سرویس سیاست مشرق- رصد و تحلیل تحرکات روز گذشته در مرکز شهر تهران نشان میدهد آشوبهای شکل گرفته، در مقایسه با رخدادهای پیشین از سطحی از طراحی و هدایت برخوردار است که تاکنون مورد مشابه با آن ثبت نشده است.
گزارشهای میدانی نشان میدهد که طراحی دقیق مانور تحرک، جابهجایی حسابشده جمعیت محدود و درگیری هدفمند و برنامهریزیشده نه یک رخداد عادی بلکه روندی تمرین شده است که پیوست اقدامات مخرب سوریسهای متخاصم در آینده خواهد بود.
اما نکته قابل توجه در این اقدام «نمادسازی» سریع برای تاثیرگذاری روی اقشار مختلف اجتماعی است، در ساعات پس از آشوب انتشار تصویری هماهنگ شده از فردی که در وسط خیابان بسط نشسته مورد توجه قرار گرفته است.
این خط با طرح ایجاد نافرمانی مدنی در آشوبهای پیشین چون دی ۹۶ و شهریور ۱۴۰۱ نیز قابل مشاهده است. در یکی از مهمترین نمادهای وایرال شده در آشوب دی ماه سال ۹۶ عکسی ثبت شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت، در این تصویر یلدا معیری عکاس روزنامه اصلاحطلب جامعه فردا با ثبت تصویر دختری که در میان دود گاز اشک آور مشت خود را گره کرده به نماد شورش در میان ارکان اغتشاشات معروف شد.
آن تصویر به شدت وایرال شده و حتی در داخل و خارج از کشور نیز جایزه گرفت، البته مدتی بعد مشخص شد که تصویر ثبت شده ساختگی بوده و عکاس روزنامه اصلاحطلب با استفاده از کپسول آتش نشانی و نیز بهره بردن از یک بازیگر آن را ساخته است.
یلدا معیری بعدها در شرح این تصویر ثبت شده در مصاحبه نیویورک تایمز گفت:
دودی که در عکس وجود دارد ناشی از کپسول آتش نشانی است و فقط شبیه استفاده گاز اشک آور است، من یلدا معیری عکاس این عکس هستم. این عکس را یکسال پیش در روز ۹ دی ماه در جریان اعتراضات مردمی در دانشگاه تهران گرفتم و بخاطر ترس از دستگیری و مشکلات امنیتی که ممکن بود برای خودم و خانوادهام پیش بیاید ۶ ماه هویت عکاس را مخفی نگاه داشتم. این عکس در مقیاس بسیار وسیعی در مطبوعات و رسانههای جهان منتشر شد و تبدیل به نمادی از آزادگی و حریت در جهان شد که طبعاً برای من باعث بسی افتخار است. اما به عنوان یک ایرانی که هر روز و هر روز بیشتر از تحریمهای ایالات متحده آسیب میبیند، بخاطر تفاوت قیمت ارز و پول ملی قادر به مسافرت به کشورهای همسایه هم نیست و به دلیل قانون منع مسافرت آقای ترامپ سالهاست از دیدار پدر و مادرش محروم مانده است، دیدن این عکس در پشت توییت آقای ترامپ و مصاحبه مطبوعاتی آقای پمپئو و هر سیاستمدار آمریکایی بزرگی، شرمندگی زیادی به همراه دارد. این عکس از مردم ایران و برای مردم ایران گرفته شده است و نباید توسط هیچکس دیگری مورد سواستفاده قرار بگیرد.

خانم معیری همچنین در پاسخ به این سؤال که چرا از همان روز اول یعنی نهم دیماه ۹۶ نسبت به این ادعای دروغ که از نارنجک دودزا یا گاز اشکآور استفاده شده است، واکنشی نشان ندادید، گفته بود که:
من همان روزی که عکس را به دوستان در AP و دیگر خبرگزاریها دادم، برخلاف رویه قبلی، هیچکس از من سؤال نپرسید که منشأ دود چیست درصورتیکه همیشه سؤال میپرسیدند ولی این بار هیچکسی سؤال نپرسید و من هم دیگر پیگیری نکردم و تصور کردم که اینها یا خودشان متوجه شدهاند که گاز اشکآور نیست و یا نمیخواهند درباره منشأ این گاز مطلبی بنویسند، لذا در این شش ماه که این خبرگزاریها درباره منشأ دود چه گفتهاند من هیچ اطلاعی نداشتم، زیرا من گرفتار مسائل شخصی خودم بودم و اصلاً رصد نکردم که رسانههای دیگر درباره این عکس چه نوشتهاند، در ضمن، شاخصه این عکس حضور خانمی است که در تصویر وجود دارد و چون دران زمان عکس دیگری وجود نداشت، این عکس موردتوجه قرار گرفت و تبدیل به نماد شد، لذا کسی نیامد بگوید چون این گاز اشکآور است تبدیل به نماد بشود. من تصور نمیکردم این عکس خیلی مهم بشود که بخواهم پیگیری کنم چون بسیار آدم سادهگیری هستم و اگر زرنگ بودم و نکتهسنج، همان موقع توجه میکردم و اعلام میکردم که تصحیح شود.
در آن زمان بیبیسی فارسی با تحلیل شعارها و نمادهای آشوبهای دی ۹۶ این عکس جعلی را نماد اعتراضات در ایران خوانده و نوشت:
شعارها در همه خیزشها و جنبشهای سیاسی ایران از جنبش مشروطیت تا حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ به نحو فی البداهه ساخته میشوند، درست مثل این که گروهی از جوانان در گاراژ خانههای خود در آمریکا جمع شده و شعر آهنگ خود را به طور جمعی مینویسند و اجرا میکنند. افراد با ذوقی در همه اعتراضات حضور دارند که با توجه به فضا و شرایط و وضعیت ذهنی جمع، کلماتی را به وسط خیابان شلیک میکنند. برخی از آنها میگیرد و برخی نمیگیرد. آنها که میگیرد تکرار شده و توسط بقیه بلند بلند ضرباهنگ پیدا میکنند. اتفاقا شعارها نشان میدهند که این حرکتها از بطن جامعه بر میخیزد. کسی نمیتواند در اربیل و تل آویو و واشینگتن بنشیند و برای اجتماعات مردم در تویسرکان و ایذه و دورود شعار بنویسد.
بررسی خط نمادسازی (Symbolism) در اعتراضات نشان میدهد که این ایده به معنای استفاده از علائم، نشانهها، رنگها، شعارها و تصاویر برای انتقال پیامهای سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی است. این نمادها نقش کلیدی در بسیج مردم، ایجاد هویت جمعی و انتقال ایدهها دارند. نمادها نه تنها برای ارتباط داخلی شبکه آشوب مفیدند، بلکه میتوانند به عنوان ابزاری برای نمایندگی ایدئولوژیک عمل کنند و حتی در رسانهها برای گسترش پیام استفاده شوند.

نمادهایی که توسط سرویسهای اطلاعاتی خلق میشوند
بررسی تصویر شکل گرفته در فضای مجازی که توسط برخی سبلریتیها بازانگاری میگردد نیز بیشباهت به تصویر ثبت شده توسط یلدا معیری نیست، در این تصویر کادر از پیش بسته شده و فردی به تنهای در وسط خیابان نشسته و سپس فیلم آن خیلی سریع از سر شبکه تروریستی اینترنشنال در میآورد. سرویس های جاسوسی و امنیتی غرب سعی میکنند با ساخت یک نماد بدنه اجتماعی جریان آشوب و براندازی را تقویت کنند.
بررسی برخی آشوبهای شکل گرفته در دو دهه اخیر که دارای نمادهایی بوده دارای چند نکته ویژه است:
۱- نمادها در اعتراضات باید ویژگیهایی داشته باشند که حداکثر ارتباط با مخاطب را برقرار سازد، در همان حال که پیام را به طور مؤثر منتقل نمایند. این ویژگیها شامل موارد زیر میشوند:
۲- سادگی و قابلیت شناسایی سریع: مروری برای برخی اغتشاشات نشان میدهد که نمادهامعولا ساده طراحی میشوند تا به راحتی قابل تولید و توزیع باشند، اما نه آنقدر واضح که شناسایی افراد را آسان کند.
۳- انعطافپذیری و تغییرپذیری: نمادهای استفاده شدهاز رسانههای اجتماعی الهام میگیرند و به سرعت تکامل پیدا میکنند.
بررسیهای نمادهای شکل گرفته در دی ۹۶ و نیز آشوبهای پاییزی سال ۱۴۰۱ نشان میدهد که این نمادها اغلب توسط سرویسهای اطلاعاتی خارجی نظارت، دستکاری یا روانسازی میکنند تا آشوب و اعتراض در کنترل قرار بگیرد، به عنوان مثال در جنش چترها در هنگکنگ معترضان از چتر برای حفاظت در برابر گاز اشکآور استفاده کردن و چتر به نماد مقاومت مسالمتآمیز در برابر سرکوب تبدیل شد، که توسط سازمان سیا این نماد بازپروری گردید.

همچنین در اعتراضات جنبش پاسی رایوت (Pussy Riot) در روسیه کلاه بالاکلاوا (کلاه اسکی رنگی) این گروه فمینیست مورد توجه سرویس خارجی قرار گرفته تا جایی که از این کلاه برای ناشناس ماندن و اعتراض به پوتین و کلیسا استفاده میکردند.


جین شارپ نظریهپرداز آمریکایی و پدر اعتراضات نرم در کتاب خود مینویسد:
این روشها شامل استفاده از رنگها، شعارها، نمادها (مثل نمایش پرچمها، رنگهای نمادین، کارتونها و شعارها) هستن. کارهای شارپ در "انقلابهای رنگی" (مثل انقلاب رز گرجستان، نارنجی اوکراین) و بهار عربی تأثیرگذار بود. سازمانهایی مثل Albert Einstein Institution شارپ، آموزش میدادن چطور نمادها رو برای بسیج استفاده کنند.
همچنین سازمانهایی مثل National Endowment for Democracy (NED)، USAID یا Open Society Foundations (مرتبط با جورج سوروس) به گروههای مخالف در کشورهای مختلف کمک مالی و آموزشی برای نماد سازی میدهند مثلاً در بهار عربی، فعالان مصری و تونسی آموزشهایی در کمپینسازی و استفاده از رسانههای اجتماعی گرفتند که به ایجاد نمادهای مشترک کمک کرد. در انقلابهای رنگی، نیز استفاده از رنگهای خاص (مثل نارنجی در اوکراین) بخشی از استراتژی بود که از ایدههای آمریکایی الهام گرفته شده بود.
آمریکا این جنبشها را فرصتی برای گسترش هژمونی خود، کاهش نفوذ رقبا و دسترسی به منابع انرژی (مانند خطوط لوله در گرجستان و اوکراین) میبیند.
انواع نمادسازی در آشوبها
کتاب "The Color Revolutions" نوشته لینکلن میچل (۲۰۱۲) تأکید میکند که نقش آمریکا مهم بود، و اغلب هدایت کنندهای است که کار خودش را با «نمادسازی» شروع میکند.
نمادسازی داری چندین مدل است که به اختصار آن را بررسی خواهیم کرد:
در نمادسازی انسانی: چهرههای شاخص یا پیشرو به عنوان سمبل انتخاب میشوند تا به عنوان روشناییبخش عام حضور پیدا کنند. این نمادها معمولاً از میان «کشتهها» انتخاب میشوند که از یک سو به لحاظ ادراکی، قوه خیال و حافظه معترضان را نسبت به «گذشته» شورش و جریان اعتراضی تقویت میکنند و از سوی دیگر به لحاظ تحریکی، با تحتالشعاع قراردادن عاطفه ایشان، آنان را نسبت به «آینده» شورش و تغییر نظم موجود تهییج و تشویق مینمایند.
نمادسازی مکانی: نمادهای مکانی میتوانند بستر تحقق و تکرار شورش و از سوی دیگر، محل تداعی رخدادهای گذشته باشند. به عنوان نمونه، کلیدواژههایی مانند «گشت ارشاد» و به دنبال آن «نیروهای انتظامی» در آشوبهای پاییز ۴۰۱ و دلار و ارز در برخی پاساژها را در صدر اهداف قرار داد.
نمادسازی زمانی: گاهاً «زمان» نیز میتواند به نمادی عمومی برای پیوند نیروهای اعتراضی و اشوب ساز تبدیل شود. «روزها» و حتی «ساعتها» از جهت پیوندی که با افکار، اعتقادات مذهبی، فرهنگی و مناسک عملی انسانها دارند این قابلیت را دارند که به عنوان نمادهایی تاریخی برای برقراری پیوند میان افراد ناراضی از وضع موجود لحاظ شوند. تلاش فراوان رسانههای ضد انقلاب برای برگزاری مراسم «هفتم» و «چهلم» مهسا امینی و سایر افراد را در همین راستا میتوان در نظر گرفت.
نمادهای پدیداری، بعضی معتقدند که در برخی مواقع این علامتها و نمادها حتی قابلیت پر کردن خلأ رهبری در یک جنبش را دارند. این امر در ناآرامیهای اخیر به وضوح مشخص است؛ فقدان رهبریت در مرکز تصمیمگیری به تمسک جستن به نماد منتهی میشود تا قوای مورد نیاز برای تجمیع افراد را فراهم کند.
تحلیل نماد آشوبهای ارزی
به نظر میرسد که در این مدل ترکیبی از ابهام، زمان و مکان با هم پیوند دارد، روی رهبر سازی تاکید نکرده و بطن آن ایجاد ابهام، استفاده از ظرفیت خاموش، خشونت پنهان و باز کردن ظرفیتهای اغتشاش تاکید شده است.
همچنین این نماد خیابان محور بوده و برای افق بلندمدت تری برنامهریزی کرده است، این نماد جدید با سخنان شب گذشته ترامپ در تهدید مقاومت نیز همخوانی داشته و به نظر سویهای از آشوب باشد.
نکته عجیب آن است که برخی فعالان رسانه، سلبریتیها و رسانهها به دلیل وجه ابهامی و هیجانی با این نماد همذات پنداری کرده و بخشی از این اقدام در یک شبکه هماهنگ شده است، این شبکه در آشوب ۱۴۰۱ نیز به خط شده است.




نکته بسیار مهم آن است که به دلیل اجتماعی نشدن آشوب و رخدادهای روز گذشته روی نمادسازی تاکید فراوان شده است. بکارگیری شبانه روزی طیف معارض به صورت قطعی در رصد قرار داشته و فرم راه اندازی آن کاملا شناسایی شده است. البته بازی جدید جارد کوشنر با تکان دادن مهره نتانیاهو و ترامپ یک بعدی نیست و در اتوبانی رفت و برگشتی است!





۱۲:۴۹ - ۱۴۰۴/۱۰/۰۹
۱۲:۵۱ - ۱۴۰۴/۱۰/۰۹
۱۲:۵۵ - ۱۴۰۴/۱۰/۰۹
۱۳:۵۰ - ۱۴۰۴/۱۰/۰۹