از بشار اسد در ذهن مخاطب شکل بگیرد.
در فضای کنونی بیبیسی فارسی در حالی از بمبارانهای اتاق جنگ مسکو- دمشق علیه تروریستهای تکفیری انتقاد میکند که پیش از این هیچ اعتراضی به بمباران جنگندههای آمریکایی ضد ارتش سوریه در دیرالزور و نقض آتش بس در خان طومان هیچ اعتراضی ندشته است.
با تداوم پیشرویهای ارتش سوریه، رسانههایی که رسالتشان مقابله با جریانهای مردمی است بر درخواست کشورهای حاشیه خلیج فارس و سه عضو غیر دائم شورای امنیت برای مداخله فوری شورای امنیت و اعلام آتش بس در حلب مانور میدهند.
از این رو بی بی سی فارسی پس از تصویب قطع نامه ضد سوری با انتشار محتوای آن مبنی بر اینکه «از دولت سوریه خواسته شده محاصره حلب را بشکند حمله به مناطق غیرنظامی در سراسر کشور را متوقف کند و امکان رساندن کمکهای بشردوستانه را فراهم آورد» خبر را با این جمله به پایان رساند که تاکنون روسیه 6 بار تصویب قطعنامه در شورای امنیت درباره سوریه را وتو کرده است!
واقعیت این است که رسانههای کشورهای حامی تروریسم در منطقه با پوشش گسترده خبری در سال گذشته توانستهاند تا حدی مسیر جنگ را تغییر دهند. اما مقاومت نیروهای مردمی مانع از به نتیجه رسیدن این تلاشها و سیستم سازی آنها شده است. در همین خصوص سید احمد سادات مدیر شبکه الکوثر، تاکید دارد «از سال 2011 به این سو شبکههای غربی و بین المللی در اقدامی هماهنگ به نحوی که گویی از یک اتاق فکر تغذیه میشدند، به مقابله با دولت سوریه در صحنه بین الملل و منطقه پرداختند.»
وی با اشاره به پژوهشهایی که در مورد چهار کانال خبری بی بی سی عربی، اسکای نیوز، العربیه سعودی و الجزیره قطر انجام شده است، گفت: «برای اولین بار در جهان، در بحران سوریه همکاری رسانهای بین رسانههای عربی، غربی و عبری با مدیریت واحد شکل گرفت.»
اهمیت پیگیری این اهداف از سوی شبکههای خبری ضد مردمی در خاورمیانه تا جایی است که فیصل قاسم مجری شبکه الجزیره صریح و بی پرده نسبت به حملات سنگین ارتش سوریه علیه گروههای مسلح در شهر حلب ابراز نگرانی میکند و از گروههای فعال درعا و حومۀ دمشق میخواهد که تروریستهای مستقر در حلب را نجات دهند.
همچنین تونی هال، مدیر کل بی بی سی، به رغم درخواست دیوید کامرون نخست وزیر وقت انگلیس و 120 نماینده پارلمان این کشور برای عدم استفاده از عبارت دولت اسلامی در مورد داعش، به بهانه زیر سوال رفتن بی طرفی این شبکه خبری آن را رد میکند.
و این مسائل به طور کلی گویای آن است که در حالی که عربستان، ترکیه و قطر کار تجهیز تروریستها به انواع سلاح و منابع مالی را انجام میدهند، رسانه های آنها با پوششهای خبری مهندسی شده، عملیات روانی گستردهای را علیه ارتش و نیروهای مردمی سوریه در دستور کار دارند.