به گزارش مشرق به نقل از «۲۴»، آیت الله هاشمی رفسنجانی که در چند سال اخیر به خاطر انتشار روزنوشتهای دهه ۶۰ مورد انتقاد و ستایش محافل مختلف سیاسی - فرهنگی قرار گرفته، انگیزه خود را از نوشتن خاطرات، علاقه به نویسندگی عنوان کرده و میگوید: قبل از انقلاب حتی در اوج مبارزات در زندان، یا به خاطر شرایط سیاسی متواری بودم، بر اساس موضوعاتی که برای جامعه احساس نیاز میکردم، مینوشتم. بعد از پیروزی انقلاب به خاطر مسئولیتهای فراوانی که داشتم، نمیتوانستم روی موضوعی خاص متمرکز شوم اما جریانات و افرادی که توانستند با متن انقلاب هماهنگ شوند، از دید خود به تدوین تاریخ انقلاب پرداختند. ما هم بنیاد تاریخ را تاسیس کردیم و مصاحبههایی درباره گذشته تاریخ انقلاب با مسئولان این بنیاد انجام دادم که در دو جلد با اسناد منتشر شد ولی دیدم جای خاطرات روزانه خالی است و با تاخیر شروع به یادداشت کردم.
وی ادامه میدهد: «در حین نوشتن انگیزه حفظ تاریخ انقلاب هم در من تقویت شد. در همان نخستین روزهای پس از شروع نوشتن خاطرات، به این نکته توجه داشتم که مطئنا این نوشتهها پایه ای برای نگارش تاریخ معاصر در آینده خواهد بود. به همین خاطر در کنار ایجاز، سعی میکردم مسائل و موارد مهم تاریخی از فلم نیافتد.» هاشمی در این گفتگوی کوتاه که با مهرنامه انجام داده در خصوص مطالعه خاطرات دیگر شخصیتهای ساسی نیز گفته است: «خاطرات اسد الله اعلم را نخوانده بودم و بعدها خواندم. اما خاطرات بعضی از شخصیتهای سیاسی آن زمان و زمان قاجاریه را دیده بودم. به خصوص زمانی که کتاب «امیرکبیر؛ قهرمان مبارزه با استعمار» را مینوشتم به خاطرات نویسندگان داخلی و خارجی آن زمان مراجعه می کردم.
وی ادامه میدهد: «اهمیت تاریخ شفاهی از لحاظ منبع و ماخذ مثل تاریخهای مکتوب و رسمی نیست اما بهترین سند برای تکمیل تاریخ و روشن شدن زوایای مبهم است. مثلا در تاریخ ایران، چکونگی احداث راه آهن شمال به صورت چند صفحه آمده که این موضوع در خاطرات شریف امامی که قبل از نخست وزیری، کارمند و رییس راه آهن و در جریان احداث آن بوده، پس تاریخ شفاهی که اخیرا در ایران هم مرسوم شده و مسئولان مصاحبه میکنند، میتواند شرحی برای منابع تاریخی باشد. در خاطرات من هم اینگونه است. مثلا من در خاطرات روزانه، مسائل مهم مربوط به عملیات کربلای پنج و بعضی از مسائل مهم جنگ را نوشتم که این موضوع در مصاحبه های بعدی همزمان با انتشار مذاکرات قرارگاهی مربوط به آن عملیت به صورت مبسوط آمده است.
بنابراین گزارش هاشمی در پاسخ به اینکه خاطرات شما دو نسخه دارد یکی در اختیار خانواده و دوستان، یکی در اختیار خودتان و علت این تفکیک، میگوید: «من نگفتهام که یکی در دسترس دیگران و یکی نسخه اصلی است. خاطرات روزانه ام را هر شب در یک صفحه تقویم می نویسم. اما مسائل مهمی در کشور هست که هم نوشتن آنها و هم ننوشتن آنها خوب نیست. به خاطر مسائل امنیتی و مصلحت کلی کشور نمیخواهم در خاطرات روزانهام بنویسم که بعضا افرادی به آن دسترسی دارند. به همین خاطر اینگونه مسائل را در یک تقویم کوچک که معمولا همراه من هست، می نویسم تا فراموش نشود و هنگام چاپ خاطرات این دو متن - البته اگر مصلحت کتمان برطرف شده باشد ـ تلفیق میشوند.»
وی همچنین در این گفتگو در خصوص اختلاف میان سپاه و ارتش در پیشبرد جنگ می گوید: «اختلافات ارتش و سپاه بیشتر در شیوه جنگیدن بود، مثلا ارتش بر اساس تعالیم نظامی بر جنگ کلاسیک اصرار میکرد و برای استقرار نیروهایش در یک منطقه همه عوامل طبیعی، نظامی و تدارکاتی را در نظر میگرفت اما سپاه با روحیات انقلابی بر اصل غافلگیری اصرار میَ کرد. اولین حکم امام(ره) به من برای فرماندهی جنگ در جهت حل اختلاف فرماندهان ارتش و سپاه در سال ۶۲ صادر شد که در آن حکم، بر وحدت فرماندهی جنگ برای ادامه عملیات تصریح شده است. در همان سال وقتی برای خداحافظی خدمت امام رسیدم که به مناطق جنگی بروم، سایست کلی خودم را مبنی بر تصرف جایی مهم از خاک عراق مطرح کردم و گفتم باید جایی را بگیریم که عراق بدون آن منطقه تحت فشار باشد و بالاجبار خواسته های ما را قبول کند البته امام در پاسخ فقط تبسم کردند و جواب مثبت و منفی ندادند در قرارگاه هم در جمع فرماندهان همین حرف را پیش از شروع عملیات خیبر گفتم چون اگر عملیات خیبر به همه اهداف خود میرسید همان نقطه مورد نظر از خاک عراق به دست میآمد.»
مسائل امنیتی و مصلحتی را در یک تقویم کوچک که معمولا همراه من هست، می نویسم تا فراموش نشود...