به گزارش مشرق به نقل از خبرنامه دانشجويان ايران، اقدامات رییس دانشکدهی فیزیک دانشگاه شریف تنها به این یک مورد محدود نمیشود و شرایط دانشکده به گونهای است که حتي تراسهای دانشکده تبدیل به پاتوق شده تا جایی که دختران و پسران در این محیط گاهی به صورت مختلط پاسور بازی میکنند یا به رقص و پایکوبی میپردازند!
ادعای علمی بودن اين اساتید و فخر فروشي آنان به دانشجويان درحالي است که اين افراد از لحاظ علمی هم بسیار ناکارآمد بوده و فقط به این علت که از موقعیت خوب دانشگاه شریف و افراد نخبهای که به این دانشگاه وارد میشوند استفاده میکنند، موقعیت خود را حفظ کردهاند.
گفته مي شود مشي اين افراد به جای قدرداني از دانشجویان، تحقیر آنان است و جو را به صورتی سامان دادهاند که یک دانشجو در حالت عادی تشویق میشود که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته و دیگر برنگردد.
اساتید این دانشکده از لحاظ مذهبی هم تقیدات را رعایت نمیکنند. تماس دست استاد با دانشجوی دختر در کلاس، مطرح کردن حرفهای نامناسب (مثل شرابخواری و کیفیت فیزیکی شراب به عنوان مثال درسی) و روزهخواری در جلوی دانشجویان از این موارد است.
پارچههای سیاه عزاداری ماه محرم هم معمولاً با اصطکاک و به صورت محدود در محیط دانشکده نصب میشود. محیط دانشکده و کتابخانه را طوری طراحی میکنند که به صورت اختلاط بیشتر باشد و اگر کسی اعتراضی کند انگار به اجرای یک پدیده به صورت عادی اعتراض داشته است.
در سالهای گذشته کتابخانهی دانشکدهی فیزیک به صورت محیطی مجزا بود ولی یکی از اقدامات رییس جدید دانشکدهی فیزیک، آقای وحید کریمی پور، این است که کتابخانه که قبلاً به صورت مجزا بود (میز و صندلیهای دختران و پسران در دو طرف مجزای کتابخانه بود)، را به صورت مختلط و میزهای یکسان قرار داده است که دانشجویان دختر و پسر به صورت مختلط اطراف این میزها مینشینند و گاهی محیط کتابخانه به صورت پاتوق درمیآید.
یکی دیگر از اقدامات رییس جدید این است که تراسهای دانشکده را به روی پسران و دختران بازگشایی کرده و گاهی دختران و پسران دانشکده در کمال وقاحت روی تراسها پاسور بازی میکنند و کسی هم اعتراضی نمیکند.
چند سال پیش عدهای از دانشجویان بسیجی به مناسبت روز معلم به دکتر کریمیپور کتابی از انتشارات بسیج دانشجویی با عنوان «نشت نشا» را تقدیم میکنند و وي جلوی همهی دانشجویان دانشجویان بسیجی را به تمسخر میگیرد.
گفتني است دو ماه پیش معاونت فرهنگی دانشگاه عکس امام و رهبری را برای نصب در مکان مناسبی در محیط دانشکده فرستادند؛ ولی وي زیر بار نرفته و اجازهی نصب آن را نداده است؛ حتی عکس شهدا به بهانه مکدر شدن روحیه دانشجویان! جمع آوری شده است.
در ایام فتنه هم تعدادی از این افراد با دست بند سبز در دانشگاه ظاهر میشدند تا جاييكه دکتر اردلان با وجود ادعای عدم سیاسیکاری در محیط دانشکده (که با این دلیل واهی آقای دکتر گلشنی را به دلیل نصب عکس امام و رهبری زیر سؤال برده بود) در ایام فتنه در برخی سمینارها با دستبند سبز حاضر میشد.
به عنوان نمونهای دیگر میتوان به آقای دکتر مصفا اشاره کرد که در ایام فتنه با دستبند سبز در دانشکده حاضر میشد یا به عنوان نمونهی دیگر آقای دکتر جعفری از اساتید تازه جذب شده که در دانشگاه صنعتی اصفهان در ایام فتنه به خاطر اقدامات تندروانه توبیخ شده است.
اين در حالي است كه حتی پس از نماز جمعه تاریخی 29 خرداد و تاکید رهبر انقلاب بر حل و فصل عاقلانه قضایا و در ایام پس از انتخابات و مخصوصاً در 25 بهمن سال گذشته دانشجویان از سوي اين اساتيد به شورش تشویق میکردند.
دكتر کریمیپور در صفحهی فیسبوک شخصی خود برای شرکت در تجمع غیرقانونی 25 بهمن فراخوان داده بود و سپس در حمایت از دانشجویان خاطی به مسؤولان دانشگاه به دلیل مجازات آنها اعتراض نمود. وي همچنین در مقالهای که در سایت احمد شیرزاد منتشر شد، به طور تلویحی نظام را به ترور دکتر علیمحمدی متهم کرد.
آمار بالای خودکشی در دانشکده فیزیک دانشگاه شریف در حالي است كه مسئولين به جای پاسخگویی در برابر این پدیده دانشجویان و مشکلات شخصی آنها را به عنوان عامل قضیه مطرح میکنند در حالی که اگر جو با نشاط و علمی و امیدوارانهای در دانشکده حاکم بود، اکنون شاهد چنین وضعیتی نبودیم. حتی یکی از خودکشی کنندگان در نامهای که از او به جا ماند، صراحتاً وضعیت نامناسب علمی دانشکده را به عنوان عامل خودکشی مطرح کرده بود.
گفتني است در طی نه ماه از اردیبهشت 89 تا اسفند 89 سه خودکشی در دانشکدهی فیزیک شریف صورت گرفته است که از حد متوسط خودکشی در دانشگاه شریف بسیار بالاتر است.
از طرف دیگر در جذب نیروهای جدید هیأت علمی هم سیاسی بازی و نفع پرستی به وفور دیده میشود. اساتید ارزشی و مستقل نمیتوانند به حلقه بسته هیأت علمی راه پیدا کنند حتی اگر همه توانمندیهای علمی را داشته باشند.
مکرراً مشاهده شده است که اساتیدی که تواناییهای علمی غیرقابل انکاری داشتهاند حذف شدهاند و اساتیدی که توانایی علمی چندانی ندارند ولی به لحاظ سیاسی و شخصیتی مورد تأیید اساتید قبلی هستند وارد میشوند.
اساتید جدید معمولاً افرادی هستند که علی رغم نداشتن روحیه مستقل و مذهبی به علت حضور چند ساله در خارج از کشور (کعبهی آمالشان) معمولاً روحیاتی غیربومی دارند و دانشجویان را به سمت لاقیدیِ مذهبی و ملی سوق میدهند.
برای لیست اساتیدي که به دلایل واهی از دانشکده حذف شدند میتوان از دکتر مهدی سعادت، دکتر مهدی خاکیان، دکتر محمدرضا ابوالحسنی اشاره کرد. حتی با وجود مخالفت اکثر دانشجویان دانشکده با اخراج دکتر سعادت وي از دانشکده اخراج شد.
در سال 1374 مسئولين سكولار اين دانشكده به شدت برای حدف دکتر گلشنی نیز تلاش کردند که با انتخاب وي به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی این موضوع منتفی شد. البته پس از آن دکتر گلشنی هرگز در جلسات شورای دانشکده شرکت نکرد.
در مورد اساتید مستقل نیز میتوان به دکتر خرمی، یکی از شاخصترین فیزیکدانان ایران که پس از سه ترم در دانشکده او را تبدیل وضعیت ندادند و به همین دلیل از دانشکده رفت و دکتر پرویزی اشاره نمود.
جالب است با این توجیه که استاد و دانشجو باید از سازگاری و علاقه به یکدیگر مطمئن شوند این جماعت را که به صورت فلهای پذیرش شدهاند در طول چند سال، آن هم با منت، مثل سیب زمینی جدا میکنند و در ادامه با عوض کردن جای شاکی و متهم با متهم کردن درصد قابل توجه بلاتکلیف مانده به کم کاری و بیانگیزگی و همچنین معرفی آنها به تحصیلات تکمیلی به عنوان عنصر کمکار زمینه فشار را بر روی آنها را دو چندان میکنند؛ تا آنها برای جلوگیری از ادامه تضییع حقوق خود به گدایی عواطف و برانگیختن ترحم برای جلب حمایت روی آورند! جالب اینجاست که در صورت تقاضای دانشجوی بلاتکلیف برای انتخاب استاد از خارج دانشگاه با این توجیه مضحک که «اگر میخواستی با فلانی کار کنی چرا آمدی دانشگاه شریف»! وی را ملامت میکنند؛ در حالی که این جواب وقتی میتواند مطرح باشد که مسئولین به وظایف ابتدایی خود در فراهم کردن استاد با موضوع تحقیقاتی کوتاهی نکرده باشند. خلاصه مسئله بلاتکلیفی درصد بالایی از دانشجویان دکتری در چند سال اول دوره! و تشدید فشارها بر آنها در دانشکده یک معضل همیشگی است.