
به نوشته رجا در اين بخش اينگونه آورده شده است:"آيتالله امجد، همان مجتهد اهلمعرفتي است که احساس وظيفه باعث شد تا حريم کبريايي بيبي ملک و ملکوت – حضرت معصومه (سلامالله عليها) – را رها کند و براي کمک به رهبر انقلاب امام جماعت کوي دانشگاه شود، همان جايي که روزهاي نخستين حضور استاد امجد شايد تعداد نمازگزارانش به يک صف هم نميرسيد اما در کوتاه زماني به دهها و صدها نفر رسيد، ايشان همان روحاني دردمندي است که براي انقلاب اسلامي و در کنار آيتالله علما – امام جمعه عزيز کرمانشاه- طعم تبعيد را چشيده است. همان کسي که پس از انقلاب بر در دادگستري کنگاور – از توابع کرمانشاه- يک صندلي گذاشته بود و بين مردم مصالحه ميداد. در دوران دفاع مقدس نماينده حضرت امام(ره) در سپاه غرب کشور بوده است."
در اين گزارش به خاطرات رزمندگان با آيت الله اشاره مي شود و مي گويد: "همان که بسياري از شهدا با او خاطرات و لحظههاي خوشي داشتهاند و ارتباط و اشتياق فرزندان شهدا – چون فرزندان شهيد اندرزگو، صياد شيرازي و ديگران- با ايشان، دليل بر اين ارتباط وثيق است."
بخشهاي ديگري از اين گزارش به شرح زير است:
آيتالله امجد از قول آيتالله بهاءالديني بارها ميگفت که ايشان در مکاشفه يا روياي صادقهاي ديدهاند که همه چهارده معصوم (عليهم السلام) از کار امام راحل(ره) – انقلاب اسلامي – در بهجت و سرور بودند. آيتالله امجدي که من ميشناسم باز از قول همان استاد بزرگوارش ميفرمود که در زمان انتخاب نايب رهبري، ايشان اشارهاي به عکس آيتالله خامنهاي -رئيسجمهور وقت- کردهاند و قريب به اين مضامين فرمودهاند که ما به ايشان اميدواريم."
آيتالله امجد بارها ميگفت که بايد اين سيد -آيتالله خامنهاي- را دعا کنيم که بار به دوش اوست و باز ميفرمود که ما هر وقت مشکلي داريم، براي اين سيد دعا ميکنيم و باز ميفرمود که اين سيد مثل برق دارد بالا ميرود و باز قريب به اين مضامين ميفرمود که ما سه چيز را هرگز نبايد رها کنيم؛ نظام اسلامي، مقام رهبري و وحدت کلمه.
آيتالله امجد در همين روزهاي هياهوها بارها در جمع شاگردان فرموده است که «من بدخواه آيتالله خامنهاي را لعن ميکنم» و بدخواهي قبل از معارضه است. آيتالله امجد در مواجهه با جهالتها و هواي نفسها و تمام کارهايي که بر مبناي اسلام اصيل نيست، آرام نمينشيند و با اين همه که او خود در وسط ميدان است، هموست که خود گفته است که کارشناس سياست نيست و بارها توصيه فرموده که سياست هزاران بطن دارد و در اظهارنظرها بايد با احتياط وارد شد.
ايشان نياز به تطهير ندارد چراکه همانند همه علماي راستين اسلام، راه تقوا را ميپيمايد و درعين حال، فعل و حرف خود را «طابق النعل بالنعل» قول و سيره معصوم (عليهالسلام) نميشمارد و هرگز احتمال اشتباه و خطا را از خود و بلکه از هر آن که غيرمعصوم (عليهالسلام) است، منتفي نميداند و بر اين باور است که «اگر کشف شهود ملاک بود، اينقدر علماي ما را در طول تاريخ گول نميزدند» و اين همه، يعني که هزارچهرههاي سياستباز را راه مشترکي با عالمان الهي و روحانيون ربّاني نيست و صدالبته آنها از تيغ انتقاد و نظارت اينان هرگز نخواهند و نبايد آسوده باشند که با روشنفکرمآبيها، مقدسمآبيها، بيانصافيها، بيتحمليها و قضاوتهاي ناقص و خالي از تقوا، خودمان و جامعه را از ارتزاق بر سر سفره معنوي و اخلاقي بزرگان معرفت و معنويت محروم نکنيم.