به گزارش مشرق به نقل از ایران، كوشا - ۲۲ ساله - كه به اتهام قتل دختر دانشجو از غروب چهارشنبه ۱۵ تیر در بازداشت به سر میبرد برای آخرین دفاعیات به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد.
كوشا كه آرام مقابل بازپرس رسولی نشسته بود، گفت: از این ماجرا بشدت ناراحتم و از قتل مهسا پشیمانم چراكه نمیخواستم او كشته شود. هنوز هم نمیدانم چرا چنین كاری كردم و از خانواده او خجالت میكشم كه تا آخر عمر داغدارشان كردم. اما هنوز هم میگویم من مهسا را خیلی دوست داشتم در این مدت خیلیها به من گفتند چرا به خاطر یك دختر دست به چنین جنایتی زدم اما خودم هم نمیدانم. با این حال دو سال قبل كه او را دیدم با خود گفتم او تنها كسی است كه میتواند خوشبختم كند. اما وقتی با پاسخهای سرد و منفیاش روبهرو شدم با خودم گفتم بالاخره آنقدر تلاش میكنم تا نظرش را جلب كنم.
اما او هیچ توجهی به من نداشت و نه تنها نظرش تغییر نكرد بلكه از رفتار و حركاتش این طور متوجه میشدم كه مرا مضحكه قرار داده است. كم كم احساس كردم دوستان خودم هم به خاطر بیتوجهیهای مهسا مرا مسخره میكنند غرورم شكسته بود و این بدترین حسی بود كه در زندگی تجربه میكردم. با گذشت زمان كینهام از این دختر بیشتر شد و دنبال راهی برای انتقامجویی میگشتم چرا كه با خود میگفتم باید ثابت كنم هنوز هم غرور و شخصیتم را حفظ كردهام. به همین خاطر فكر انتقام از او هر روز در من پررنگتر میشد تا بالاخره روزی را برای این كار انتخاب كردم كه میدانستم شیرینترین روز زندگی مهسا است.
او بیصبرانه در انتظار دریافت نتیجه زحمات ۴ سال تحصیلش در دانشگاه و تدارك جشن فارغالتحصیلی بود. بازپرس پس از تحقیقات تكمیلی و شنیدن اظهارات متهم، از كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی خواست تا وی را به بازداشتگاه بازگردانند. قرار است همزمان با صدور قرار مجرمیت، پرونده برای صدور كیفرخواست در اختیار دادیار اظهارنظر قرار گیرد.
پدر متهم چه گفت؟
پدر كوشا كه شش روز پس از جنایت هولناك خود را به تهران رسانده بود، در حالی كه ادعا میكرد از جنایت پسرش بیخبر بوده، با حضور در اداره دهم پلیس آگاهی تهران، خواستار ملاقات با پسرش شد. وی كه از شنیدن خبر بشدت شوكه بود، گفت: باورم نمیشود پسرم كوشا چنین كاری كرده باشد. او پسر درسخوان و آرامی بود و هرگز خلافی از او ندیده بودیم. او هفته گذشته به ما گفت شاید چند روزی به مسافرت برود تا از خستگی امتحانات دانشگاه درآید اما هرگز تصور نمیكردیم چنین حادثهای رخ داده باشد. ضمن اینكه ما خانوادهای تحصیلكرده و آرام هستیم. هنوز هم در شوك هستیم.