آيت‌الله خوشوقت از جمله اساتيد برجسته اخلاق است كه سال‌ها مجلس وعظش در تهران و قم از مسئولان و مقامات كشوري گرفته تا دانشجويان و طلاب جوياي حق را به سمت خود كشانده است.

به گزارش مشرق، اين عالم بزرگوار و انقلابي اگرچه هيچ‌گاه در مسندي از مسندهاي نظام مقدس جمهوري اسلامي تكيه نزده اما همواره تحليل‌ها و پيش بيني‌هاي دقيق او در عالم سياست تحسين كارشناسان و تحليلگران سياسي را به همراه داشته است.

اين فقيه برجسته در حال حاضر به همراه آيت‌الله مصباح يزدي، هدايت و اشراف بر فعاليت‌هاي جبهه پايداري دارد و همين نظارت عاليه نيز موجب شده تا دلسوزان انقلاب اسلامي كه خارج از چارچوب‌هاي حزبي علاقه‌مند به فعاليت هستند، براي حركت در چارچوب جبهه پايداري تمايل قابل توجهي نشان دهند.

آنچه كه در پي مي‌آيد بخشي از گفت‌وگويي خواندني حجت الاسلام و المسلمين رشاد رئيس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با آيت‌الله خوشوقت شامل بخش‌هايي از جمله بايسته‌هاي اخلاق اسلامي، هدف از تشكيل حوزه‌هاي علميه، خاطراتي از دوران مصدق و ارادت توده‌اي‌ها به سيد الشهدا(ع) و حضرت امام(ره) و بيان زوايايي كوتاه از مشي شخصي رهبر انقلاب اسلامي است كه در نشريه حاشيه به صاحب امتیازی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.

از روزی كه در ازدحام جمعیت به سختی خود را به آیت الله خوشوقت رساندم و برای نوشتن شرح حال‌شان كمک خواستم بیش از یک سال می‌گذرد، اگرچه ایشان از این امر استقبال نکردند و گفتند كه تمام زندگی من یک صفحه بیشتر نمی‌شود اما به مساعدت معظم له این گفتگو انجام شد.

متن ذیل منتخبی از گفتگوی مبسوط، صمیمی و پرباری است كه میان حجت الاسلام و المسلمین رشاد و آیت الله خوشوقت صورت پذیرفته است كه تقدیم حضورتان می شود.

آیت الله عزیز خوشوقت در سال 1305ش در تهران به دنیا آمد، دروس مقدماتی حوزه را از مسجد معز الدوله آغاز كرد و در مدرسه لرزاده ادامه داد. سپس برای بهره بردن از اساتید بنام به حوزه علمیه قم آمد و در آنجا در دروس آیات عظام سید حسین بروجردی، سید محمد حسین طباطبایی، امام خمینی، شهید محمد صدوقی، محمد مجاهدی تبریزی، سید مجد الدین قاضی دزفولی و... شركت كرد.

بعد از 13 سال تحصیل در قم به تهران بازگشت و تاكنون در تهران حضور دارد و شاگردان و علاقه‌مندان از محضر پربارشان استفاده می‌كنند. امامت جماعت در مسجد امام حسن مجبتی- علیه السلام- در تهران و جلسه درس اخلاق ایشان كه هر دو هفته یک بار در مسجد اعظم قم تشکیل می‌شود؛ از جمله اموری هستند كه ایشان به آن‌ها اشتغال دارند.

چه مسیری می‌تواند جویندگان سلوك الهی را به مقصد برساند؟

واجبي ترک نشود و حرامي را مرتکب نشویم. این است که ایمان را بالا مي‌برد. ایمان که بالا رفت، بصیرت پیدا مي‌شود.

یعني ما ریاضتي فراتر از واجبات و محرمات شناخته شده در اسلام نداریم؟

نه. ریاضت سالم همین انجام واجب و ترک حرام از سن بلوغ تا آخر عمر است. این ریاضت اسلام است. ادامه این ریاضت ایمان را بالا مي‌برد و ایمان که بالا رفت انسان بصیرت پیدا مي‌کند و حجاب‌ها برطرف مي‌شود.

پس این دستورات ریاضتي كه بعضي به دیگران مي‌دهند مشروع نیست؟

باید منشأ آن همین دو آیه باشد: "یا اَیُهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوالله" َواجبات و محرمات را مراعات كنيد تا ايمان بالا برود و "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا" براي درجات بعد هم ذكر كثير لازم است؛ اين دو آيه اساس اخلاق و رشد است.

اگر كسي بگوید كه مثلا وقتي شما یک چله مي‌گیرید و در یک محیط آرام تمركز دارید، حالت ذكر شما تقویت مي‌شود و قدرت ذكر و تذكر شما قوت پیدا مي‌كند؛ این در همان مسیر است، البته منوط به اینكه خلاف شرع نباشد.

فقط با اطاعت فرمان است که مي‌توان به طرف خدا رفت؛ بنابراین در تمام مراحل، چه در قسمت اول باشیم و چه در قسمت دوم -که واجب نیست ولی برای حرکت به طرف هدف الزامی است- این مساله لازم است، یعني اطاعت فرمان باید آنجا باشد.

من از این بیان حضرتعالي این جور برداشت مي‌كنم كه گویي ما چیزي به نام سلوك عرفاني نداریم و هرچه هست، همان دستورات شرعي واجب و حرام و مستحب و مکروهي است كه در فقه بیان شده و دستورهایي كه در قالب اخلاق ذكر شده است.

بله همان آیه است. منتها مردم مي‌خوانند ولي عمل نمي‌کنند. کم هستند افرادي که در طول عمر تقوا را رعایت کنند. کار خیر زیاد مي‌کنند و کنار آن هم مرتکب گناه می‌شوند و همین گناهان حجاب مي‌آورد. اینها افراد نادري هستند که کار حرام انجام نمي‌دهند و این مي‌شود که ایمان مرتب در تزاید باشد و ایمان که در تزاید باشد، حرکت در مرحله دوم آسان‌تر مي‌شود.

شما پیشتر فرموده بودید كه مرحوم علامه مي‌گفتند طي طریق و مراتب كمال پله پله است. چه مراحل دیگری برای سیر و سلوك الی الله وجود دارد؟

بله، پله شریعت و پله رشد ایمان، این دو آنجا ادامه دارد. منتها در آنجا دستورالعمل‌هایي به صورت ذکر مطرح است که باید عمل شود که یاد خدا باید بیشتر باشد، کمتر نمي‌شود باشد، چون خدا گفته "كثيرا" زياد و كم نه؛ آنجا به ادامه تقوا عمل مي‌شود به ادامه ذكر كثير هم عمل مي‌شود. اين آدم را جلو مي‌برد و با اين دو گام، فرد بصيرت پيدا مي‌كند و چيزهايي مي‌بيند و مي‌فهمد كه ديگران نمي‌فهمند.

مرحوم علامه طباطبایي مراتب و منازلي براي سلوك قائل نبودند؟

مرتبه سلوک همین است. اول باید یاد بگیرد که چه چیز واجب است و عمل کند و بعد هم وارد "ذکر کثیر" شود. اگر این را ادامه بدهد وارد مرحله دوم مي‌شود.

درخصوص نظم حوزه، اخلاق در حوزه، نظام آموزشي حوزه و زيّ طلبگي مورد توجه طلبه‌ها اگر مطالبي بفرمایید، ممنون مي‌شویم.

هدف از تشکیل حوزه‌هاي علمیه دیني از اول این بود که چون مي‌خواهیم اسلام‌شناس داشته باشیم، عده‌اي باید ممحض در تحصیل باشند که در نهایت دین‌شناس شوند. چون همه مردم که نمي‌توانند هم کار کنند و زندگي را تأمین کنند و هم درس بخوانند، آنچه را که مقدمه‌ي دین‌شناسي است، مطرح کردند.

منبع دین ما، قرآن و حدیث عربي است، اول باید طالب علوم دیني که عرب نیستند از صرف و نحو و لغت و معاني شروع کنند تا با فهم اینها بتوانند قرآن و اخبار را بفهمند و به دیگران منتقل کنند. این شد شغل روحانیت. حوزه را هم به همین منظور درست کردند که نسل جدید بیاید و ادامه داشته باشد. اساس کار این است.

منتها کنار حوزه‌ها جریان دیگري هم در حال رشد است و آن اطلاعات جدید غربي است. قدیم این حرف‌ها نبود و نیازي نبود این چیزها را یاد بگیرند. مردم هم عوام و بي‌سواد بودند و همان دین خالص را به آنها یاد مي‌دادند. اما الان مسأله طور دیگري است، اکثر جمعیت‌هاي کشورهاي اسلامي تحصیل کرده و دانشگاه رفته هستند و در غرب درس خوانده‌اند، باید حوزه‌ها طوري باشند که هم کتاب و عترت را بفهمند و هم این قضایا را با لعاب و رنگ علم دین به مردم منتقل کنند.

این هنر را باید داشته باشند که همان دیروزي را بتوانند به سبک امروز ترویج کنند و به مردم بدهند. هدف حوزه‌ها همین است و باید این مقدمات فراگیري شود تا بفهمند افعال قرآن و حدیث چیست، اتصالات نحوي و لغوي آن چیست و خودشان عمل کنند و به دیگران هم یاد بدهند. اما اگر این را امروز بخواهیم یاد بدهیم با سؤالات بسیار مواجه هستیم.

امروز باید تجهیزاتي داشته باشیم که بتوانیم آن شبهات را جواب بدهیم. لذا این فکر خوبي است که اول دیپلم بگیرند و بعد به حوزه بیایند تا مقداری با مسائل روز آشنا شوند. بیگانه نباشند که خداي ناکرده حرف‌هایي بزنند که مردم بیشتر از دین زده شوند. این دو مسأله را باید امروز جمع کنیم.

نظر شما درباره لزوم آشنایی طلاب با علوم روز چیست؟

حوزه‌ها باید حوزه‌هایي باشند که در علم و عمل پیش‌قدم باشد. علم خالي کافي نیست، چون در عمل کارهایي مي‌کنند که مردم از دین زده مي‌شوند. باید اخلاق قرآن و حدیث مطرح شود. طلبه‌ها باید خودشان آراسته شوند به مسائل عقیدتي و اخلاق اسلامي، بعد این را در قالب‌هاي مناسب به مردم هم یاد بدهند که اگر شبهه‌هايي هم ایجاد شد بتوانند جواب بدهند. اساساً این که آقاي طباطبایي شروع کرد به درس فلسفه و نه عرفان جهت همین بود.

متأسفانه زمان مصدق توده‌اي‌ها خیلي رواج پیدا کردند، دسته‌هاي طولاني چهار نفره، از دخانیات تهران تظاهرات کردند. حتي در زمان آقاي بروجردي یک روز دیدم سوار دوچرخه شده‌اند و توده‌ای‌ها خیابان‌ها را پر کرده‌اند. آقاي بروجردي وحشت کرد و گفت من نمي‌دانم مصدق مي‌خواهد چه کار کند.

یعني مصدق به توده‌اي‌ها میدان داد؟

بله، براي این که جمعیتش زیاد شود، آنها هم استفاده کردند و تأیید کردند و بعد کارهاي خود را انجام دادند. روزنامه داشتند، حرف‌هاي ضد دین و انبیا مي‌زدند. یک روز هم اینها در مقابل پیشنهاد مصدق، تغییر خط را پیشنهاد دادند. آقاي بروجردي اجازه داد طلبه‌ها تظاهرات کنند. گاز اشک آور را اولین بار آنجا دیدم که اصلاً قابل تحمل نبود؛ چند نفر هم زخمي شدند، بعد علما به عیادت آمدند و سروصدا زیاد شد. بعد هم آقاي بروجردي گفت باید علیه مصدق طرح دعوا کنند، به طلبه‌ها بي‌حرمتي کردند. چند تا از وكلاي پیرمرد کاري را دعوت کردند که گفته شد صلاح نیست شما به تهران کشیده شوید و بروید و بیایید؛ مناسب نیست، خلاصه ایشان هم گذشتند؛ در زمان مصدق چنین اتفاقاتي افتاد. ایشان در آن زمان خیلي ناراحت بودند.

یادم مي‌آید بعد از نماز به مدرسه‌ي حجتیه مي‌رفتم، دیدم تعداد زیادي اتوبوس در خیابان صف کشیده‌اند. احساس کردم از تهران مي‌آیند یا از جاي دیگري به تهران مي‌روند. در همین حین از در صحن بزرگ، سربازان با عده‌اي بیرون مي‌آیند. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند اینها همان توده‌اي‌هایي هستند که در ارتش نفوذ کرده بودند، شاه گرفته و تعدادي از آنها را اعدام کرده و اینها را هم به بندرعباس تبعید مي‌کند. در این حین، یک آقایی به اسم آسید محمد غزلخوان که زورخانه‌ای هم بود، یک روضه‌ي علي‌اکبر براي توده‌اي‌ها خواند که همه این توده‌اي‌ها گریه مي‌کردند.

در واقع اینهایي كه توده‌اي یا ماركسیست مي‌شدند، نمي‌دانستند به چه چیز دارند گرایش پیدا مي‌كنند. بیشتر از روی احساسات و جوهای اجتماعي بود و جنبه اجتماعي ماركسیست مد نظر بود، اما عقاید دیني‌شان در باطن وجود داشت.

رفته بودیم امامزاده داوود و آنجا مرتب تعزیه‌خواني بود، یک توده‌اي آنجا مثل ابر بهار گریه مي‌کرد. داستان امام حسین عاطفي است و دیدم همه اینها هم گریه مي‌کردند. یادم مي‌آید وقتي مردم پادگان وليعصر را ترک کردند، یک نفر طرف من آمد، دیدم دستش خوني است، هرکسي از پادگان یک چیزي برداشته و همه را غارت کرده بودند. گفتم چه آوردی؟ گفت كه یک هفت‌تیر آورده‌ام من خدا را قبول ندارم، اما شاهرگم براي خمیني مي‌دهم.

از سوابق آشنایی خود با مقام معظم رهبري بفرمایید؟

ایشان مدرسه‌ي حجتیه بودند و در طبقه‌ي بالايي حجره ما حجره داشتند.

با هم رفاقت داشتید؟

نه. ایشان زود به مشهد رفتند، چون پدرشان نابینا شد، و به او گفتند به مشهد برود و ایشان هم رفتند. زیاد با هم آشنا نشدیم. بیشتر در تهران با هم آشنا شدیم.

آقا به اعتبار نسبت فامیلي به منزل شما مي‌‎آیند؟

بله.

آقاي حداد مي‌گفتند ظاهرا عروس آقا كه دختر ایشان است، براي زیارت مشرف شده بود وقتی برگشته بودند، ایشان مي‌گفت یک مرتبه دیدیم كه بدون اطلاع قبلي شب‌هنگام ایشان دق‌الباب كردند و براي دیدن عروس‌شان تشریف آوردند كه همه خوشحال شدند. ایشان سركشي به بستگان و منسوبین دارند.

بله دارند. ارتباط عاطفي زیادي با اطرافیان‌شان دارند. ایشان با همین عاطفه و جاذبه همه را جذب کرده‌اند.

مثل اینكه شما المراقبات میرزا جواد آقا ملکی را تصحیح كردید؟

من یک وقت شنیدم ایشان کتابي به نام اسرارالصلاه دارند، درس اصول ایشان هم مي‌رفتیم. بعد مي‌خواستم این را چاپ کنم، نمي‌دانستم المراقبات هم دارد. رفتم سراغ مرحوم امام که تقریظي به اسرارالصلاه بزنند. ایشان گفتند کتاب بهتر از این هم ایشان دارد به نام المراقبات. من هم ندیده بودم که گفتند من و مرحوم آسیداحمد زنجاني تصحیح کرده‌ایم. من رفتم پیش مرحوم آسیداحمد زنجاني، گفت کتاب را محدث ارموی برده تهران تا چاپ کند. من آدرس گرفتم و تهران پیش این بنده خدا رفتم، دیدم معمم است؛ البته شب‌ها معمم مي‌شد ولي روز شاپو به سر داشت. گفتم چرا؟ گفت من در این لباس روزها احساس ناراحتي مي‌کنم و به این شکل راحت‌تر کار مي کنم. پرسیدم چاپ کتاب به کجا رسید؟ گفت من دیدم اگر بخواهم چاپ کنم باید تغییراتي در آن بدهم و صالح ندانستم. گفتم بدهید من ببرم و چاپ کنم. آوردیم و چاپ کردیم.
 
 
 
 

یعني تصحیح و تقریر امام و مرحوم آسیداحمد زنجاني را شما منتشر كردید. خود شما تصحیح نکردید؟

مختصري دست بردم و در تهران منتشر شد. دو هزار جلد در چاپخانه حیدري چاپ کردم.

امام خیلي تحت تأثیر میرزاجواد آقاي تبریزي است. سرالصلوه ایشان به نحوي تقریري از اسرار الصلوه است.

بله ایشان خیلي ارادت داشت. شنیدم اواخر عمر احساس ندامت کردند که من چرا خدمت ایشان در قم زیاد نمي‌رفتم.

كتاب‌هاي دیگري هم در دست چاپ دارید؟

نه خیر.

خود شما تقریرات دروس اساتیدتان یا تعلیقاتي ندارید؟

من همه را نوشته بودم، دزد آمد از حجره برد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 5
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • qazvini ۲۲:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۰
    0 0
    عالي
  • ناشناس ۲۳:۱۶ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۰
    0 0
    اینطورتیترزدن توهین به مخاطب است. آیت الله خوشوقت: دزد همه نوشته ها و تقریر هایم را برد خود شما تقریرات دروس اساتیدتان یا تعلیقاتي ندارید؟ من همه را نوشته بودم، دزد آمد از حجره برد.
  • امیرحسین ۲۳:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۰
    0 0
    خدا حفظشون کند ان شاءالله!
  • مجتبی « تنکابن » ۰۱:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۱
    0 0
    حضرت حجّة السّلام و المسلمین حاج کاظم صدیقی در وصف عارف فرزانه حضرت آیة اللّه خوشوقت فرمودند: ««یکی از چهره های نورانی که علماً و عملاً جزء وجاهتهای جامعه ما و حسنات زمان به حساب می آیند، آیت الله حاج شیخ عزیزالله خوشوقت می باشند. این بزرگوار در بعد نقلی، عقلی، معرفتی، عملی و خودساختگی، برجستگی دارد. در بعد علمی، بحمدالله از درجه ی بالا و والای فقاهت و اجتهاد برخوردارند و در بعد عرفان، اخلاق و سیر و سلوک، جزء اولین کسانی هستند که مرحوم آیت الله علامه بزرگوار، آیت الله سیدمحمد حسین طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان را یافتند. این بزرگوار و مرحوم آیت الله شیخ علی آقای پهلوانی، قبل از تمام شاگردانی که در مراحل بعد با مراتب سیر باطنی و عرفانی مرحوم علامه طباطبایی (ره) آشنا شدند و رسیدن به خدا را در گرو شناخت و معرفت نفس دانستند، ایشان را یافتند. آیت الله خوشوقت، جزء نفرات اول شاگردان علامه هم از حیث زمانی و هم از نظر رتبی و کیفیت بودند. ایشان انصافآً نفر اول بودند. مدتهای مدیدی قبل از انقلاب، آیت الله خوشوقت در میان خواص، به عنوان یک عنصر خودساخته و رهیافته به قله کشف و شهود شناخته شده بود. اما اینجور اشخاص خیلی عمومی نبودند و مردم، آنان را به این خصوصیتها نمی شناختند. اما بعد از انقلاب که خون زلال شهیدان، چشمه عرفان را به جوشش و جریان درآورد و حضرت امام راحل (ره) هم گوشه ای از پرده ها را کنار زدند و این مسائل خصوصی را در میان عموم هم مطرح کردند، عطش در میان برخی مردم، خصوصاً گروهی از جوانان پاکدلی که صفای باطن داشتند، رو به فزونی گذارد و دنبال چهره ها می گشتند. یکی از این چهر ه های ناب آیت الله خوشوقت بود. زمانی که هنوز انقلاب واقع نشده بود، مرحوم آیت الله قدوسی که یک مدیر با کفایت و یک مربی نورانی بودند و با علامه طباطبایی از نزدیک ارتباط داشتند، از بین شخصیتهای موجود در آن زمان نسبت به دو نفر طمع داشتند. در مورد این دو شخصیت آرزومند بودند و قدمهایی هم برداشتند. یکی آرزو داشتند که مرحوم آیت الله علامه شهید مطهری(ره) را از تهران به قم برگردانند تا این شخصیت علمی و فلسفی در حوزه قم مستقر شوند و کرسی تدریس داشته باشند و به ساختن چهره های علمی و شکوفایی استعدادهای درخشان افراد مستعد بپردازند. در آن جهت فی الجمله، توفیقی پیش آمد و مرحوم شهید مطهری(ره) بین تهران و قم در تردد بودند و هفته ای یک تا دو روز را برای تفسیر اسفار به قم می آمدند. دیگر از آرزوهای مرحوم شهید قدوسی این بود که آیت الله خوشوقت را برای تربیت نفوس مستعد و ساختن انسانها در بعد کمال انسانی به حوزه ی قم برگردانند که در این آروز، علیرغم تلاششان موفق نشدند. آیت الله خوشوقت، علیرغم آنکه اهل سکوت بوده و به انس عمومی چندان تمایل نداشتند، اما با خراباتیهای زمان خویش؛ با تمام آنهایی که مردم به صفای باطن آنها را شناختند و خواص آنها را به نورانیت می شناسند، با تمام آنها از نزدیک انس داشته است و از نزدیک «در یک خرابات، می ها به سر کشیدند» با داشتن این موقعیت باطنی و سیر در معرفة النفس و همچنین سیر عملی علاوه بر سیر علمی؛ آیت الله خوشوقت، در همان زمانها حساسیت خاصی نسبت به دستگاه طاغوت و هم نسبت به کسانی که به هر کیفیتی با دستگاه طاغوت ارتباط داشتند، داشت. هرکس در آن زمان با آیت الله خوشوقت ارتباط فی الجمله ای داشت، در برابر جریانهای انحرافی و طاغوتی، شامه حساسی پیدا می کرد و ظلمت زدایی، انحراف زدایی و دوری از ظلم و ظالم، قطعاً شیوه او قرار می گرفت. کسی که در ظاهر فکر می شد که اهل سیاست نیست و در گور سیاست، عَلَمی به پا نکرده؛ معذلک دست پرورده های ایشان، همه انقلابی، علاقمند و مجری فرامین امام راحل (ره) بودند. آیت الله خوشوقت در خفا و گوشه و کنار، تربیت برخی دانشجویان که در دروس جدید اشکال داشتند و به ایشان برمی خوردند را هم بر عهده می گرفتند و از کتابهای حوزوی برای آنها تدریس می کردند. گروهی از فضلای قم که از افراد مفید و بابرکت حوزه علمیه هم بودند، به حق عرض می کنم که نسبت به آیت الله خوشوقت سرسپرده بودند تا آنجا که حتی در ابعاد مختلف و جزئیات زندگی خود، با ایشان به عنوان کارشناسی امین، خبره و آگاه مشورت می کردند. از عجایب ویژگی آیت الله خوشوقت، اطلاعات وسیع از جریانات مختلف عرفاست. از نوشته های آنها و نسبت به اشخاص، سوابق، تفکرات سیاسی ونقطه ضعفهای گذشته آنها اطلاعات بسیار زیادی دارند که من هیچکس را سراغ ندارم که اینگونه باشد و در بعد شناخت شخصیتهای آسمان عرفان، معرفت، اخلاق، علم و فقاهت، اینقدر اطلاعات داشته باشد. گاهی که ما در محضرشان بر روی منبر، ذکری از شخصیتها کردیم، قطعه هایی تاریخی نقل کردیم یا از شنیده های خودمان از بزرگان، نکته ای را درباره شخصیتی نقل کردیم، پایین که آمدیم، دیدیم ایشان مطلب جدیدتری دارند، مطالبی می دانند که ما آن را نمی دانیم. همینطور نسبت به کسانی که در زمان طاغوت بوده اند و به خارج فرار کردند و یا با سوابق منفی بعدها خودشان را در مناصب مختلف نظام نفوذ دادند. نسبت به برخی روحانیون و سوابق فکری آنها که حالا بعضی از آنها، چهره انقلابی هم پیدا کرده اند و مطرح هم شده اند هم ایشان از قبل با تفکر آنها آشنا بود. ایشان قبل از انقلاب هم رابطه اش را با آنها که بعد از انقلاب هم به آن وفادار نماندند قطع کرده بود. این واقعیت، صحت برداشت ایشان از اشخاص در قبل از انقلاب را تأیید می کرد. این صحت برداشت ایشان هم ناشی از این امر است که ایشان اُذُن خیر بودند و از هر گروهی افرادی را به حضور پذیرفته و به سخنان آنان به دقت گوش فرا می دادند و هم اینکه جزء اشخاصی هستند که خدای متعال، یک نیرویی به ایشان داده که با اوضاع و اصول آشنا هستند، چه بسا این برداشتها از الهامات الهی است و یا دریافتهای ذهن نورانی و باطن نورانی ایشان است. ایشان در شناخت افراد، پیچ و خمهای عقیدتی، سیاسی و اخلاقی آنها فوق العادگی زیادی دارند. بعد دیگر ایشان، همچنین نظر بدیعی است که نسبت به آیات قرآن دارند. نسبت به ایشان یک عنایت غیبی شده است و بعد از آن تحول قرآنی عمیقی در وجود ایشان پیدا شده که یک فهم بدیع نسبت به آیات قرآن در وجود ایشان پدیدار کرده است. ایشان توجهشان به این است که قرآن در متن زندگی بشر، کارساز و ناظر به جریانات کلی زندگی انسانهاست. از هر آیه ای درسی برای زندگی، قابل فهم برای همه و به صورت خیلی ساده مطرح می کنند، بی آنکه جنبه های انحرافی داشته باشند. چون بالاخره برخی از این روشنفکران هم پیدا می شوند که چیزهای جدیدی از قرآن می گویند، لیکن ظلمت در آن هست، مادیت در آن هست، دور کردن از خدا در آن هست. اما آیت الله خوشوقت همان تعبد و ارتباط با خدا را در متن زندگی افراد پیاده می کند. همین طور نسبت به دعاها؛ برداشتهایی بسیار عمیق، نورانی و دلنشین نسبت به آنها؛ مانند مناجات شعبانیه، صحیفه نورانی سجادیه و سایر متون دارند. گاهی ما در محضر ایشان که بوده ایم برداشت های ایشان نسبت به حدیث معراج پیامبر (ص) را بسیار سازنده، مفید و نورانی دیده ایم. در کنار همه این امتیازات، ایشان یک امتیاز دیگری دارند و آن این است که قبل از انقلاب با پرچمدار انقلاب ما، حضرت آیت الله خامنه ای که گرایش های خاص معنوی با اخلاقیون جامعه و با آنان مراوده و ارتباط داشتند، از قدیم الایام (از زمان مدرسه حجتیه) ارتباط داشتند. این رفاقت و انس و اینکه آقا ایشان را از نزدیک دیده بودند، سبب آن شده تا مقام معظم رهبری یک اعتقاد ویژه ای نسبت به معنویت آیت الله خوشوقت داشته باشند و گهگاهی دیده شده که ایشان اشخاص را در امور خودسازی و اخلاقی به آیت الله خوشوقت حواله داده اند. بحمدالله، ایشان از حسنات زمانه ما هستند، از گنجینه های زمانه ما هستند، مفیدند، مبارکند.»» یازهرا آدرس مسجد عارف متّقی حضرت آیة اللّه خوشوقت: تهران؛ تقاطع خیابان شریعتی و طالقانی، مسجد امام حسن مجتبی(ع) در ضمن نماز ظهر و عصر نیز به صورت جماعت برگزار میگردد. هر هفته مراسم ختم صلوات در شهرک شهید محلاتی(مینی سیتی)خیابان ایثار ٢ بلاک ١٣ واقع در بزرگراه ارتش برگزار می گردد.
  • مهم نیست ۱۶:۱۳ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۲
    0 0
    ان شائ الله خداوند عمر طولانی به ایشان عنایت فرماید وبه ما توفیق درک محضر ایشان را

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس