از جمله مسائلی که آن دانشمند مطرح نمود این بود که: «فانّ هذا ابراهیم قد اَضجع وَلَدَهُ و تلّه للجبین...؛ این ابراهیم بود که فرزند خود اسماعیل را برای اجرای امر خداوند بر زمین انداخت و صورت دلبندش را به روی خاک گذاشت و آماده ذبح او گردید، ولی در پیامبر شما چنین حرکتی وجود نداشته است.
امیرمؤمنان علیهالسلام در پاسخ وی فرمود:
این مطلب را که درباره حضرت ابراهیم علیهالسلام گفتی صحیح است، ولی خداوند برای جبران این ناراحتی، بلافاصله فدیه و عوض (گوسفند بهشتی) را بر وی فروفرستاد.
اما محمد صلی الله علیه و آله بر مصیبتی بالاتر از آن مبتلا گردید؛ زیرا در کنار جسد بیروح و مثله شده عمویش و ناصر و یاور دینش، حمزه اسداللّه و اسدالرسول قرار گرفت ولی برای جلب رضای خداوند و تسلیم امر او صبر و شکیبایی را در پیش گرفت، نه اظهار ناراحتی کرد و نه اشکی جاری ساخت و نه به جایگاه و محبوبیت حمزه که در دل پیامبر و خاندانش از آن برخورداربود، توجه نمود و چنین فرمود: اگر نبود حزن و اندوه صفیه و این که پس از من مردم از این روش پیروی کنند، پیکر حمزه را دفن نمیکردم تا از شکم درندگان و پرندگان محشور شود.
متن حدیث:
لَقَدْ کانَ کَذلکَ وَ لَقَدْ اُعْطیِ اِبْراهیم بعد الأضجاع الفداء و محمد اصیب بأفجع منه فجیعة انّه وقف عَلی عَمِّه حمزة اسداللّه و اسدالرسول و ناصر دینه و قد فرّق بین روحه و جسده فلم یبیّن علیه حرقةً ولم یفضِ علیه عبرةً ولم ینظر الی موضعه من قلبه و قلوب اهل بیته لیرضی الله عزوجل بعبده و یَسْتَلِم لأمره فی جمیع الفعال و قال: لولا أن تحزن صفیّة لترکته حتّی یحشر من بطون السِّباع و حواصل الطّیر لولا أن یکون سنةً بعدی لفعلت ذلک؛
« احتجاج طبرسی، ج 1، ص 335ـ318 - بحار، ج 10 ص 17، 49، 51»