سرویس فرهنگ و هنر مشرق - اگرچه در مورد رسانههای رسمی مانند خبرگزاری و سایتها و روزنامهها نظارت خوبی وجود دارد اما راهاندازی و کنترل اغلب شبکهها و کانالهای ارتباطی فضای مجازی در خارج از کشور و امکان نظارت محدود بر فضاهای غیررسمی مانند تلگرام موجب شده است تا اتفاقات عجیبی را در چند ماه اخیر شاهد باشیم. مثلا عوامل فلان کانال پلید به یک چهره یا مدیر هشدار می دهند که فلان مبلغ را به ما بده یا فلان پروژه را به افرادی که میگوییم واگذار کن و در غیر اینصورت آبرویت را خواهیم برد. طرف هم میداند که اگر حتی خبر دروغی از او منتشر شود، دیگر تکذیب و توضیح چیزی را حل نخواهد کرد و روی همین حساب تن به اخاذی آنها میدهد.
از آن بدتر اینکه وقتی فلان کانال بدنام (مثلا کانالی که مسولانش فرزند فلان مدیر سابق فرهنگی هستند و بعد از دزدیها و اختلاسهای کلان از کشور گریخته و در فرانسه ساکن هستند یا ...) در حوزههای مختلف و خصوصا فرهنگی با دقت و ظرافت، موضوعاتی را طراحی میکنند و به قولی، خط میدهند، بعضی اهالی تازه کار رسانهای در فضاهای رسمی هم به خیال اینکه سوژه داغی شکار کردهاند به سادگی صید میشوند و عموما ناخواسته به عامل طرح نقشه و جریان آن کانال در فضای رسمی بدل میشوند.
با این راهکار، عملا بدون هیچ هزینهای طرحهای کثیف و پلید در تلگرام و فضای غیررسمی طراحی میشود و ناخواسته و نادانسته در فضای رسمی دنبال میشود. این یعنی نفوذ بدون هیچ رابط مستقیمی. در واقع دشمنان این کشور وقتی دیدند که نفوذ از طریق عواملشان در داخل ممکن است برایشان هزینه داشته باشد و از چشم تیزبین ناظران مخفی نماند دست به دامان این طرح بدون هزینه شدند.
برای اینکه بدانیم دقیقا توسط این کانالها و گروهها چه اهدافی دنبال میشود باید از کمی پیشتر شروع کنیم.
حرفها و شایعه پراکنیها و سرک کشیدن به زندگی افراد و تهمت و ...ازجمله مواردی بود که اندکی بعد از همه گیر شدن شبکههای ارتباطی مجازی، رخ نمود. شبکههایی که البته کلی هم خاصیت و کاربرد دارند و توانستند در زمانی کوتاه، حتی مسیرهای سنگلاخ ارتباطی را به یک اتوبان میانبر تبدیل کنند.
اگرچه همین شبکهها محاسن زیادی برای تسهیل ارتباطات داشتند اما از سوی دیگر، امکان وجود نظارت محدود (به دلیل راهاندازی و اداره در خارج از کشور و توسط سایر کشورها) بر این شبکهها موجب شد تا در فاصلهای کوتاه، دروغپردازی و شایعهپراکنی، کوچکترین آسیب این شبکهها شود. به این ترتیب و با اقبال مردم نسبت به این شبکهها و خصوصا تلگرام و گروهها و کانالهای آن، خیلی سریع اتفاقاتی پیش آمد که هدف اغلب آنها را میشود به چند دسته کلی تقسیم کرد:
پنج هدف اصلی
پنج هدف عمدهای که اولی قداستزدایی از دین و تشکیک در زیربناهای فکری جامعه است. دوم معاندت با نظام و خصوصا بخشهایی که مقبولیت بیشتری میان مردم دارند. سومی هم تغییر در نگاه و سبک زندگی عموم مردم و خواص (مانند قبحزدایی از روابط جنسی آزاد و حتی میان زنان و مردان متاهل) بود و دیگری جریان سازی و کنترل افکار عمومی در جهت اثر بخشی جریان ایجاد شده در فضاهای مختلف اجتماعی و فرهنگی و هنری. پنجم کنترل، برجستهسازی یا تخریب چهرهها.
نکته مهمتر درباره دستیابی به این اهداف این است که تا امروز ضدانقلاب تنها با مونولوگ تلاش میکرد تا ذهنیات خود را به خورد مردم بدهد اما حالا موفق شده است برای دستیابی هرچه سریعتر به اهداف خود، از برقراری دیالوگ و نوعی همکلامی چند طرفه با مردم سود برد. همکلامی ناعادلانه مثلا یک دانشجو که در خانه نشسته و گمان میکند با شخصی مانند خودش در حال بحث است. بیخبر از آنکه طرف مقابلش عضو یک تشکیلاتی مانند منافقین است و با نقاب مردمی به این کارزار آمده است.
از قضا اغلب شبکههایی از این دست که البته در بخش پایانی این نوشتار اشاره دقیقتری به نام و وابستگیهای آنها خواهیم کرد، به نوعی وابسته به شبکه منافقین هستند و اگرچه قویا ارتباطشان را تکذیب کرده و حتی این ادعا را به تمسخر میگیرند اما بر اساس اسناد و شواهد موجود، اغلبشان مستقیم یا غیر مستقیم بواسطه ادمینهای متعدد از طیفهای گوناگون، به منافقین، سلطنتطلبان یا احزاب سیاسی منحله داخل کشور و شبکه محکومان فراری فتنه متصل هستند که هر از گاهی هم خبر دستگیری برخی مرتبطین داخلی آنها در رسانهها منتشر میشود و اغلب نیز از خبرنگاران رسانههای خاص، انتخاب شدهاند.
1-قداست زدایی از دین
امروز و در حالیکه مردم ایران و سایر کشورهای مسلمان و غیرمسلمان خود را برای مراسم عزای حسینی (ع) آماده میکنند؛ کانالهای مورد نظر با ترکیبی از مدیران ضدانقلاب و ضد دین، بطور مثال تصاویری از سنتهای عزاداری مردم در شهرهای مختلف را منتشر کرده و در کنار هر کدام هم یک بند از ترانههای فلان خواننده لس آنجلسی را در کنار آن میگذارند تا شاید به جای آنکه مردم با دیدن عکسها منقلب شوند کاری کند تا به همان تصاویر بخندند. آنها حتی به عزاداری امام حسین (ع) هم رحم نکرده و تلاش میکنند تا حرمت این ایام و این مراسم را نیز لکه دار کنند. کاری که مردم مذهبی ایران از آن نمیگذرند و حتی وقتی سالها قبل، امثال کسروی در کتابهایشان انجامش دادند، مردم آنها را به سزای اعمالشان رساندند.
یا در کانال و گروهی دیگر، شخصی که همه خیال میکنند یکی مثل خود آنهاست، کتابهای ضد دین کسروی و امثال او را به کتاب شنیداری تبدیل کرده و هر روز بخشی از آن را منتشر میکند.
در کانالی دیگر کاریکاتورهای ضد دین و پیامبر (ص) و ائمه اطهار (سلام الله علیهم) را منتشر میکنند و اعضا درباره آنها نظر میدهند. در این کانالها و چند نفر آمادهاند تا سوال کننده از همه جا بیخبر را دوره کنند که او هم دیگر از دیدن این کاریکاتورها ناراحت نشود و به آنها بخندد.
بعضی دیگر نیز برای آنها که همچنان زمینههای مذهبی دارند فضایی فراهم کردهاند تا در ابتدا به وسیله داستانهای شنیداری دین ستیز از نویسندگان دین گریز، کاری کنند تا شاید پایه اعتقادات مخاطبشان سست شود و بعد از آن، با هدایت او به سایر گروهها، وی را مقابل دین و خصوصا اسلام قرار دهند.
بعضی دیگر از کانالها زمینههای علاقمندی جوانان به ادیان دیگر مانند بودایی و مسیحیت و یا فرقههایی مانند بهاییت را فراهم میکند. در این کانالها با آثار هنری مانند استان و شعر و بخشهای کوتاه فیلم ها، آرام آرام و پس از دور کردن مردم از اسلام ، آنها را به سوی سایر دیان و مذاهب هدایت میکنند.
از سوی دیگر تعدادی کانالها هم با پوششهای بیربطی مثل روانشناسی و مشاوره و ... به محل جمع شدن و یارگیری فرقههای جعلی و دستهها تبدیل شدهاند و زندگی خانوادهها را با وارد کردن آنها به فرقههای جعلی نابود میکنند.
مشرق در بررسی پرونده کانالهای تلگرامی به نکات جالب توجهی دست پیدا کرده است که در شمارههای آینده بیشتر بدانها و مصادیق آن خواهد پرداخت.
حسین سلیمانی