به گزارش سرویس جامعه مشرق- خدا نکند کسی بخواهد کار خیری کند که از نظر عده ای نوکیسه در این جامعه، مقبول نیفتد، آنوقت است که به فکر تصاویر قدیم و جدید کودکان کار و گرسنگان و افراد محروم در برخی نقاط کشور می افتند و هزار و یک جمله و هایکو به ذهنشان متبلور می شود اما عده ای در همین پایتخت، با 30 میلیون تومان برای یک شب چهار دوربین فول اچ دی اجاره می کنند و با یکی از همین بالگردهای فیلمبردار یا به قول خودشان هلی شات، مراسم عروسی شان را از ارتفاع ثبت.
استدلالشان هم منطقی است؛ خب خیلی با کلاس تر از این است که فیلمبردار با دوربینش جلوی مردم رژه برود! آنهم مثل فیلم های عروسی دهه شصت و هفتاد که دیگر دست و دلمان به دیدنشان نمی رود! دوربین "گوپرو" هم که دیگر مد است و ارزشش را دارد که برای یک شب یک میلیون تومان برایش کنار گذاشت. حالا بماند که یک مونو پاد و موبایل هم کار گوپرا را می کند، ولی خب فیلمی که با گوپرو می گیرند، حتما چیز دیگری است.
آخرین روزهای شهریور و اولین روزهای مهر امسال، از جمله ایامی است که تب و تاب برگزاری مراسمات جشن، در کشورمان بسیار داغ است و مراسم های عروسی نیز از جمله رخدادهای خوشایندی است که در این روزها و شب های سال، تعدد آن بسیار به چشم می اید اما مانند هر اتفاق دیگر، لوث شدن و هزینه های هنگفت رقابت های کورکورانه، در این بخش نیز سالهاست رواج فراوانی دارد.
از جمله موضوعاتی که در سالهای اخیر مورد توجه برخی اقشار خاص جامعه قرار گرفته، ساخت کلیپ های خاص برای مراسم های عقد و عروسی است که هزینه آن معادل برگزاری چند مراسم آبرومند برای زوج های کم بضاعت است.
کلیپ های ساخت خارج برای زوج های ایرانی
اما این تمام ماجرا نیست. اگر 30 میلیون یا کمی بیشتر برای فیلم و عکس عروسی تان هزینه کنید می توانید یک عمارت خاص را در شمال تهران آنهم برای چند ساعتی اجاره و فیلم عروسی تان را در یک ساختمان قدیمی و رویایی با حیاطی پر از گل های رنگارنگ فیلمبرداری کنید.
اگر هم فکر می کنید این کارها دمده شده و در و دیوار و خیابان های ایران، برای کلیپ عروسی تان بی کلاسی به بار می آورد، اصلا ناراحت نباشید. پیشنهاد ما برای شما یک سفر چند روزه به استانبول یا تاجیکستان است؛ آنهم برای ساخت کلیپ آشنایی!
می دانی چرا؟ مدیر یکی از شرکت های فعال در این زمینه برایمان می گوید که "آشنا شدن در خیابان های استانبول یا میدان تقسیم خیلی با کلاس تر از آشنا شدن با هم در مراسم خواستگاری است، الان این چیزها مد است!"
این تمام ماجرای دیدار از یک آتلیه گرانقیمت در شمال شهر تهران نیست. تا اینجای کار معرفی شفاهی کار بود. وقتی صحبت از نمونه کار می شود. مرد جوان کنترل تلویزیون و سینمای خانگی را به دست می گیرد تا یکی از بهترین کارهایش را برایمان به نمایش بگذارد. وقتی کلیپ شروع می شود، ناخودآگاه جا می خورم و می پرسم، راستی این عروس خانم و آقای داماد راضی به پخش فیلمشان برای دیگران هستند؟ آنهم بی حجاب و با این وضع پوشش؟
سر تا پایم را به سرعت برانداز می کند و می گوید: "فکر نمی کنم مخالفتی داشته باشند. چون اگر مخالف بودند حتما می گفتند. "
سعی می کند ماجرا را با توجهیات اخلاقی و شرعی جمع کند، لذا ادامه می دهد که "خانواده های مذهبی از زمان عقد قرار داد تا پایان کار تاکید می کنند که می خواهیم فیلمبردار و عکاسمان، حتی کسی که فیلم را ادیت و میکس می کند خانم باشد. وقتی خانواده ای چیزی نمی گویند یعنی برایشان تفاوتی ندارد."
با توضیحاتی در خصوص عوض شدن فرهنگ جامعه در سالهای اخیر، ادامه می دهد که "الان کمتر کسی به اینجور چیزها فکر میکند. ضمن اینکه مشتری های ما مراسم هایشان داخل باغ و مختلط است" بعد هم با کمی لحن ناراحت می گوید: "ولی اگر شما اصرار دارید می توانم فیلمبردار و عکاس خانم برایتان بفرستم، شاید کار کمی ضعیف تر باشد!"
بی عفتی در پوشش کلیپ های خاص عروسی
این روزها چشم و هم چشمی آنهم برای مراسم ازدواج پا را فراتر از میزهای رنگارنگ گذاشته است. حالا دیگر چند نوع غذا دادن و در فلان تالار یا هتل جشن گرفتن آنطور که باید و شاید آدم را در دهن ها نمی اندازد. نوکیسه های امروزی عفت و حیا را هم کادو پیچ کرده اند و برای به رخ کشیدن خودشان کارهای عجیب و غریبی می کنند که شاید تا چند سال پیش شنیدنش هم برایمان مسخره می آمد.
شاید کمی جستجو در فضای مجازی کافی باشد، برای پیدا کردن نمونه های متعددی از فخر فروشی که البته بی عفتی نیز چاشنی اش شده است؛ آتلیه هایی که نمونه های میکس شده از کلیپ های عروسی مشتریان خود را برای عموم به اشتراک می گذارند و از قضا عروس و داماد و خانواده هایشان نیز از این اتفاق ابایی ندارند.
این روزها بعضی خانواده ها به هر طریقی می خواهند دیده شوند. حتی اگر کلیپ آشنایی دختر و پسرشان در یکی دیگر از کشورهای همسایه فیلمبرداری شود و در شب عروسی برای میهمان ها به نمایش گذاشته شود و البته برای پرداخت هزینه های میلیونی آن نیز هیچ ابایی ندارند.
تبلیغات با اشتراک گذاری تصاویر خصوصی مردم!
کمی جستجو کافی است تا با نمونه های متفاوتی از این شیوه فخر فروشی که البته بی عفتی نیز چاشنی آن شده است برخورد کنیم. آتلیه هایی که نمونه کلیپ هایی که برای عروس و دامادهای خود ساخته اند را به راحتی در فضای مجازی و حتی سایت های داخلی به اشتراک می گذارند و البته ظاهرا خانواده هایی که نه تنها از دیده شدن باکی ندارند بلکه آن را نشانی از تجدد می دانند.
با یکی از همین آتلیه ها که قیمت بسته های مختلفش از 10 تا 20 میلیون تومان در نوسان است، تماس میگیرم. خانم جوانی آن سوی خط قیمت ها را لیست وار اعلام می کند و در جواب به این خواسته ام که می خواهم جند نمونه از کارهایشان را در تلگرام برایم بفرستد استقبال میکند.
حرف هایش که تمام می شود، با کنایه می گویم،: کار ما هم که انجام شد کلیپش را برای دیگران نمایش می دهید یا برایشان می فرستید؟ با کمی مکث ناشی از جا خوردن، جوابم را می دهد و می گوید: اگر خودتان نخواهید نه، خیالتان راحت!
البته خیلی سریع به خودش می آید و می گوید: "ما برای خانواده های مذهبی فیلمبردار و عکاس خانم می فرستیم، ضمن اینکه کار میکس هم توسط خانم انجام می شود. شما خیالتان راحت باشد." ظاهرا در اینجا هرکس به فکر ناموس خود باشد، با برچسب مذهبی معرفی می شود!
به یکی از آتلیه های معروف تهران می رویم. البته با کلی اصرار برایمان وقت خالی می کند تا بتوانیم نیم ساعتی نمونه کارهایشان را ببینیم. مردی حدودا سی و پنج ساله مسئول آتلیه است و همان ابتدای کار چند آلبوم جلویمان باز می کند و با اعتماد به نفس بالایی می گوید این نمونه کارهای خودم است. اگر عکاس خانم برای باغ یا مراسم بخواهید خب کیفیت کار پایین می آید!
کاملا مشخص است از اینکه وقتش را برای ما گذاشته چندان راضی نیست. همانطور که آلبوم را ورق می زند می گوید: مشتری های ما خاص اند. این مسایل برایشان مهم نیست. اگر شما مشکل دارید اینجا نمی توانید نتیجه خوبی بگیرید. بهتر است سراغ یک آتلیه معمولی تر بروید. دیدن آلبوم ها که تمام می شود می پرسم راستی این کلیپ آشنایی دیگر چه صیغه ای است؟ نمونه ای داری که نشانمان بدهی؟
سیگاری آتش می زند و به آرامی می گوید: خب این کلیپ جز پکیج های ماست. می توانی حذفش کنی اما چیزی از قیمت کم نمی شود. خیلی ها دنبال کلیپ آشنایی هستند، حتی برای عده ای که می خواهند خاص باشند کلیپ آشنایی شان را در دیگر کشورها فیلم برداری می کنیم که ممکن است هزینه اش بین 12تا 15میلیون متغییر باشد. ولی ما یک کلیپ آشنایی متعارف و معمولی را روی فیلم به شما هدیه می دهیم که اگر مایل باشید همراه کلیپ روز عروسی در سالن برای میهمان ها پخش می شود.
از هزینه ها می پرسم و در جوابم می گوید: نگران نباش هر چیزی اینجا توافق کنیم همان را از شما می گیریم. ما مثل آتلیه های دیگر نیستیم که یک قیمتی بگویند اما در انتهای کار به هر بهانه ای از مشتری پول بگیرند. پکیچ های ما از 10میلیون تومان شروع می شود به بالا. به بالایش دیگر دست خودتان است.
وقتی درباره ریز قیمت می پرسم، خنده ریزی تحویلم می دهد و می گوید: به همه چیز بستگی دارد. از ورودی باغی که انتخاب کنید یا عمارتی که بخواهید درآن عکس و فیلم بگیرید تا تعداد و نوع دوربین ها و تعداد عکس ها و آلبوم ها. فیلمبرداری در استانبول هم حول و حوش 12میلیون هزینه دارد.
برای آنکه ماجرا را فیصله دهد، تاکید می کند که "به نظرم شما همراه همسرت بیا، کارهای ما را ببیند خوشش می آید. یک نفری تصمیم گرفتن فایده ندارد. ما اینجا چیزی کم نمی گذاریم. ضمنا اگر مراسم رقص تمرین شده و خاص داشته باشید حتما باید تجهیزات خاص بیاوریم تا به این زودی ها از مد نیفتد. حتی می تونیم با اکیپ مجهز به منطقه ای بکر در اطراف تهران برویم تا نماهای طبیعی ویژه و خاصی بدون مزاحم داشته باشید "
5 میلیون برای اجاره 2 ساعته یک عمارت!
موقع خداحافظی می بینم زوج جوانی در نوبت نشسته اند تا قرارداد ببندند. بی شک شنیدن حرف هایشان خالی از لطف نیست. بیرون از ساختمان، نیم ساعتی منتظر می مانم تا برگردند.
برای آنکه سر صحبت را باز کنم می پرسم راستی اینجا کارش خوب است؟ من تعریفش را زیاد شنیده ام ولی برای قرار داد بستن یه کم دو دل بودم. زن، پیش دستی می کند و می گوید: "کارشان عالی است. تا حالا برای چند تا از دوستان و آشناهای ما کار کردند و کارشان عالی بوده. هم کار عکاسی شان خوب است هم فیلمبرداری و کلیپ."
با صراحت می پرسم راستی برای شما مهم نیست که فیلمتان را به میهمان ها نشان بدهند، یا عکس خصوصی تان را چاپ کنند به مهمان ها بدهند؟ همانقدر که این اتفاق برای من عجیب است، سوالم برای او. می گوید: "وا ! خب اینهمه خرج می کنیم که مردم ببیند. اگر می خواستیم کسی نبیند که عروسی نمی گرفتیم. عکس هم که همه می دهند، میخواهند یک یادگاری به مهمان هایشان داده باشند."
نظرش را در مورد قیمت ها می پرسم. با خوشحالی می گوید "خوب است. برای ما 27میلیون تمام شد. ولی در عوض چهار سال دیگر از اینکه فیلمم را برای دوستانم بگذارم خجالت نمی کشم. " مرد زیاد اهل صحبت نیست اما با کنایه می گوید: آره خیلی خوب است، 5میلیون دادم یک عمارت را برای دو ساعت کرایه کرده ام! به نظرم این کارها پول دور ریختن است اما امان از دست این خانم ها.
کلیپ را ندیدم، اما از همان اولش مشخص بود که نمایشی است تصنعی برای به دست آوردن دل دیگران، بی توجه به تبعات اخلاقی و اجتماعی اش و وقتی امثال این عکس ها و کلیپ ها در فضای مجازی پخش می شود همه یاد دادگاه و پلیس فتا می افتند. روزی در خیابانها می نوشتند: همه پلیس خود باشیم ...
کلیپ را ندیدم، اما از همان اولش مشخص بود که نمایشی است تصنعی برای به دست آوردن دل دیگران، بی توجه به تبعات اخلاقی و اجتماعی اش و وقتی امثال این عکس ها و کلیپ ها در فضای مجازی پخش می شود همه یاد دادگاه و پلیس فتا می افتند. روزی در خیابانها می نوشتند: همه پلیس خود باشیم ...