به گزارش مشرق، پایگاه خبری ـ تحلیلی آنتیوار در گزارشی به بررسی شرايط لغو تحريمهای ایران پرداخت. این گزارش تاکید میکند: «اگر ايران تمام فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم خود را متوقف كند و تمامي سانتريفيوژها را در خليجفارس بريزد و كل برنامه هستهاي خود را تعطيل کرده و تمامي فيزيكدانان هستهاي خود را براي كار به كارخانههاي شكلاتسازي معرفي كند؛ همچنان تحت تحريم كنگره ايالات متحده قرار خواهد داشت».
این سایت در ادامه میافزاید: «بيش از نود سناتور آمريكايي، اخیراً در نامهاي به اوباما، وي را براي وضع تحريمهای بيشتر بر ايران تحت فشار قرار دادهاند ــ متأسفانه مانند ديگر تحريمهاي وضع شده عليه ايران ــ اين تحريم نيز اهداف واقعي مشخصي در بر ندارد. كنگره بايد اهداف چنين تحريمهایی را مشخص كند و حداقل بداند آیا اين تحريمها نتيجهاي در بر خواهد داشت يا نه؟ به عنوان مثال: آيا هدف، ايجاد مانع بر سر راه دستیابی ايران به برنامه غنيسازي اورانيوم است؟ و آيا به منظور مجازات دولت ايران صورت میگیرد يا براي تحت فشار قرار دادن آن تا حصول تغيير رژيم است؟»
آنتیوار با مبهم و پیچیده بودن مسئله تحریم ایران مینویسد: «نكته بسيار مهم اين است كه دقیقاً ايران، براي لغو اين تحريمها، چه اقدامي بايد انجام دهد؟ متأسفانه پاسخ به اين سوالات مبهمتر از خود برنامه هستهاي ايران است. شبكه تحريمها عليه ايران در حال حاضر به قدري در همپيچيده و غامض شده كه هوديني [شعبدهباز معروف آمريكايي] هم نميتواند از اين قيد و بندهاي چندگانه نجات يابد. نه تنها شوراي امنيت تحريمهايي عليه ايران وضع كرده، بلكه علاوه بر اين تحريمها، اتحاديه اروپا و برخي كشورها نيز به طور انفرادي ــ از جمله ايالات متحده، كانادا، استراليا، ژاپن، كره جنوبي، اسرائيل و هند ــ هر يك تحريمهاي يكجانبه مضاعفي عليه ايران وضع كردهاند.»
این گزارش شرايط لغو اين تحريمها فراتر از حدي میداند كه ايران بخواهد در مورد برنامه تسليحات هستهاي كه به آن متهم شده، كاري انجام دهد: «غرب با وضع اين تحريمها ــ كه اجراي آنها ساده ولي لغو آنها اگر نگوييم غيرممكن، بسيار دشوار است ــ اساساً خود را در موقعيت بسيار پيچيدهاي قرار داده است و اهميتي ندارد كه ايران با برنامه اتمياش چه خواهد كرد. اين وضعيت ممكن است عمداً يا سهواً به مقدمهاي براي آغاز يك جنگ تبديل شود.»
این پایگاه خبری ـ تحلیلی شرایط لغو تحریمهای آمریکا را این چنین بیان میکند: «تحريمهاي وضعشده عليه ايران از سوي ايالات متحده، تنها با گواهي رئيسجمهور در برابر كنگره مبني بر انجام اقدامات زير توسط دولت ايران لغو خواهد شد: 1. آزادي همه بازداشتشدگان و زندانيان سياسي؛ 2. توقف فعاليتهايي كه منجر به خشونت و سوءاستفاده از شهروندان ايراني دخيل در فعاليتهاي سياسي صلحآميز شده است؛ 3. انجام تحقيقات شفاف در مورد به قتل رسيدن و سوءاستفاده از فعالان سياسي صلحطلب در ايران و تعقيب افراد خاطي؛ 4. تلاش براي ايجاد قوه قضائيه مستقل.»
در ادامه آنتیوار این شرایط را شروطی «به غایت سخت و غیرجامع» معرفی کرده و میافزاید: «فقط به خاطر اين كه شروط بالا، به طرز باورنكردني سخت و غیرجامع هستند، رئيسجمهور بايد تاييد كند كه دولت ايران فعاليتهاي خود مبني بر حمايت از تروريسم بينالمللي را متوقف كرده و شرايط مشخص براي مطرح شدن به عنوان دولت حامي تروريسم را نداشته و همچنين اين كشور از تعقيب، بدست آوردن و گسترش تسليحات شيميايي، بيولوژيك، هستهاي و بالستيك دست برداشته است. بسياري از متحدين ايالات متحده آمريكا، از جمله بحرين و عربستان سعودي نيز نميتوانند واجد تمامي اين شروط باشند.»
این گزارش با اشاره به تحریمهای سازمان ملل تصریح میکند: «تحريمهاي وضعشده عليه ايران توسط شوراي امنيت سازمان ملل متحد، تنها اندكي از تحريمهاي یکجانبه آمريكا بهتر است: چرا كه آنها به ميزان ناچيزي اهداف دستنيافتني كمتري دارند. در حاليكه آژانس انرژي اتمي به سادگي با به دست آوردن شفافيت بيشتر در مورد برنامه اتمي ايران خوشحال خواهد شد؛ چيزي كمتر از توقف كامل همه فعاليتهاي غنيسازي اورانيوم ايران، شروط خودسرانه تحريمهاي شوراي امنيت را برآورده نميسازد. شوراي امنيت تاكيد كرده است: تا زماني كه ايران، همه فعاليتهاي مربوط به غنيسازي و بازفرآوري اورانيوم خود را تعليق نكرده و اين امر به تاييد آژانس انرژي اتمي نرسد، تحريمها را لغو نخواهد كرد. اين مشخصاً چيزي است كه تا وقتي ملت و حكومت ايران از حق مسلم خود براي غنيسازي اورانيوم ــ مانند آرژانتين، برزيل، چين، فرانسه، آلمان، هند، اسرائيل، ژاپن، هلند، پاكستان، روسيه، انگلستان و ايالات متحده ــ حمايت میکنند، اتفاق نخواهد افتاد.»
آنتیوار میافزاید: «از اين رو، در حالي كه آژانس انرژي اتمي، در ابتدا پرونده ايران را به خاطر عدم شفافيت به شوراي امنيت سازمان ملل فرستاد، شوراي امنيت از اين فرصت براي طرح تقاضاهاي خلقالساعه استفاده كرد: اين امر مانند متوقف ساختن خودرو براي جريمه و سپس توقيف خودروي شما با دلايل واهي است. مثل اينكه: شما سرعت داشتهايد و خودروهاي ديگر نميتوانند به خودروي شما اطمينان كنند. در حالی كه ايران احتمالاً ميخواهد و ميتواند تقاضاهاي آژانس انرژي اتمي براي شفافيت بيشتر را برآورده كند؛ ولي چنين توافقي نميتواند شروط تحريمهاي شوراي امنيت ــ كه از ايران خواسته غنيسازي اورانيوم خود را به مدت نامحدودي تعليق كند ــ را تحقق بخشد.»
این گزارش با بیان عدم اعتمادسازی از سوی سازمان ملل برای ترغیب ایران در متوقف ساختن فعالیتهای هستهای خود مینویسد: «احتمالاً به خاطر اين مسئله است كه ايران احساس ميكند، در ازاي همكاري با آژانس انرژي اتمي در اين مرحله سود بسيار كمي نصيبش ميشود: اگر آژانس انرژي اتمي را راضي كند، تحريمهاي شوراي امنيت ــ و بسياري تحريمهاي يكجانبه ديگر ــ همچنان به طور كامل سرجاي خود باقي خواهد ماند. از اين رو، اين تحریمها در واقع براي ايران دلسردكننده است كه بخواهد با آژانس انرژي اتمي همكاري كند. اگر قرار است آنها در هر صورتي، تحت تحريمهاي شوراي امنيت باشند، چه دليلي دارد كه بخواهند با آژانس همكاري كنند.»
در ادامه آنتیوار با بیان اینکه غنیسازی اورانیوم ایران صلحآمیز و قانونی است اظهار میدارد: «غنيسازي اورانيوم توسط ايران غيرقانوني نيست و آن را نميتوان با ساخت بمب اتمي يكي دانست. اين روند براي بدست آوردن سوخت نيروگاههاي هستهاي و ساخت راديوايزوتوپها جهت مصارف پزشكي و كشاورزي به كار برده ميشود، و البته ميتواند مواد خام براي تسليحات هستهاي را هم تأمین كند. ولي شش سفير سابق در ايران توافق كردهاند که هيچ مورد غيرقانوني در برنامه هستهاي ايران وجود ندارد.»
این گزارش همچنین با اشاره به صحبتهای البرادعی مینویسد: «محمد البرادعي، برنده جايزه صلح نوبل كه بيش از ده سال مدير آژانس انرژي اتمي بود، به تازگي به سيمور هرش، روزنامهنگار و محقق گفته است كه وي کوچکترین مدركي كه نشان دهد ايران به دنبال ساخت سلاح هستهاي است ــ به طوري كه تأسیسات توليد تسليحات هستهاي ايجاد كند و مواد غنيسازي شده را به كار برده باشد ــ نيافته است: من فكر نميكنم كه ايران خطري مشخص و فوري باشد. تمام آن چيزي كه من ديدم، جار و جنجال و اغراق در مورد تهديد ناشي از ايران بود.»
آنتیوار در ادامه به مسئله همکاری ایران با ترکیه و برزیل در این زمینه و تلاش ایران برای اعتمادسازی در این زمینه اشاره کرده و بیان میدارد: «اخیراً ايران با توافقنامهاي كه تركيه و برزيل ميانجيگري آن را بر عهده داشتند، مبني بر خارج ساختن اورانيوم غني شده خود براي توليد سوخت مورد استفاده در رآكتور به جاي غنيسازي در داخل موافقت كرد. ولي در هر موردي كشورهاي غربي ــ ايالات متحده و اتحاديه اروپا ــ اين پيشنهادات حاكي از حسن نيت را ناديده گرفته و يا آنرا خراب كردند.»
این گزارش با به زیر سوال بردن تحریمهای سازمان ملل علیه ایران بیان میدارد: «آنچه بيش از همه فضا را مسموم ميسازد، ابهام در مشروعيت تحريمهاي شوراي امنيت ملل متحد است. چنين تحريمهايي تحت بند هفتم منشور ملل متحد قابل وضع است، ولي تنها پس از تشخيص اين كه تهديد جدي براي صلح وجود داشته يا صلح نقض گردد يا تجاوز به خاك ديگر كشورها صورت گيرد؛ كه اينها همگي هيچگاه در مورد ايران صادق نبوده است.»
آنتیوار در ادامه این سوال را مطرح میکند که «اگر ايران در لحظات آخر تقلب كند و به بمب اتمي دست يابد، چه بايد كرد؟» و سپس پاسخ آن را این چنین میدهد: «دانشگاه دفاع ملي ايالات متحده به بررسي اين سناريوي هولناك پرداخت و اينطور نتيجهگيري كرد كه تقریباً همه كارشناسان مورد مشاوره، بر اين نكته توافق دارند كه ايران به عنوان مسئلهاي مربوط به سياست حكومتياش، كنترل چنين تسليحاتي را به سازمانهاي تروريستي نخواهد سپرد و خطر رويارويي مستقيم با اسرائيل يا آمريكا را به جان نخواهد خريد. اين تحقيق به ذكر اين نكته ميپردازد كه ايالات متحده، گزينههايي غير از جنگ نيز دارد كه ميتواند براي بازدارندگي ايران مجهز به تسليحات هستهاي و جلوگيري از تكثير بيشتر به كار گيرد. اين پژوهش خاطرنشان ميسازد كه ايران شايد در گذشته در پي سلاح هستهاي بوده است؛ چرا كه از لحاظ استراتژيك احساس انزوا ميكرده و داشتن چنين تسليحاتي ميتوانست به اين رژيم مشروعيت و احترام و امنيت اعطا كند. بنابراين اين امر به خاطر ايجاد بازدارندگي نه با هدف تجاوز صورت گرفته است. در واقع هيچ دليلي براي اين باور وجود ندارد كه رژيم ايران تمايلات انتحارطلبانه دارد و آغازگر جنگي هستهاي با ايالات متحده يا اسرائيل خواهد بود.»
آنتیوار میافزاید: «از زماني كه اين پژوهش در دانشگاه دفاع ملي ايالات متحده در سال 2005 انجام پذيرفت، اطلاعات جديدي نيز پیشروی آژانسهاي اطلاعاتي آمريكا قرار گرفته كه نشان ميدهد ايران به تحقيقات نوپاي خود براي ساخت سلاحهاي هستهاي در سال 2003 پايان داده است.»
این گزارش برنامه هستهای ایران را صرفاً بهانهای برای اعمال تحریمها دانسته مینویسد: «با توجه به اين حقايق، ايالات متحده، اتحاديه اروپا، سازمان ملل متحد و ديگر كشورها بايد ارزيابي مجددي از آنچه آرزو دارند از طريق سياستهاي تحريمي سخت و فزاينده بدان تحقق بخشند، داشته باشند. در حال حاضر، تحريمهاي وضع شده عليه ايران بر برنامه هستهاي ايران متمركز نيست و در واقع اگر برنامه هستهاي ايران يكشبه ناپديد شود، اين تحريمها، كماكان سر جاي خود باقي خواهد ماند. همان طور كه باربارا اسلاوين نيز گزارش كرده: آخرين تحريم پيشنهاد شده در ايالات متحده عليه ايران، شهروندان عادي ايران را مجازات خواهد كرد. چيزي كه دولت اوباما اعلام كرده به دنبال جلوگيري از آن است و اين امر ميتواند به تضعيف اتفاق نظر بينالمللي فزاينده عليه برنامه هستهاي ايران و همچنين افزايش بهاي نفت بینجامد.»
این پایگاه خبری ـ تحلیلی با ناکارآمد دانستن این تحریمها این چنین نتیجهگیری میکند: «تا زماني كه اهداف گوناگون تحريمها واضحتر نشود، تعيين ميزان كارآمدي اين تحريمها غير ممكن است و حتي نميتوان گفت كه آيا كارايي داشتهاند يا خير. اما ماهيت ناكارآمد و ابهام ذاتي اين تحريمها ممكن است براي برخي از جنگطلبان در كنگره امتياز محسوب شود. آن طوري كه يك دهه پيش در مورد عراق اتفاق افتاد و آنها را در ناكارآمد جلوه دادن چنين تحريمهايي توانمند ساخت و آنها توانستند توجيهگر قدم بعدي يعني جنگ، كه آخرين راهحل به شمار ميرفت شوند.»