به گزارش مشرق، نگاهی دقیق به مباحث طرفداران، پیشکسوتان و مدیران استقلال نشان می دهد دو دیدگاه کاملا متفاوت بین آنها وجود دارد. دیدگاه اول ماندن پای منصوریان است و دیدگاه دوم نماندن پای او و ماندن پای استقلال. پرسش اصلی این است که کدام یک از این دو دیدگاه صحیح تر است؟
گل محمدی
برای پاسخ دادن به این پرسش باید موارد مشابه را به یاد بیاورید. به عنوان مثال می توان از یحیی گل محمدی حرف زد مربی که به پرسپولیس آمد و در عرض شش ماه برکنار شد، او در نیم فصل دوم و در حالی که شرایط پرسپولیس اصلا خوب نبود، تقریبا بی شکست تیم را به انتهای فصل رساند و در جام حذفی هم به فینال رسید و البته مقابل سپاهان اصفهان در روز خداحافظی مهدوی کیا شکست خورد.
با وجود برکناری که بسیاری از هواداران پرسپولیس آن را تایید میکردند اما بسیاری از کارشناسها تاکید داشتند که این برکناری اشتباه بوده است. در واقع باید گفت فاکتورهای تیم یحیی رو به جلو بود اما پرسپولیسیها پای او نایستادند تا بعدها مشخص شود که هواداران و رویانیان یا لااقل آن دسته از هواداران که مخالف ماندن گل محمدی بودند، اشتباه کرده اند چون یحیی بعد از آن در ذوب آهن هم نشان داد که کارش را بلد است و حتی با ذوب آهن دو قهرمانی حذفی هم به دست آورد.
دو حمید
در مورد حمید استیلی و حمید درخشان اما شرایط اینگونه جلو نرفت، این دو خیلی زود برکنار شدند و عمر مربیگری آنها به شش ماه هم نرسید، نکته اما اینجا بود که در تیم های دو حمید نشانه های مثبت دیده نمی شد، نه پاس کوتاه های رو به جلو، نه ایجاد موقعیت های رو به افزایش، در واقع پرسپولیس با این دو مربی فاکتور های مثبتی را نشان نمی داد، آن روزها هم هواداران درخواست برکناری داشتند اما نکته اینجا بود که برخی مدیران و بعضی پیشکسوتان همچنان معتقد بودند باید به این دو حمید زمان داد. اما در این دو مورد این هواداران پرسپولیس بودند که درست می گفتند و هم پس از استیلی، دایی و دنیزلی بهتر عمل کردند و هم پس از درخشان برانکو تیم را خوب ساخت.
سه سال برای قلعه نویی
در استقلال این موضوع کمتر دستخوش توفان زدگی هواداران شده است، شاید در بخش آبی انتخاب ها راحت تر و درست تر بوده اند. استقلال سه سال پای قلعه نویی ایستاد تا او اولین جام را بگیرد، اما نکته اینجا بود که تیم امیر قلعه نویی هر سه سال خوب فوتبال بازی می کرد و فاکتورهای حمایت را ایجاد کرده بود. در مورد مظلومی هم تا حدودی همین بود، مظلومی قهرمان غرب آسیا بود، مربی تیم ملی«ب» ایران و در مس کرمان هم کارنامه ای در خور توجه داشت، او دوسال در استقلال ماند و با وجود آنکه قهرمان لیگ نشد اما اعتماد ها را به حدی جلب کرد که یک بار دیگر هم سرمربی این تیم بشود.
در دو سال آخر حمایت ها از سرمربیان در استقلال کاهش پیدا کرده است و در حالی که در استقلال معمولا بین دو تا سه سال مربی ماندنی بود، پس از امیر قلعه نویی با یک سال کار کردن با افشارزاده از این تیم جدا شد و بلافاصله مظلومی هم همین شرایط را داشت.
حالا اما علیرضا منصوریان به استقلال آمده است، او بمب انرژی بود و البته به نظر میرسد در مورد کری خواندن برای دربی و البته حرف از قهرمانی زدن اندکی تند رفت و توقعها را آنقدر بالا برد که پس از چهار بازی حالا امیدها آنقدر پایین آمده که بسیاری حرف از برکناری وی می زنند.
در مورد منصوریان دو دستگی البته وجود دارد، برخی میگویند باید او حمایت شود برخی هم میگویند هیچ نشانه مثبتی در تیمش دیده نمیشود و هر چه زودتر این کار انجام شود بهتر است چون استقلال هم مثل پرسپولیس مربی خارجی لازم دارد.
واقعیت اما چیست؟
منصوریان در یارگیری خوب عمل نکرد، این یک واقعیت است، خریدهای گران اما با آمارهای گلزنی و دفاع معمولی بدترین اشتباه منصوریان پس از بالا بردن توقع ها بود. او مدافع و دروازه بان ملوانی را خرید که به لیگ یک سقوط کرده بودند و در پی آن مهاجمانی را خرید که آمار گل هایشان کاملا معمولی بود.
با این وجود او سرمایه جدید استقلال است و به هر حال حتی اگر ساز مخالفانش را هم بخواهیم کوک کنیم باید به او یک نیم فصل زمان بدهیم منصوریان به سادگی به اینجا نرسیده که استقلال با ۶ بازی او را برکنار کند. شاید تصحیح باید کرد، شاید نباید اجازه داد همه تصمیم ها را او بگیرد، مثلا می توان یک مربی طراح کنارش نشاند اما اینکه منصوریان را با این سرعت بسوزانند به طور کلی غلط است و بیشتر این حاشیه ها به این دلیل است که افتخاری در فوتبال رزومه کمی دارد و ضمن اینکه کسی او را در این جایگاه نمی شناسد، آنها که می شناسند خسوس را مثال می زنند که با وجود شمس و شمسایی و ... سرمربی تیم فوتسال شد و شاید این تغییر نشان از علاقه افتخاری به مربی خارجی باشد و شاید هم برخی دوست دارند راهی را که بالاخره روزی باید استقلال هم برود را افتخاری زودتر برود.
در هر صورت باید تاکید کرد با وجود آنکه نشانه های رو به رشد در استقلال دیده نمی شوند، اما باید چند ماه دیگر صبر کرد چرا که استقلال تغییرات زیادی را به خود دیده و هماهنگ کردن این تغییرات جدید با منصوریان یا با هر مربی دیگری زمان بر خواهد بود و مربی جدید هم با چوب جادو نمی تواند از بازیکنان معمولی با تغییرات زیاد یک شبه تیم دیگری بسازد و برای قهرمانی حرکت کند.
منصوریان آینده استقلال است کسی که تا حدودی مدارج مربیگری را پله پله جلو آمده و به اینجا رسیده و اگر استقلال خیلی زود از او دست بکشد ممکن است اسیر تغییرات ممتد طی سالهای آینده شود اتفاقی که پرسپولیس به آن دچار است و تغییر مربی در این تیم تا قبل از برانکوی کروات بسیار زیاد و غیر قابل باور بوده است. حتی اگر نشانه های مثبتی هم تا امروز دیده نشده، ممکن است دلیلش تنها انجام چهار بازی بوده باشد و شاید این فاکتور ها در ده بازی نمای بهتری برای تصمیم گیری بدهد.
گل محمدی
برای پاسخ دادن به این پرسش باید موارد مشابه را به یاد بیاورید. به عنوان مثال می توان از یحیی گل محمدی حرف زد مربی که به پرسپولیس آمد و در عرض شش ماه برکنار شد، او در نیم فصل دوم و در حالی که شرایط پرسپولیس اصلا خوب نبود، تقریبا بی شکست تیم را به انتهای فصل رساند و در جام حذفی هم به فینال رسید و البته مقابل سپاهان اصفهان در روز خداحافظی مهدوی کیا شکست خورد.
با وجود برکناری که بسیاری از هواداران پرسپولیس آن را تایید میکردند اما بسیاری از کارشناسها تاکید داشتند که این برکناری اشتباه بوده است. در واقع باید گفت فاکتورهای تیم یحیی رو به جلو بود اما پرسپولیسیها پای او نایستادند تا بعدها مشخص شود که هواداران و رویانیان یا لااقل آن دسته از هواداران که مخالف ماندن گل محمدی بودند، اشتباه کرده اند چون یحیی بعد از آن در ذوب آهن هم نشان داد که کارش را بلد است و حتی با ذوب آهن دو قهرمانی حذفی هم به دست آورد.
دو حمید
در مورد حمید استیلی و حمید درخشان اما شرایط اینگونه جلو نرفت، این دو خیلی زود برکنار شدند و عمر مربیگری آنها به شش ماه هم نرسید، نکته اما اینجا بود که در تیم های دو حمید نشانه های مثبت دیده نمی شد، نه پاس کوتاه های رو به جلو، نه ایجاد موقعیت های رو به افزایش، در واقع پرسپولیس با این دو مربی فاکتور های مثبتی را نشان نمی داد، آن روزها هم هواداران درخواست برکناری داشتند اما نکته اینجا بود که برخی مدیران و بعضی پیشکسوتان همچنان معتقد بودند باید به این دو حمید زمان داد. اما در این دو مورد این هواداران پرسپولیس بودند که درست می گفتند و هم پس از استیلی، دایی و دنیزلی بهتر عمل کردند و هم پس از درخشان برانکو تیم را خوب ساخت.
سه سال برای قلعه نویی
در استقلال این موضوع کمتر دستخوش توفان زدگی هواداران شده است، شاید در بخش آبی انتخاب ها راحت تر و درست تر بوده اند. استقلال سه سال پای قلعه نویی ایستاد تا او اولین جام را بگیرد، اما نکته اینجا بود که تیم امیر قلعه نویی هر سه سال خوب فوتبال بازی می کرد و فاکتورهای حمایت را ایجاد کرده بود. در مورد مظلومی هم تا حدودی همین بود، مظلومی قهرمان غرب آسیا بود، مربی تیم ملی«ب» ایران و در مس کرمان هم کارنامه ای در خور توجه داشت، او دوسال در استقلال ماند و با وجود آنکه قهرمان لیگ نشد اما اعتماد ها را به حدی جلب کرد که یک بار دیگر هم سرمربی این تیم بشود.
در دو سال آخر حمایت ها از سرمربیان در استقلال کاهش پیدا کرده است و در حالی که در استقلال معمولا بین دو تا سه سال مربی ماندنی بود، پس از امیر قلعه نویی با یک سال کار کردن با افشارزاده از این تیم جدا شد و بلافاصله مظلومی هم همین شرایط را داشت.
حالا اما علیرضا منصوریان به استقلال آمده است، او بمب انرژی بود و البته به نظر میرسد در مورد کری خواندن برای دربی و البته حرف از قهرمانی زدن اندکی تند رفت و توقعها را آنقدر بالا برد که پس از چهار بازی حالا امیدها آنقدر پایین آمده که بسیاری حرف از برکناری وی می زنند.
در مورد منصوریان دو دستگی البته وجود دارد، برخی میگویند باید او حمایت شود برخی هم میگویند هیچ نشانه مثبتی در تیمش دیده نمیشود و هر چه زودتر این کار انجام شود بهتر است چون استقلال هم مثل پرسپولیس مربی خارجی لازم دارد.
واقعیت اما چیست؟
منصوریان در یارگیری خوب عمل نکرد، این یک واقعیت است، خریدهای گران اما با آمارهای گلزنی و دفاع معمولی بدترین اشتباه منصوریان پس از بالا بردن توقع ها بود. او مدافع و دروازه بان ملوانی را خرید که به لیگ یک سقوط کرده بودند و در پی آن مهاجمانی را خرید که آمار گل هایشان کاملا معمولی بود.
با این وجود او سرمایه جدید استقلال است و به هر حال حتی اگر ساز مخالفانش را هم بخواهیم کوک کنیم باید به او یک نیم فصل زمان بدهیم منصوریان به سادگی به اینجا نرسیده که استقلال با ۶ بازی او را برکنار کند. شاید تصحیح باید کرد، شاید نباید اجازه داد همه تصمیم ها را او بگیرد، مثلا می توان یک مربی طراح کنارش نشاند اما اینکه منصوریان را با این سرعت بسوزانند به طور کلی غلط است و بیشتر این حاشیه ها به این دلیل است که افتخاری در فوتبال رزومه کمی دارد و ضمن اینکه کسی او را در این جایگاه نمی شناسد، آنها که می شناسند خسوس را مثال می زنند که با وجود شمس و شمسایی و ... سرمربی تیم فوتسال شد و شاید این تغییر نشان از علاقه افتخاری به مربی خارجی باشد و شاید هم برخی دوست دارند راهی را که بالاخره روزی باید استقلال هم برود را افتخاری زودتر برود.
در هر صورت باید تاکید کرد با وجود آنکه نشانه های رو به رشد در استقلال دیده نمی شوند، اما باید چند ماه دیگر صبر کرد چرا که استقلال تغییرات زیادی را به خود دیده و هماهنگ کردن این تغییرات جدید با منصوریان یا با هر مربی دیگری زمان بر خواهد بود و مربی جدید هم با چوب جادو نمی تواند از بازیکنان معمولی با تغییرات زیاد یک شبه تیم دیگری بسازد و برای قهرمانی حرکت کند.
منصوریان آینده استقلال است کسی که تا حدودی مدارج مربیگری را پله پله جلو آمده و به اینجا رسیده و اگر استقلال خیلی زود از او دست بکشد ممکن است اسیر تغییرات ممتد طی سالهای آینده شود اتفاقی که پرسپولیس به آن دچار است و تغییر مربی در این تیم تا قبل از برانکوی کروات بسیار زیاد و غیر قابل باور بوده است. حتی اگر نشانه های مثبتی هم تا امروز دیده نشده، ممکن است دلیلش تنها انجام چهار بازی بوده باشد و شاید این فاکتور ها در ده بازی نمای بهتری برای تصمیم گیری بدهد.