به گزارش مشرق، روزنامه «جوان» در یادداشتب به قلم «عباس حاجینجاری» نوشت:
نتیجه انتخابات امریکا بیش از همه عصبانیت و ناراحتی طیفی از فعالان سیاسی در کشور را به همراه داشت که در فرآیند رقابتهای انتخاباتی امریکا زلف خود را با دموکراتها گره زده و پیروزی خانم کلینتون در رقابتهای انتخاباتی را به انتظار نشسته بودند.
امیدواری آنها تا حدی بود که حتی در اقدامی غیرمتعارف در شرایطی که هنوز انتخابات در امریکا در حال برگزاری بود و نتیجه آن معلوم نبود به صورت غیرحرفهای در روزنامههای خود با انتخاب تیتر و عکس و ...، پیروزی نامزد دموکراتها را قطعی دانسته بودند.
اگر چه از این طیف سیاسی که با همین سناریو انتخابات 88 در ایران را به فتنه بزرگی در کشور تبدیل کرد، این اقدام دور از انتظار نبود ولی به نظر میآید که واکنشهای آنها در این عرصه نیازمند تأملی بیشتر و مبتنی بر خاستگاهی فکری است.
1 ـ در مقایسه عملکرد دو حزب عمده امریکاییها در عرصه جهانی، جمهوریخواهان به برخوردهای خصمانه و روحیات جنگطلبانه اشتهار دارند و دموکراتها به برخوردهای سیاسی و بهرهگیری از مؤلفههایی نظیر نفوذ برای تأثیرگذاری در جامعه هدف. در این زمینه شاید مصداق روشن این مواجهه را بتوان در برخورد دموکراتها با ایران در پسابرجام دید، چراکه در شرایطی که تیم ایرانی در روند مذاکرات حداکثر انعطاف را در رسیدن به توافق داشت و در بسیاری از عرصهها هم از خطوط قرمز طراحی شده با این ادعا که در صورت پافشاری بر آن خطوط مصائب مردم افزایش مییابد، عبور کرده بود، اما در نقطه مقابل اوباما چند ساعت بعد از حصول به توافق در مذاکرات وین در 19 مرداد سال گذشته در مصاحبه با پایگاه اطلاعرسانی مایک از ضرورت گذار در داخل ایران سخن به میان آورده و از لزوم پایان یافتن شعار مرگ بر امریکا در ایران سخن گفته و تأکید میکند؛ چنین امری نیازمند تغییر در سیاست و رهبری ایران است، تغییر طرز فکر در زمینه رویکرد ایران به بقیه جهان و رویکردشان به کشورهایی مثل ایالات متحده.
این موضع پس از آن و طی یک سال اخیر به کرات از سوی امریکاییها تکرار میشد، چراکه از منظر آنها فاصله گرفتن مردم و مسئولان ایران از شعارها و عمل انقلابی بهترین گزینه بود و سیاستهای تبلیغی و رسانهای آنها نیز بر آن استوار بود و در این زمینه با این جریان داخلی کاملاً همسان بود.
2 ـ نگرانی عمده اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در سالهای اخیر در عرصه سیاسی کشور تقویت روحیه انقلابی در کشور و انتقال این فرهنگ در میان نسل جوان کشور است و به همین دلیل است که مهار هرگونه حرکت و گفتمان انقلابی برای آنها در اولویت است، از منظر آنها برخوردهای تیم جدید با پدیده برجام و طرح شروط جدید و یا مقابله با آن به طور طبیعی سبب احیا و تقویت روحیه انقلابی در کشور میشود که نتیجه طبیعی زمینهیابی عبور از برجام در داخل خواهد بود و فارغ از خسارتهای عظیمی که این روند برای کشور داشته است، بازگشت آن روحیات که البته نتیجه طبیعی آن در انتخابهای سیاسی مردم ما آشکار میشود مطلوب آنها نخواهد بود.
3 ـ عملکرد جرج سوروس و دیگر حامیان کلینتون در تحریک اعتراضات اجتماعی و به صحنه کشاندن حامیان وی به خیابانها در اعتراض به رأی ترامپ، عملاً یادآور حوادثی است که در خیابانهای تهران در پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری اتفاق افتاد، اگرچه برخلاف انتخابات ایران، کلینتون بلافاصله نتیجه رأی را پذیرفت و حتی به هواداران توصیه کرد که دست از اعتراضات خیابانی بردارند، ولی در داخل ایران عملکرد این طیف برخلاف آن بود و تا ماهها بر آن اندیشه و عمل باطل خود تأکید و هزینههایی را بر کشور تحمیل کردند که تا سالها جبران آن امکانپذیر نیست اما در عرصه عمل واکنش هر دو یکسان و عدم پذیرش رأی مردم بود.
4ـ فاصلهگیری از تودهها و مطالبات آنها نیز فصل مشترک این جریان داخلی با جریان بازنده در امریکاست، چراکه همچون فضای داخلی از درک زمینههای تغییر در جامعه امریکا نیز قاصرند، اگرچه به دلیل روحیات و شاخصههای تیم پیروز در عرصه انتخابات امریکا تغییر چندانی نه در عرصه داخلی و نه در عرصه بینالمللی قابل انتظار نیست، ولی همین نتیجه نیز نمایانگر زمینههای تغییر در جامعه امریکاست که اگر پاسخ درخوری نیابد چه بسا به بحرانهای جدیتری در درون جامعه امریکا منجر شود.
اگرچه روندهای منطقه و بینالمللی پیشداوری نسبت به اقدامات احتمالی امریکاییها در نوع مواجهه با ایران و توافق هستهای را دشوار ساخته و در همین فرصت محدود، ترامپ و حامیانش از بسیاری از شعارهای تند و افراطی گذشته عدول کردهاند، ولی تردیدی نمیتوان داشت که تأکید بر مبانی و اصول انقلاب و حقوق حقه ایران در بخشهای مغفول برجام نه تنها عامل بازدارندهای در اتخاذ هرگونه اقدامات خصمانه علیه ایران است، بلکه فرصتی برای جبران بدعهدیهای گذشته امریکاییها در اجرای برجام است و این حداقلی است که از دولتمردان انتظار میرود.