دکتر ابراهيم فياض از اساتيد دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار فرهنگي مشرق با اظهار به اينکه تکثرگرايي فرهنگي مورد قبول قرآن واقع شده گفت: قرآن مي فرمايد: «يا أيها النّاس إنّا خلقناکم من ذکر و أنثي و جعلنا کم شعوباً و قبائل لتعارفو ....» در عين حال بعد از آن ميفرمايد: «ان اکرمکم عندالله اتقيکم» يعني اينکه نژاد آدمها متفاوت است و فرهنگها و جوامع به شدت گوناگونند و اين در قرآن مورد قبول واقع شده، اما آنچه که در اين ميان مهم است اخلاق و تقواست. يعني هيچ کس حق تمسخر فرهنگ قوم ديگر را ندارد. بنابراين قرآن واقعيت را قبول دارد اما حقيقت را هم قبول دارد. واقعيت همين تنوعات فرهنگي است و حقيقت همان تقواست.
وي افزود: هماکنون جهان اسلام به شدت از لحاظ فرهنگي، غني و متنوع است. يعني شاهد تنوع فوقالعادهاي در جوامع اسلامي هستيم. مثلاً در کشور مسلمان اندونزي به تاريخ خود توجه ميکنند و حتي همان بوداييها که هماکنون مسلمان و شيعه شدهاند، متوجه تاريخ خود هستند. اما مهم اين است که اسلام بالاترين ديني است که قدرت دارد تا به تمام ابعاد جوامع بشري رسيدگي و پاسخگويي کند. بنابراين، اصلْ همان اسلام است، و اين خود يک شاخصه محسوب ميشود. ما تاريخ را به عنوان تاريخ ميبينيم و نه بيشتر. يعني باستانگرايي مثل دوره شاه نبايد و نميتواند جاي دين بنشيند. در اين صورت باستانگرايي کفر و شرک است.
يعني اگر باستانگرايي يک ايدئولوژي و تفکر باشد که بخواهد جاي دين را بگيرد، اين ايدئولوژي و انديشه، کفر و شرک است.
اينکه برخي بگويند ما سوسياليستيم، يا دموکراتيم يا ليبرالدموکراتيم و... همه آنها شرک است. هرچه که جاي دين را بگيرد شرک است. اما برخي مسائل توسط دين تأييد شده و هيچ اشکالي بر آنها نيست. از جمله تنوع فرهنگي.
اين دانش آموخته حوزه و دانشگاه درباره تفکري که به باستانگرايي و ايران باستان محوريت ميدهد، تصريح کرد: من هيچ اعتقادي به بحثي که آقاي مشايي مطرح کرده ندارم. قبلاً هم به اين موضع اشاره کردم و نوشتهام. مثلاً اين آقا، مکتب ايراني را مطرح کردند. من اصلاً اعتقادي به مکتب ندارم. چه مکتب ايراني باشد و چه غيرايراني. چرا که اسلام يک دين است و مکتب نيست.
اما در حوزه فرهنگ مردم ايران اشکالي وارد نيست. کما اينکه در آينده، فرمانده لشکر امام زمان(عج) از ايران است و اکثر لشکريان حضرت هم ايراني هستند.
وي در پاسخ به اين سوال که محوريت چه بايد باشد اظهار داشت: محوريت فقط با اسلام است و لاغير. هيچ چيزي جاي اسلام نمينشيند و هر چه که جاي خدا بنشيند کفر است؛ شرک است.
دکتر فياض درباره نگاه ايرانمحوري و باستانگرايي اذعان کرد: نه بايد تفکر ايرانمحوري داشته باشيم و نه مثل وهابيها که ميگويند همه فرهنگها بايد همان فرهنگ صدر اسلام باشد؛ و آن هم صرفاً در بين اعراب. من در همين رابطه در کشور اردن با وهابيها درگير شدم. آنها ميگفتند ما همان فرهنگ سلف را ميخواهيم و اصل، همان صدر اسلام است. اين تفکر هم خيلي خطرناک است، قبول نداريد؟ متأسفانه از طرف وهابيها تفکر سلفي را به شدت دنبال ميشود.
استاد جامعهشناسي دانشگاه تهران، با اشاره به انحرافي بودن مکتب ايراني و تاثير آن بر وجهه جمهوري اسلامي در جهان اسلام ادامه داد: در مورد مکتب ايراني، بايد گفت که ما نبايد از فرهنگ اسلام خارج شويم. حرفي هم که کوروش زده، در واقع حرف ايرانيها بوده و اين حرف باعث افتخار ايرانيهاست. ما نبايد کوروش را جايگزين پيامبر(ص) کنيم؛ که اين کار شرک است. اگر به شکل درستي فرهنگ اسلامي خودمان را عرضه کنيم، هيچ اختلافي با ديگر جوامع اسلامي به وجود نخواهد آمد.
فياض در انتها افزود: در حال حاضر فقط مردم ايران و نظام ديني ايران است که نداي واقعي اسلام را در جهان نشر ميدهد و پرچم اسلام را بلند کرده است. انقلاب مردم ايران هم، اسلامي بوده است. همين نظام اسلامي ايران است که چون در رأس آن يک مجتهد فقيه و حکيم، ولايت دارد داد مظلومان و مستضعفان جهان را لبيک ميگويد.
باستانگرايي مثل دوره شاه نبايد و نميتواند جاي دين بنشيند. اگر باستانگرايي يک ايدئولوژي و تفکر باشد که بخواهد جاي دين را بگيرد، اين ايدئولوژي و انديشه، کفر و شرک است.