به گزارش مشرق به نقل از برنا، در اين مصاحبه آمده است:
* کدام قسمت تهران زندگي مي کنيد؟
قبل از ورود به بحث يک نکته خدمتتان عرض کنم؛ علتش هم اين است که اسم اين سلسله مصاحبه ها را گذاشته ايد باشگاه آقازادگي. آقازاده و آقازادگي يک گفتمان، يک فرهنگ و يک مدل است که به نظر من يادآور مسائل نامطلوب، ويژه بودن، تکبر، غرور و ... است.پس با اين حساب اولا من آقازاده نيستم و بنده زاده هستم!ثانيا مطمئنا دست شما دوستان عزيز به آقا زاده ها نمي رسد! آقازاده ها را بايد در لندن و دبي و ... پيدا کنيد، البته اگر توانستيد!
حالا به عنوان جواب اولين سؤال: سمت ميدان ارتش نرسيده به ميني سيتي زندگي مي کنيم.
* خانه شما يک مقدار بالاشهر نيست؟
منطقه تولد و زندگي مادرم است.
* الان مشغول چه کاري هستي؟
در يک شرکت کامپيوتري مشغول به کار شده ام.
* مستقل درآمد داري؟
تا الان حقوق نگرفته ام، تازه مشغول شده ام.
* چقدر از پدر پول تو جيبي مي گيري؟
کمتر از ده هزار تومان در ماه، البته اين مبلغي علاوه بر مخارج اصلي مثل تحصيل و لباس است. يک جورهايي طرح هدفمند سازي يارانه ها قبل از اينکه در دولت اجرا شود، در خانه ما اجرا شده. خرج هاي موجهي مثل خرج خانه و هزينه موبايل از اين پول جداست. مثلا پول موبايل تا 10 هزار تومان را مي پردازند ولي اگر بيشتر شود، پرداخت نمي کنند.
* در آمد پدر از کجاست؟
پدرم از دولت هيچ پولي دريافت نمي کند و حقوقي نمي گيرد.
* پس از کجا امرار معاش مي کنند؟
خدا را شکر وضعمان آنقدر بد نيست.
* يعني درآمد جدايي از دولت دارند؟
از پس اندازي که از قبل دارد استفاده مي کند. نمي دانم اين را بگويم يا نه، ولي پدرم از دولت حقوق دريافت نمي کند و خواسته اند دولت صرف محرومين و نيازمندان کند. باز نمي دانم پدرم چقدر راضي باشد من اين را گفتم.
* ازدواج نکردي؟
خير
* اگر بخواهي زن بگيري راحت به او مي گويي؟
نيازي نيست من بگويم خودش به اندازه کافي پيگير است. (باخنده) اين کارها را البته بيشتر مادرها انجام مي دهند.
*يک سري شايعات و ضد خبر در مورد پدر شما هست. نظر شما در مورد اين شايعات چيست؟
خودتان مي گوييد شايعه؛ شايد شما بيشتر در زمينه مالي شنيده باشيد. مثلا گفته بودند پسر ايشان BMW سوار مي شود. يکي از دوستان که خود فرزند مسوول است تماس گرفت و پرسيد تو ماشين فلان مدل سوار مي شوي؟ گفتم نه هماني است که قبلاً بود. گفت يکي الان اينجاست و مي گويد؛ تنها ماشين BMW فلان مدل، پلاک شده در ايران براي تو است. از قضا چند وقت بعد فرزند همان مسئول ماشين خود را عوض کرد و مدل بالاتر خريد.
* ماشين شما چيست؟
تندر نود.
* پدرت براي تو خريده؟
بله
* خودت درخواست کردي؟
نه خودش برايم تهيه کرد. کلا اخلاق ايشان به گونه اي است که اگر احساس کند چيزي نياز است تهيه مي کند و اگر فکر کند خرج حتي هزار تومان موضوعيتي ندارد، انجام نمي دهد. چون حالت اسراف دارد.
* ماشين ايشان چيست؟
يک ماشين تويوتا مدل سال 1989 ميلادي.
* برادرت چکار
عليرضا درس طلبگي مي خواند و به تازگي معمم شده، شاگرد آيت الله صديقي است.
* از پدر بگو؟ سابقه کاري او را مي داني؟
او در بيست و يک سالگي فرماندار اروميه بود. بعد در 22 سالگي معاون سياسي استانداري، در 23 سالگي فرمانده سپاه منطقه 5 (استان هاي آذربايجان شرقي، غربي و اردبيل) و در 25 سالگي فرماندهي لشکر 6 ويژه سپاه را عهده دار شد. در 29 سالگي معاون وزير دفاع و ... و در دولت آقاي احمدي نژاد مشاور رييس جمهور، وزير کشور و وزير رفاه شد.
* علاقه داري سابقه کاري پدر را بداني؟ براي تو جالب است؟
بله، بيشتر دوست دارم ماجراهاي اتفاق افتاده در جبهه را بدانم.
* از پدرت سوال مي کني در اين مورد؟
بله خاطره زياد تعريف مي کند. گاهي اوقات تلويزيون يک برنامه اي در مورد جنگ نشان مي دهد، از او مي پرسيم که چطور بوده. اگر موقعيتي هم پيش بيايد خودش شروع به گفتن خاطره مي کند.
*در ميان خاطراتي که تعريف مي شود مطمئناً ديدگاه هاي خود را هم مطرح مي کند. فکر نمي کني ديدگاه او با شما فرق دارد؟ چقدر افکار پدر را شبيه خودت مي داني؟
بالاخره در يک خانواده پدر و مادر اعتقادات و علايق فرهنگي، سياسي و اجتماعي کل خانواده را تحت تاثير قرار مي دهند. شباهت هايي وجود دارد. در خانواده ما عقايد خيلي نزديک است که مهمترين آن ها اعتقاد و التزام کامل به ولايت فقيه است .
*شما شبيه پدر شدي، خيلي از آقازاده ها هستند شبيه پدر خود نشده اند؟ در واقع راه او را نرفته اند.
انشاالله که شبيه پدرم شده باشم.
*چطور است که تو با اختلاف سني 27 ساله با پدر فکر مي کني شبيه او شده اي؟
جو تربيتي داخل خانه اينطور بود. زمان بچگي خيلي پدر را نمي ديدم، از همان زمان به دنيا آمدنم در کنارم نبود، فکر مي کنم در عمليات کرکوک حضور داشتند. در عمق 300 کيلومتري عراق. بعد آمد تهران و خبر دار شد بچه دار شده. خواهر بزرگ ترم هم در زماني که بابا در عمليات فتح المبين حضور داشت و زخمي هم شده بود به دنيا آمد، يا مثلا مادرم مي گويد به اقتضاي شرايط يک مدت در کرمانشاه زندگي مي کردند.
* احساس مي کني مادر و خانواده ات خيلي سختي کشيده اند در زمان جنگ؟
مادرم را مطمئن هستم سختي کشيده است. فرزندان شايد کوچک بودند و کمتر حس مي کردند، ولي سختي زياد بوده به هرحال.
* از اين لحاظ احساس نمي کني فرق داري با کساني که پدرشان جبهه نرفته و يا حداقل اگر مسئول بوده در عمق 300 کيلومتري عراق نجنگيده اند؟
اگر ما تکليف گرا باشيم، هر وظيفه اي را انجام مي دهيم. زماني تکليف است بروي در عمق 300 کيومتري عراق، زماني هم تکليف است بروي و کار اداري کني. کلا يک چنين ديدي در خانواده ما وجود دارد. مادرم براساس همين وظيفه سختي ها را تحمل کرد. در بحث ورود به دولت نيز اين نوع ديد تکليف گرائي وجود داشت .
* بيشتر منظورم اين بود؛ محمد مهدي محصولي حق خاصي براي خودش قائل نيست؟ به خاطر سختي ها و نبودن هاي پدر.
فکر مي کنم اگر کسي بخواهد حق قائل شود، آن کسي است که خودش رفته جبهه. وقتي بابا چنين حقي براي خودش متصور نيست من چرا کاسه داغ تر از آش شوم. اينهايي که رفته اند جبهه احساس تکليف کرده اند، بعد هم داعيه اي نداشتند که من جبهه رفته ام و چيز ديگر. خيلي ها هستند هنوز که هنوز است نمي گويند در عمليات ها چه کارهاي بزرگي کرده اند.
* حرف من بيشتر افرادي هستند که به خاطر سابقه خود و فرزندانشان طلب کار هستند؟
بالاخره خود خانواده اين را انتخاب کرده.
* فرزند که کوچک بوده و قدرت انتخاب نداشته برايش تصميم گرفته بودند؟
خوب او هم جزو همان خانواده است. اگر اعتقادات اعضاي خانواده با يکديگر سنخيت کامل داشته باشد اين مسائل پيش نمي آيد. طرف وقتي به خاطر خدا پا به ميدان مي گذارد با او معامله کرده. من هم از اين تقدير خوشحالم.
*فرهنگ طلب کار بودن از انقلاب از کجا آمده؟ اصلاً قبول داري چنين فرهنگي وجود دارد؟
وجود آن را در بعضي ها قبول دارم. اين به مرور زمان شکل گرفته. در سال هايي که بهتر است بگويم آقازاده ها به صورت قارچي رشد کردند.
* کدام سالها؟
سالهاي بعد از اتمام جنگ. دوراني که افراد فکر کردند، اگر براي انقلاب مسئوليتي پذيرفته اند، الان صاحب حق شده اند و خانواده يا فرزندان آنها مقدم بر ديگران هستند. يا بعضي احساس مي کردند چون اين افراد در زمان جنگ و بعد از آن زحمت کشيده اند حقشان اين است که چيزي براي خود بردارند. با برخي از افراد در دانشگاه بحث مي کنيم و شايد اصل نظام را هم قبول نداشته باشند، ولي مي گويند؛ فلاني اين مقدار زحمت کشيده، حق اوست بخورد. اگر فرد مي خواست بهره مالي ببرد، بايد مي رفت براي خود کار مي کرد. به بعضي مي گوئي چرا فلان آقا در زمان تصدي پست اينقدر فساد مالي داشت؟ مي گويند حق اش بوده و برداشته. يعني اين براي بعضي ها فرهنگ شده و يک روزه جا نيفتاده. از بالا شروع مي شود و در پست هاي پايين تر تسري پيدا مي کند. خيلي از مشکلات در بي تقوايي افراد است. يک موقع فرد مي داند دارد خطا مي کند. اين مي شود بي تقوا بودن. بالاخره ذهنيت منفي به دليل برخي ماجراها ايجاد شده. افرادي اين سواستفاده ها را مرسوم کردند و حق خود مي دانستند که بعد از دوران مسئوليت هم اين امتياز را داشته باشند، اين مي شود همان ويژه خواري.
*يک مقدار در مورد پدر بحث کنيم. وضع مالي پدر شما چگونه است؟
اينطور که مي گويند نيست. الحمدلله زندگي خوبي داريم ولي اين رقم هاي اعلامي درست نيست. گاهي مي گويند 16 ميليارد تومان، يک دفعه ديگر مي گويند 123 ميليارد دلار! خودشان نمي دانند دقيقاً چه مي گويند. فکر مي کنم در جريان باشيد، در زمان کانديدا شدن پدرم براي وزارت نفت در دولت نهم، مي گفتند محصولي در بالاي خانه اش ديش ماهواره است و فلان طور زندگي مي کند و ... يکي از آقايان نماينده اين را مطرح کرد. از قضا آقازاده اين فرد، هم دانشگاهي من بود. با او صحبت کردم که چطور پدر شما اين موضوعات خلاف واقع را مطرح مي کند؟ گفت؛ پدرم يک سري اسناد و مدارک دارد. در خواست کردم اين مدارک را در اختيار من قرار بدهد، او هم قبول کرد. يکي دو بار پيگيري کردم، يک بار گفت مسافرت است يک بار گفت سرش شلوغه و به هر حال با يک بهانه اي سرباز زد.
* واقعيت در اين موضوع چيست؟ يک سري شنيده ها وجود دارد که پدرت سهام نفتي دارد، يا يک شرکت وابسته به وزارت نفت.
پدر من نه سهام نفتي دارد و نه شرکت وابسته به وزارت نفت.
* اين سرمايه اي که پدر با آن امرار معاش مي کند از کجا آمده؟
سال 70 ايشان از سپاه بيرون آمد (مثل برخي هم نبود که در زمان مسئوليت کار آزاد نيز کرده باشد) و وارد بخش خصوصي شد. به تدريج پيشرفت کرد. اينطور نبود يک روزه پولدار شوند. البته پدربزرگم هم در بخش خصوصي کار مي کند و پدرم از نوجواني در کنار ايشان تجربه بخش خصوصي را کسب کرده است.
” درخانه ما اينطور نيست که هر وقت پول بخواهيم به ما بدهند. مثلاً خود من مي نويسم اين مقدار خرج خانه کردم و اين مقدار خرج موضوع ديگر. اگر موجه باشد به من پرداخت مي کنند، اگر موجه نباشد حتي هزار تومان پرداخت نمي کنند. “
خود من مي نويسم اين مقدار خرج خانه کردم و اين مقدار خرج موضوع ديگر. اگر موجه باشد به من پرداخت مي کنند، اگر موجه نباشد حتي هزار تومان پرداخت نمي کنند.
* به نظر خودت خرج تو با يک آدم عادي برابر است؟
اين ها گفتن ندارد، من حداکثر سالي يک يا دو بار لباس مي خرم. يعني خرج خاصي نمي شود. در مورد خورد و خوراک، هميشه حساب خود را دارم. کلا زياد اهل جواني کردن نيستم.
* يعني پسر محصولي در ماه حدود پنجاه هزار تومان هم خرج نمي کند؟
بله. خرج هايي که بعضا براي منزل مي کنم را اگر حساب کنيد شايد مقداري بالاتر شود ولي پول توجيبي براي خريد گوشت و مرغ نيست براي قبض موبايل و تنقلات و اينطور چيزهاست . اگر اين خرج هاي خودم را حساب کني پنجاه هزار تومان هم نمي شود.
* بالاخره پدر شما دستش باز است چرا در مسائل مالي اينگونه با شما برخورد مي کند؟
همان هدفمند کردن است که گفتم(باخنده)
* چرا اين کار را انجام مي دهند ، از روي حساب گري است يا يک هدفي دنبال مي کنند؟
مطلبي نوشته بودند در اين مورد که محمد مهدي محصولي از پسر علي مطهري پنجاه هزار تومان قرض کرده است. من پيش خودم گفتم تا به حال خرج پنجاه هزار توماني نداشتم. چون ما با يکديگر هم مدرسه اي بوديم مبلغ پنج هزار تومان براي کاري از او قرض کرده بودم، خودش به پدرش گفته بود و پدرش هم در مجلس آن را گفته بود که: پسر محصولي از پسر من قرض مي گرفت و وقتي پسر من از او مي پرسيد که مگر بابايت پول ندارد که به تو بدهد، او جواب داده بود که پول دارد. ولي مي گويد شما بايد در سطح عموم مردم زندگي کنيد تا بتوانيد درک درستي از زندگي عامه مردم داشته باشيد. البته در خبرها اين مبلغ را کرده بودند پنجاه هزار تومان. من در دوران راهنمايي دويست تومان پول تو جيبي مي گرفتم، منظورم دو هزار ريال است، اندازه پول تاکسي. تا وقتي لازم نباشد نبايد خرج کرد. شايد آدم بخواهد خيلي خرج ها بکند. مثلا يک نفر بيست ميليون پول دارد. خودش را مي کشد تا ماشين سي ميليوني بخرد. اين مقدار حب دنيا درست است؟ به فرموده معصوم: « حب الدنيا راس کل خطيئه » فرد خود را به آب و آتش بزند براي مال و ثروت. امام (ره) فرمود وابستگي به مال است که مهم است نه داشتن آن. در اسلام به خانه و مرکب خوب توصيه شده است. ولي طرف نبايد حب دنيا پيدا کند. بايد ثروت در اختيار او باشد نه او در اختيار ثروت. شايد وابستگي يک طلبه به تسبيحش از وابستگي يک تاجر به ثروتش بيشتر باشد، در اين صورت وابستگي آن طلبه مذموم است ولي ثروتمندي آن تاجر نه.
* سرمايه پدرتان در زندگي تان تاثير دارد؟
نمي شود که تاثير نداشته باشد، در حد نياز استفاده مي شود .اينطور نيست روي زيلو بخوابيم. يک حد متعارف، نه از اين طرف بوم افتاده ايم و نه از آن طرف بوم. در زمينه مالي، سياسي و هر موضوع ديگر بايد اين طور بود.
*منظورت اين است که بايد شان خود را تشخيص دهد؟
شان خود را تشخيص بدهد و علاوه بر آن موقعيت را هم تشخيص بدهد. بايد موقعيت را ببينند .چون برخي چيزها براساس اخلاقيات است .در مدرسه اي که ما مي رفتيم ساعت مچي ممنوع بود چون مي گفتند شايد کسي قدرت خريد نداشته باشد و باعث حسرت شود. آنجا ساعت بود الان ماشين و خانه و لباس و ... است.
* حس شما نسبت به بچه پولدارها چيست؟
من خودم خوشم نمي آيد که کسي به صورت صرف از سرمايه پدر استفاده کند و خودش بدون هيچ زحمتي به خواسته هايش برسد.
* پولدار شدن اشکالي دارد؟
پولدار شدن به تنهايي نه.
* پولدار شدن با قناعت تناقض دارد؟
نه لزوما تناقص ندارد . مي شود فرد ثروتمند باشد و قناعت داشته باشد و شايد اين امتحان پولدار بودن و قناعت کردن سخت تر باشد . يکي از پدرم پرسيد چقدر پول داري گفت بپرس چطور در آوردي . چطور خرج کرده اي . روز قيامت نشنيده ام بگويند
” 9 سال پيش ،خواهرم يک جهيزيه متوسط داشت و مهريه ايشان يک دور ترجمه تفسير الميزان بود. کلا ديد خانواده نسبت به مسائل مالي اينگونه بود. در ضمن ما از اول وضع مالي قابل توجهي نداشتيم. “
چرا پول درآوردي ؟ مي پرسند چطور در آوردي و چطور خرج کردي ؟ اين مهمتر از مبلغ است. ممکن است فرد پنجاه هزار تومان درآمد داشته باشد و برود با آن پول ناچيز کار حرام انجام دهد و يک موقعي هم طرف خيلي بيشتر از اين ها دارد ولي طوري خرج مي کند که خدا راضي باشد. فکر مي کنم کيفيت پول و سرمايه مهمتر از کميت باشد.
* از کجا لباس مي خري و با چه مارکي؟
والله لباس هايي که ما مي خريم همه از شهرستان تهيه مي شود. چون ارزان فروشي وجود دارد و جنس هاي خوب و متعادلي دارد،قيمت هاي فضايي هم ندارد. گاهي اوقات هم اقوام سوغاتي لباس مي آورند.
* پدر چطور؟
ما اين رسم را از پدر به ارث برده ايم.
* جهيزيه خواهر شما در چه سطحي بوده؟
9 سال پيش ، يک جهيزيه متوسط بود و مهريه ايشان يک دور ترجمه تفسير الميزان بود. کلا ديد خانواده نسبت به مسائل مالي اينگونه بود. در ضمن ما از اول وضع مالي قابل توجهي نداشتيم.
* تعريف خودت را از رفاه زدگي بگو.
حد و مرز قائل نشدن براي رفاه . يعني شما هر چقدر در مي آوري سعي داشته باشي بيشترش کني . براي خرج کردن اين نسبي است. مثلا يک شخصي که پانصد هزار تومان حقوق دارد ولي مي خواهد خود را از يک طبقه بالاتر نشان دهد. رفاه زدگي يعني هم و غم انسان اين باشد که غرق در تجمل باشد.
* در دانشگاه مي دانند تو فرزند محصولي وزير رفاه هستي؟
بله مي دانند.
* حد رفاه براي يک جوان از لحاظ داشتن و مسکن چيست؟
اين براي هر کسي متفاوت است بايد در حد عرف باشد . همين که طرف مدل زندگي کردنش اينطور نباشد تا انگشت نما باشد.
* در اتاق خود چه چيزهايي داري؟
چيز هاي عادي. کتاب خانه، تخت، ميز ، کامپيوتر.
* اتاق شما چند متر است ؟
يک چيزي حدود 15 متر . چون رشته تحصيلي ام کامپيوتر است، کامپيوتر از اول ورود به دانشگاه لازم است، به همين دليل تهيه شد. تا قبل از آن کامپيوتر شخصي نداشتم. وقتي پدر احساس کرد نياز است تهيه کرد. به نظرم غلط است اگر پدر و مادر به تمام خواسته هاي فرزند جواب مثبت بدهند.
* در کتاب خانه خود چند کتاب از شهيد مطهري داري و دکتر شريعتي داري؟
چون در منزل کتاب خانه اي هست که جامع است و در آن مجموعه آثار شهيد مطهري و علامه طباطبايي و ... موجود است لزومي ندارد که همه کتاب ها را در کتابخانه شخصي ام داشته باشم. به طور مثال براي مطالعه کتاب چهل حديث امام خميني، آن را به کتابخانه ام منتقل کرده ام. علاوه بر آن با وجود نرم افزارهاي حاوي کتب مختلف، ضرورتي براي نگهداري کتب به صورت فيزيکي وجود ندارد.
* وجه تشابه خودت با پدرت؟
يک مطلبي که مي گويند شباهت ظاهري است. نمي دانم ديگر، شايد چيزي بگويم که در پدر باشد و در من نباشد ويا بالعکس. فکر مي کنم التزام به ولايت فقيه بارزترين شباهت من به پدر باشد. در واقع فصل الخطاب دانستن سخنان رهبري.
* داماد شما از چه طبقه اي است و کجا زندکي مي کند؟
داماد ما يک طلبه ساده و از طبقه متوسط جامعه هستند و ساکن خيابان دولت.
*دامادتان آقازاده است؟
نه. البته آن زمان که با خانواده ما وصلت کردند پدر من هم مسئول نبود.
* ساعت کار پدر چند تا چند است؟
کم و زياد مي شود . گاهي از 7 صبح تا 11 شب. يادم است در زمان تصدي پست وزارت کشور حدود يک ماه خانه نيامد و ما از خانه برايش غذا مي فرستاديم، چون معده پدرم ناراحت بود و فقط غذاي خانه مي خورد.
* پدر اهل مطرح کردن مسايل کار درخانه هست؟
بله، در حد معمول آن چيزي که در رسانه ها مطرح مي شود.
* مسافرت خارج از کشور رفته اي ؟ اروپا؟
مکه مشرف شده ام و يک بارهم کربلا. نه بابا کدام مسافرت اروپا. (باخنده)
* تفريحت چيست؟
مطالعه و ورزش. گاهي هم خود را با رايانه سرگرم مي کنم.
* حرف آخر؟
انشاالله همه در مسيري گام برداريم که مورد رضايت امام زمان (عج) است. هرکسي در دلش اين نيت را داشته باشد توسط ايشان ياري مي شود.
” پدرم از دولت هيچ پولي دريافت نمي کند و حقوقي نمي گيرد. “
مي کند؟
” پدر من نه سهام نفتي دارد و نه شرکت وابسته به وزارت نفت.
محمد مهدي محصولي فرزند دوم و پسر بزرگ وزير رفاه و تامين اجتماعي متولد سال 1365 در تهران است. وي مدرک ليسانس مهندسي کامپيوتر با گرايش نرم افزار را از واحد تهران شمال دريافت کرد و در حال حاضر در يک شرکت مرتبط با تحصيلاتش مشغول به کار شده. سعي کرديم سوالاتي