گروه جهاد و مقاومت مشرق - حوراء راغب‌حرب فرزند شیخ الشهدای مقاومت اسلامی لبنان می گوید: هفت خواهر و برادر بودیم؛ پنج دختر و دو پسر. خیلی کوچک بودیم که می‌شنیدیم پدر درباره مرد بزرگی به نام «آیت‌الله خمینی» در خانه حرف می‌زند. او از فعالیت‌های مردم مبارز ایران علیه شاه صحبت می‌کرد. توی همان عالم بچگی همه‌اش از خودم می‌پرسیدم: «چرا بابا راجع به چیزها و جاهایی که این‌قدر از ما دور است حرف می‌زند؟! چرا به چیزی که به ما نزدیک نیست و ربطی بهمان ندارد این همه اهمیت می‌دهد؟!»

روزی که شاه ایران فرار کرد، مردم «جبشیت» شیرینی پخش کردند. همه می‌دانستند که با فرار شاه نهضت امام‌خمینی پیروز شده. میهمانی‌های زیادی به افتخار این پیروزی توی روستا برپا شد. بابا می‌گفت با پیروزی امام خمینی، انگار تمام مسلمانان جهان پیروز شده‌اند؛‌ می‌گفت ساختن یک حکومت اسلامی یعنی شروع قدرت گرفتن اسلام و شروع ظهور دوباره‌اش.

او عاشق امام خمینی(ره) بود. مثل پسری که به پدرش وابسته باشد، نسبت به او احساس تعلق خاطر می‌کرد. همه از این حس او نسبت به امام باخبر بودند. بابا فعالیت‌هایش را از یک جنبش مردمی آغاز کرده بود و همه تلاشش را می‌کرد که این جنبش، روش مقاومت را پیش بگیرد. فعالیت‌های مخلصانه و شبانه‌روزی او به تأسیس گروهی به نام «حزب‌الله» انجامید. گروهی که یک هفته بعد از شهادتش، اعلام موجودیت کرد. در مراسم هفتم شهادت بابا، «حزب الله» اعلام کرد در جهت رهنمودهای رهبر ایران و زیر پرچم ولایت فقیه فعالیت خواهد کرد...
منبع: ویژه نامه طراوت جهاد  / فاطمه دوست کامی 2