به گزارش مشرق، چهار سال بعد از تعویق پروژههای اکتشاف نفت و گاز در دریای مدیترانه توسط رژیم صهیونیستی، وزارت انرژی این رژیم سه شنبه گذشته اعلام کرد که مناقصههایی برای توزیع مجوزهای جدید برای جستجوی منابع نفت و گاز در این منطقه را صادر کرده است.
نگاهی به فضای مناسبات بینالمللی ثابت میکند که بوی تند گاز در پس پرده تعامل دولت های منطقه ای و فرامنطقه ای با یکدیگر قرار دارد. بخشی از این تعاملات پرتنش را می توان در چارچوب دست اندازی صهیونیست ها به منابع گازی کشورهای همسایه جستجو کرد. آنچه در این مجموعه مقاله بررسی می شود، ابعاد و پرونده تجاوزهای گازی رژیم صهیونیستی به کشورهای منطقه برای تبدیل شدن به غول انرژی در منطقه و جهان است.
صادرات گاز رژیم صهیونیستی
میزان مصرف داخلی گاز طبیعی در اسرائیل تا سال 2015 به 10 میلیارد متر مکعب رسیده و انتظار می رود در پایان این دهه به 14 میلیارد متر مکعب برسد. بیشترین سهم مصرف را نیروگاه های برق به خود اختصاص می دهند که تا به امروز زغال سنگ و پس از آن مازوت، منبع اصلی تولید برق آنها بوده است. شرکت دولتی برق اسراییل، توافق نامه فروش 78 میلیارد مترمکعب از گاز میدان گازی تامار را برای 15 سال با حق افزایش تولید تا 99 میلیارد متر مکعب امضا کرده است. همچنین شرکت مذکور، توافق نامه دیگری را برای فروش 145 میلیارد مترمکعب از میدان گازی دیگری با حق فروش 23 میلیارد مترمکعب اضافی به امضا رسانده است.
رژیم صهیونیستی از سال 2012 برنامه صادرات گاز خود را آغاز کرده است، این رژیم علاوه بر صادرات گاز، فروش تکنولوژی پیشرفته مورد استفاده در کشف و استخراج نفت و گاز را در دستور کار قرار داده است. در فوریه 2013 موافقتنامهای بین رژیم صهیونیسـتی و قبرس به امضا رسید که بر اساس آن 30% از حقوق کاوش و استحصال منطقه ویژه اقتصادی قبرس به شرکتهای گاز و نفـت صهیونیستی واگذار شده است.
ژوئن 2013 کابینه راستگرای رژیم صهیونیستی تصویب کرد که دولت میتواند 40% از ذخایر گازی خود را صادر نماید، هفت ماه بعد در ژانویه 2014 این رژیم طی قراردادی با دولت خودگردان فلسطین تأمین گاز ساکنان کرانه باختری را از میدان گازی لویاتان بر عهده گرفت، کمی بعد با امضای قراردادی با اردن برای انتقال گاز از میدان تامار به این کشور مبادرت کرد، این قرارداد که تلآویو را برای 15 سال متعهد میسازد 66 میلیارد مترمکعب از نیازهای گازی اردن را تأمین کند، از سال 2016 عملیاتی شده است.
در اواخر 2014 و در پی کشف میادین متعدد گازی از سوی این رژیم، اتحادیه اروپا مذاکرات خود را برای تأسیس خط لوله گازی برای انتقال گاز سرزمینهای اشغالی از طریق قبرس و یونان به اروپا آغاز کرد. یک سال بعد در نوامبر 2015 رژیم صهیونیستی از آمادگی خود برای صادرات انبوه گاز به ترکیه، اردن، یونان و سایر کشورهای اروپای شرقی خبر داد.
در اواخر ژانویه 2016 رژیم صهیونیستی طی قراردادی 18 ساله به مبلغ 1 میلیارد و 300 میلیون دلار، متعهد شد 6 میلیارد مترمکعب به ترکیه صادر نماید، روابط تلآویو و آنکارا که از سال 2010 به سردی گراییده بود، 5 ماه پس از این قرارداد رسماً به حالت عادی بازگشت.
رژیم صهیونیستی در سپتامبر 2016 طی قراردادی به مبلغ 10 میلیارد دلار متعهد شده است گاز مورد استفاده شرکت برق اردن را به مدت 15 سال تأمین کند، با انعقاد این قرارداد رژیم صهیونیستی به بزرگترین تأمین کننده گاز اردن تبدیل شده است. در همین ماه مقامات صهیونیستی گفتگوهای خود را با قاهره برای صادرات گاز این رژیم به مصر آغاز کردند، این در حالی بود که تا پیش از سال 2012 رژیم صهیونیستی وارد کننده گاز مصر بود.
فرصتها و چالشهای تبدیل شدن رژیم صهیونیستی به غول گازی
همانطورکه گفته شد رژیم صهیونیستی به دنبال بهرهبرداری از منابع انرژی در معادلات آینده ژئوپلیتیک منطقه است، به همین علت تلاش دارد زنجیرهای از صادرات و واردات گاز به دور خود ایجاد کرده و منافع بسیاری از دولتهای منطقهای و بینالمللی را به سرنوشت خود گره بزند تا به این ترتیب بتواند بقای موجودیت خود را تا زمان بیشتری تضمین کند. رژیم صهیونیستی گرچه با اکتشاف میادین گازی تامار و لویاتان نیاز خود در بلند مدت از ورادات گاز طبیعی را مرتفع میبیند و این موضوع دستاورد اقتصادی مهمی برای آن به شمار میرود، اما موانعی نیز برای اسرائیل در این روند وجود دارد. مقامات تل آویو حتی سعی دارند از وارد کننده انرژی به یکی از منابع صادر کننده گاز طبیعی تبدیل شوند، اما رسیدن به این جایگاه و استمرار آن برای رژیمی جعلی نظیر اسرائیل خالی از خطر نیست.
گرچه تلاشهای زیادی در این رابطه دنبال شده است، اما مجموعهای از چالشها و موانع در برابر آرمان گرایی های توسعهطلبانه سرکردگان رژیم صهیونیستی در پیشبرد سیاستهای انرژی وجود دارد که میتوان به صورت خلاصه به تعدادی از آنها اشاره کرد:
موانع مالی: برای تسهیل در اکتشافات بیشتر گازی و تبدیل تأسیسات انرژی رژیم صهیونیستی از سوخت های دیگر نظیر زغال سنگ و نفت به سوخت گاز ، سرمایهگذاریهای کلانی نیاز است. به عنوان مثال انجام حفاریهای اکتشافی در آب های بین المللی برای رژیم صهیونیستی بسیار پرهزینه است. حفاری هر حلقه چاه به صورت آزمایشی که تضمینی برای موفقیتآمیز بودن آن نیز وجود ندارد بالغ بر 100 میلیون دلار هزینه و بالغ بر 3 ماه زمان نیاز دارد که باید از طریق استقرار کشتیهای مخصوص و مجهز به سیستمهای حفاری در دریا صورت گیرد. به این ترتیب رژیم صهیونیستی برای افزایش اکتشافات گازی خود نیازمند جذب سرمایه دو میلیارد دلاری است که در فضای پرتنش کنونی در سرزمینهای اشغالی، ریسک بزرگی برای سرمایهگذاران به شمار میرود. علاوه بر این که رژیم صهیونیستی برای بهبود زیرساختهای خود از جمله در زمینه پالایشگاههای مختلف و احداث لولههای انتقال گاز به سرمایهگذاریهای کلان نیازمند است.
موانع تجاری: با اکتشافات جهانی صورت گرفته و افزایش منابع میدانی گاز طبیعی، قیمت این منبع انرژی کاهش پیدا کرده است. این اتفاق گر چه از اهمیت ژئوپلیتیک صادرات انرژی در آینده نکاسته، اما مشوقهای مالی برای سرمایهگذاری کارتل های انرژی را با چالش مواجه کرده است.
موانع دیپلماتیک: حوزههای انرژی مشترک رژیم صهیونیستی، با کشورهای همسایه مشکلات حقوقی و دیپلماتیک زیادی را برای این رژیم ایجاد کرده و باعث افزایش مناقشات مرزی بین اسرائیل با کشورهایی نظیر لبنان و فلسطین بعلاوه قبرص شده است. گرچه رژیم صهیونیستی با تحمیل توافقنامه به دولت کنونی قبرص مشکلات خود با این کشور را حل کرده است، اما اختلافات مرزی با لبنان همچنان به قوت خود باقی است. افزایش قدرت حزبالله لبنان و هشدارهای دبیرکل این حزب مبنی بر واکنش نشان دادن در صورت دستاندازی رژیم صهیونیستی به منابع طبیعی لبنان ، چالشهای دیپلماتیک در حوزه انرژی را به تهدیدات امنیتی برای رژیم صهیونیستی تبدیل کرده و به همین نسبت انگیزه سرمایهگذاران خارجی برای حضور در بازارهای انرژی این رژیم را کاهش داده است.
موانع امنیتی: بحران مشروعیت و موجودیت رژیم صهیونیستی بعلاوه خوی اشغالگری این رژیم از جمله مهمترین موانع اسرائیل برای تسریع در روند بهره برداری از منابع مالی سرزمین های اشغالی فلسطین به شمار میرود، درگیریهای چندوجهی بین تل آویو با دولت تشیکلات خودگردان و نوار غزه از یک طرف و لبنان از طرف دیگر و احتمال بالای بروز جنگ بین این طرف ها در سایه افزایش توان موشکی محور مقاومت و دستیابی آنها به تکنولوژی هدف قرار دادن دقیق تمامی مناطق سرزمینهای اشغالی به یکی از مهمترین چالشها در زمینه استحصال انرژی از سوی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
گرچه با سرسپردگی برخی دولتهای همسایه از جمله مصر و اردن به نظر نمیرسد رژیم اسرائیل مشکلی در صادرات گاز طبیعی به سرقت رفته از منابع فلسطین و لبنان داشته باشد، اما تجربه مصر نشان داد که تغییرات سیاسی در کشورهای منطقه تا چه حد میتواند بر تعاملات انرژی رژیم صهیونیستی با کشورهای همسایه تأثیرگذار بوده و امنیت انرژی این رژیم را به مخاطره بیندازد.
علاوه بر اینها موقعیت جغرافیای منابع نفت و گاز رژیم صهیونیستی به گونهای است که تمامی تأسیسات آنها باید در سواحل دریای مدیترانه احداث گردد، به این ترتیب حتی گلوله های آر پی جی مقاومت نیز امکان دستیابی به این تأسیسات را خواهند داشت. به نظر نمیرسد تلاش های نیروی دریایی رژیم صهیونیستی یا احداث سامانههای دفاع هوایی با قدرت محدود نیز بتواند مانع از هدف قرار گرفتن این تأسیسات در هر جنگ احتمالی آینده شود. این در حالی است که احداث تأسیسات شناور گاز طبیعی مایع نیز بسیار پرهزینه بوده و میلیاردها دلار سرمایه را در بر می گیرد که با توجه به حجم بسیار بزرگی که دارد و معادل چهار ناو هواپیمابر است، می تواند به کابوسی امنیتی برای رژیم اسرائیل و هدفی سهل الوصول برای محور مقاومت تبدیل شود.
یکی از مشکلات دیگر رژیم صهیونیستی، دشمنی گسترده افکار عمومی ملتهای منطقه با این رژیم است. به عنوان مثال امضای قرارداد رسمی بین اردن و رژیم صهیونیستی برای واردات گاز از سرزمینهای اشغالی به سلطنت نشین اردن با موجی از اعتراضات و تظاهرات ضدصهیونیستی در اردن همراه بود. به این ترتیب میتوان خطرات مرحله آغاز انتقال گاز بر اساس این قرارداد را تصور کرد. پادشاهی اردن و سایر کشورهای همسایه رژیم صهیونیستی در صورتی که بخواهند عاقلانه فکر کنند و اسیر دیکته ها و تصمیم های غربی نشده و مستقلا برای منافع کشور تصمیم بگیرند، متوجه افزایش هزینه های امنیتی این اقدام می شوند و جایگزین کردن این قرارداد با کشورهای دیگر را در راستای منافع اقتصادی خود می بینند. همین معضل می تواند اسرائیل را در سایر تعاملات خود نیز با مشکل دچار کند.
مقدار گاز اکتشافی: بر اساس گزارش ها و اطلاعات رسمی موجود ، مقدار گاز کشف شده در سرزمینهای اشغالی تا سال 2045 برای این رژیم کافی است که حتی در صورت لغو صادرات رژیم اسرائیل نیز تا سال 2060 می تواند نیازهای این رژیم را تامین کند و صهیونیست ها در صورت بقا، پس از آن بار دیگر مجبور به واردات انرژی خواهند شد. این موضوع نمای نگران کننده ای به افق امنیت انرژی اسرائیل داده است. این در حالی است که کابینه رژیم صهیونیستی بر روی صادرات گاز و در آمد های ده ها میلیارد دلاری آن برای خروج از رکود کنونی و اوضاع نابسامان اقتصادی در سرزمینهای اشغالی حساب کرده است و به نطر نمی رسد کابینه بتواند موضوع صادرات گاز به خارج را نادیده بگیرد.
اختلافات داخلی در سرزمینهای اشغالی: قرارداد معاملههای گازی رژیم صهیونیستی در روش گذشته و قبل از اصلاح بند مربوط به اجرای ده ساله این توافق با اعتراضات گسترده از جمله تظاهرات مردمی همراه بود. شرکتکنندگان در این تظاهرات توافق مذکور را رد کرده و کابینه رژیم صهیونیستی را به فروش اسرائیل به سرمایهداران متهم کردند. آنها اعتقاد داشتند که نتانیاهو در تدوین این توافقنامه براساس دیدگاههای شخصی خود رفتار کرده است. معترضان به توافق مذکور معتقد بودند که گاز طبیعی صندوقی برای تأمین نیازمندی یهودیان در سرزمینهای اشغالی است و بندهایی که در زمینه انحصار استحصال گاز در آن آمده، به آینده آنها آسیب می زند. باوجود اصلاحاتی که در متن توافق مذکور صورت گرفته، اما بسیاری از مطالبات معترضان در توافق جدید گنجانده نشده است.
احزاب سیاسی معترض به توافقنامه های گاز، کابینه رژیم صهیونیستی را به آسیب زدن به حقوق تاریخی ملت یهود! در بهرهبرداری از منابع گاز متهم و تاکید می کنند که به این ترتیب سرمایهداران بر دولت اسرائیل اعمال نفوذ خواهند داشت. معترضان اعتقاد دارند که علاوه بر ابقای وجود انحصار شرکتهای بزرگ به ویژه شرکت نوبل انرژی و دیلیک در میادیان گازی تامار و لویاتان ، نظارت قابل توجه نیز بر قیمت گاز وجود ندارد و امتیازات غیرقابل قبول و ناعادلانه به شرکتهای مذکور داده شده است.
بنابر آنچه که گفته شد به نظر میرسد خوی تجاوزطلبی رژیم صهیونیستی بر ضد منابع گازی منطقه فراتر از حس اشغالگری این رژیم در تصاحب اراضی بیشتر در منطقه نیست، اما آنچه که در 4 سال گذشته جلوی اقدامات تحریکآمیز رژیم صهیونیستی در تلاش برای استحصال و بهرهبرداری از منابع گازی مشترک با کشورهای همسایه را گرفته است، تهدیدات مستقیم سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان بود که ملاحظات شرکت های بین المللی و احتیاط داخلی رژیم صهیونیستی را افزایش داده است. میدان های جنگی محور مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی گرچه در آتش بسی شکننده به سر می برد، اما به نظر میرسد با توجه به خوی جنگطلبانه رژیم صهیونیستی و حضور پروندههایی نظیر دستاندازی این رژیم به منابع گازی لبنان و فلسطین بروز جنگ منطقه ای جدید در منطقه با محوریت رژیم صهیونیستی دور از ذهن به نظرنمی رسد.