نکته اینکه منظور هله دیل، از "اسلامگرایی رادیکالی یا افراطی"، اعتقاد به "جهاد و شهادت" در مقابله با غیرمسلمانان است که وی تاکید می کند باید با آن مبارزه کرد.
اصل مقاله وی به شرح زیر است:
دولت ایالات متحده در تلاش است توده اطلاعاتی بسیاری از آژانسها و بخشهای تشکیل دهنده دیپلماسی عمومی و ارتباطات استراتژیک را تعدیل کند. کنگره باید از نظارت خود به منظور ارزیابی آژانسهای متعدد، تعیین اهداف مشخص، و مطمئن شدن از پیشرفت وظایف مهم دیپلماسی استفاده کند.
جدیدترین بازیکن: مرکز ارتباطات استراتژیک ضدتروریسم (CSCC)
اصلیترین گروههایی که در ارتباطات استراتژیک نقش دارند وزارت امور خارجه، وزارت دفاع، آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده (USAID)و شورای مدیران برنامههای برونمرزی آمریكا (BBG) هستند؛ اما سازمانهای اطلاعاتی و سایر بخشها نیز شامل آن میشوند. سال گذشته دولت برای رفع این چالش، مرکز ارتباطات استراتژیک ضدتروریسم (CSCC) را در دفتر دیپلماسی عمومی و روابط عمومی وزارت امور خارجه راه اندازی کرد. این بخش توسط ریچارد لبارن، معاون سابق رئیس سفارت ایالات متحده در لندن، اداره میشود. هم چنین به عنوان یک اتاق جنگ واسطه عمل میکند که انتقال پیام را میان بخشهای شرکت کننده هماهنگ میکند، راهنماییهای لازم را به سفارتها ارائه میدهد و نزاعها را- در صورت وقوع- از بین میبرد. بیش از یک دهه است که این نوع تعدیل سازی وجود نداشته است؛ CSCC کوچکترین گامی است که میتوان در مسیر درست برداشت.
متاسفانه CSCC به دلیل فقدان نیروی لازم آهسته حرکت میکند. به منظور افزایش تاثیرگذاری CSCC، کاخ سفید در حال ایجاد دستوری اجرایی برای تقویت کار مرکز است و پیشنهاد تخصیص بودجه 6.2 میلیون دلاری به این مرکز را در بودجه وزارت امور خارجه در سال مالی 2012 ارائه کرده است.
به هر حال پیش از تصمیمگیری دولت برای صرف هزینه بیشتر و ایجاد هر سازمان بالقوه، کنگره باید بداند CSCC چگونه به مبارزه با تروریسم، ریشههای آن و افراط گرایی جوانان مسلمان کمک میکند.
کنگره همچنین باید روابط CSCC را با مرکز ملی مبارزه با تروریسم (NCTC) تحت نظر مدیر اطلاعات ملی مورد بررسی قرار دهد. هر دو مرکز یك هدف مشترک دارند اما دارای روابط نامربوطی هستند. با یک ساله شدن CSCC، کنگره باید بررسی کند که این مرکز چه دستاوردهایی را به همراه داشته و دستاوردهای آینده آن چه خواهد بود. از همه مهمتر، CSCC باید فراتر از روندِ آن دسته نتایج قابل اندازه گیری- که به کنگره اجازه میدهد دولت را مسئول جلوه دهد- حرکت کند.
ایجاد اهداف مشخص
پس از دو سال، کاخ سفید باید فراتر از سازمان دادن مجدد حرکت کند و کارها را به انجام برساند. اساسا، باید یک استراتژی ارتباطات ضدتروریسم در سطح دولت ایجاد کند، برای آژانسهای مختلف دولت اهدافی مشخص، مسئولیتها و استانداردهای برای موفقیت قرار دهد.
گستره عظیمی از وظایف ارتباطات استراتژیک وجود دارد که باید به آن اشاره کرد. بسیاری از آنها به مبارزه با تروریسم مربوط میشود. این وظایف مهم شامل موارد زیر می شود:
- پاسخ سریع به اخبار نادرست: تیم توسعه دیجیتال باید با نظریههای دسیسه ضد آمریکایی در پاکستان و جاهای دیگر مخالفت کند. دولت آمریکا به شدت به قابلیت پاسخ فوری به تبلیغات دشمن و سایر اخبار غلط، نیاز دارد. فرآیند طاقت فرسای شفاف سازی در وزارت امور خارجه، با مفهوم پاسخ سریع، در تضاد است؛ این به آن معنی است که بهتر است این توانایی در آژانس دیگری مثل مرکز ملی مبارزه با تروریسم (NCTC) صورت گیرد.
- مبارزه با اسلام گرایان رادیكال: ایالات متحده باید طرحی رسمی و ضد اسلامگرایی را شکل دهد که بتواند در بی اعتبارسازی ایدئولوژی جهاد علیه غیر مسلمانان موثر باشد. برای انجام این عمل، تحلیل گرایان به درک بهتری از جریانهایی- که مسلمانان جوان را به رادیکالی شدن ترغیب میکنند- نیاز دارند. اداره پشتیبانی اطلاعات پنتاگون (که پیشتر عملیات روانشناسی انجام میداد) و CSCC هر دو در این زمینه مشغول فعالیت هستند.
- کمک به جنبش سبز ایران: آژانسهای ایالات متحده باید رشته اقدامات گذشته تهران علیه رهبران مخالف تبعید شده را مورد توجه قرار دهند. هم چنین باید به تئوری "حمایتهای پیاپی مالی ایران از سازمانهای جهادی، مثل حماس و حزب الله؛ در حالیکه مردم ایران به شدت در حال فقیر شدن هستند" دامن زده شود. اینها اهداف کلاسیک دیپلماسی عمومی هستند.
- تنظیم یک سیستم آزادی اینترنتی چند لایه: ایالات متحده باید از سرمایه گذاری در زمینه فناوری ضد سانسور فراتر رفته و از طریق اتحاد میان ملتهایی که برای آزادی بیان مشتاق هستند، اقدام به راه اندازی یک موسسه قدرتمند برای همکاری بینالمللی نماید.
- ایمن سازی همکاریهای پخش اخبار: ایالات متحده باید با شورای مدیران برنامههای برونمرزی آمریكا (BBG) همکاری کند. از این طریق میتواند بخش بینالمللی پخش خبر را در استراتژی متمرکز ارتباطات ضدتروریستی ایالات متحده در سطح دولت ایجاد کند. راه اندازی فایروال (دیوار آتش) توسط قانون بینالمللی پخش خبر در سال 1994 بین BBG و وزارت امور خارجه، به منظور اطمینان از استقلال یافتن سرمقاله برای گویندگان، به یک نوع خسارت در تخصیص منابع و فقدان نظارت توسط کنگره منجر شده است.
جوابگویی اولین قدم است
کنگره به نوعی استاندارد نیازمند است که از طریق آن بتواند این موضوع را بسنجد که آیا کاخ سفید بر وعده خود مبنی بر مقابله با چالشهای مهم ارتباطات استراتژیک هم چنان باقیست؟
اگر دولت در انجام وظایف ذکر شده پیشرفت کند، میتواند به کنگره نتایجی قابل اندازه گیری ارائه دهد. منابع مشخصی در دولت قابل دسترسی است، اما یک فرد نیازمند قدرت است تا بتواند مسیر را مشخص کند و موانع را از سر راه بردارد.
در عصر اطلاعات، استراتژی ارتباطات یک عنصر مهم در امنیت ملی محسوب میشود. زمان آن فرا رسیده است که دولت ایالات متحده قابلیتهایی برای رویارویی با چالشهای دیپلماسی عمومی در قرن 21 بوجود آورد.
هل سی دیل، کارشناس ارشد دیپلماسی عمومی و ارتباطات استراتژیک، در "مرکز داگلاس و سارا آلیسن"، برای مطالعات "سیاست خارجی" است. این مرکز یکی از بخشهای موسسه "کاترین" و "شلبی کولم" برای مطالعات بینالملل در "بنیاد هریتج" است. وی تاکنون مقالات متعددی در خصوص ارتباطات استراتژیک نوشته است.