ابوشريف در گفت و گو با خبرنگاران مشرق و ایرنا ، تحليلي از نقش تاريخي صهيونيسم و امريكا در مسايل منطقه به ويژه پاكستان و افغانستان ارايه كرد.
تفرقه، مهمترين مشكل جهان اسلام
ابوشريف با بيان اينكه خداوند در قرآن مي فرمايد: «واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا» و نيز مي فرمايد: «ولا تنازعوا فتفشلوا» با يكديگر جنگ نكنيد كه اين جنگ ها شما را در مقابل دشمن تضعيف مي كند،گفت كه اين مسئله بيانگر مشكلات امروز جهان اسلام است.
وي گفت براي درك نقش تاريخي استكبار در منطقه، بايد به دوران افول تمدن مسلمين بازگشت، وقتي كه آخرين قدرت جهاني اسلام يعني خلافت عثماني كه شش قرن در منازعه با صليبيون و قدرت هاي اروپايي بود، مضمحل شد. وي ادامه دادچون اروپاييان نمي توانستند در ميدان مبارزه رسمي پيروز شوند به سياست تفرقه افكني متوسل شدند و كوشيدند تا اعراب را به بهانه هاي ناسيوناليستي و اينكه خلافت عثماني حكومت ترك هاست و نه عرب ها تحريك كنند. كه چرا به ترك ها زكات مي دهيد، خود را آزاد كنيد تا به هيچ حكومتي زكات و ماليات ندهيد. در شرايطي كه عثماني آخرين سنگر اسلام در مقابل استعمار اروپايي و نفوذ صهيونيسم در خاورميانه بود - هرچند كه حكومت ايده آل اسلامي هم نبود- به عرب ها سلاح دادند تا با حكومت مركزي بجنگند.
ابو شريف اضافه كردبه همين دليل ترك ها تضعيف شدند، چراكه به جاي مقابله با اروپايي ها، مجبور شدند بخشي از توان خود را صرف آرام كردن شورش هاي داخلي كنند. لذا بتدريج كل منطقه بالكان، يوگسلاوي و بلغارستان را از دست دادند و همين تركيه امروزي باقي ماند. در آنجا هم حكومتي سكولار مورد حمايت غربي ها شكل گرفت كه حتي زبان و خط عربي و پوشش اسلامي را ممنوع كرد.
وي گفت در مناطق ديگر هم حربه هاي مشابهي مثل اختلاف عرب- فارس و ترك- فارس را بكار گرفتند و ملت ها و قوم ها را به جان هم انداختند. لذا در ايران هم كه در دوره افشاريه از دهلي تا چچنستان گسترده بود، تجزيه آغاز شد و مثلا افغانستان و ايران را از هم جدا كردند.
ابوشريف با بيان اينكه خداوند در قرآن مي فرمايد: «واعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا» و نيز مي فرمايد: «ولا تنازعوا فتفشلوا» با يكديگر جنگ نكنيد كه اين جنگ ها شما را در مقابل دشمن تضعيف مي كند،گفت كه اين مسئله بيانگر مشكلات امروز جهان اسلام است.
وي گفت براي درك نقش تاريخي استكبار در منطقه، بايد به دوران افول تمدن مسلمين بازگشت، وقتي كه آخرين قدرت جهاني اسلام يعني خلافت عثماني كه شش قرن در منازعه با صليبيون و قدرت هاي اروپايي بود، مضمحل شد. وي ادامه دادچون اروپاييان نمي توانستند در ميدان مبارزه رسمي پيروز شوند به سياست تفرقه افكني متوسل شدند و كوشيدند تا اعراب را به بهانه هاي ناسيوناليستي و اينكه خلافت عثماني حكومت ترك هاست و نه عرب ها تحريك كنند. كه چرا به ترك ها زكات مي دهيد، خود را آزاد كنيد تا به هيچ حكومتي زكات و ماليات ندهيد. در شرايطي كه عثماني آخرين سنگر اسلام در مقابل استعمار اروپايي و نفوذ صهيونيسم در خاورميانه بود - هرچند كه حكومت ايده آل اسلامي هم نبود- به عرب ها سلاح دادند تا با حكومت مركزي بجنگند.
ابو شريف اضافه كردبه همين دليل ترك ها تضعيف شدند، چراكه به جاي مقابله با اروپايي ها، مجبور شدند بخشي از توان خود را صرف آرام كردن شورش هاي داخلي كنند. لذا بتدريج كل منطقه بالكان، يوگسلاوي و بلغارستان را از دست دادند و همين تركيه امروزي باقي ماند. در آنجا هم حكومتي سكولار مورد حمايت غربي ها شكل گرفت كه حتي زبان و خط عربي و پوشش اسلامي را ممنوع كرد.
وي گفت در مناطق ديگر هم حربه هاي مشابهي مثل اختلاف عرب- فارس و ترك- فارس را بكار گرفتند و ملت ها و قوم ها را به جان هم انداختند. لذا در ايران هم كه در دوره افشاريه از دهلي تا چچنستان گسترده بود، تجزيه آغاز شد و مثلا افغانستان و ايران را از هم جدا كردند.
مقاومت اسلامي تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي
ابوشريف در ادامه گفتگوبا ايرنا افزود به همين شكل، فلسطين هم به عنوان قلب جهان اسلام از عثماني جدا و تحت قيموميت انگلستان قرار گرفت و سپس در بست در اختيار صهيونيست ها.در مقابل حركت هاي مقاومت مردم فلسطين به دليل عدم حمايت از سوي ديگر كشورها در مقابل حمايت همه جانبه استكبار از صهيونيست ها ناموفق بود و نتوانست مانع از تشكيل اسرائيلي شود كه تا امروز نزديك به شصت سال است هزاران نفر را به خاك و خون كشانده و ميليونها فلسطيني را آواره كرده است.
وي در اين باره گفت در چنين شرايطي اولين گروه جهادي و مقاومت مسلمانان در برابر استكبار شكل گرفت، عده اي از جوانان فلسطيني به جمع آوري نيرو و مهمات پرداخته و با انجام برخي عمليات تخريبي و انفجارهاي محدود،اسرائيل را به وحشت انداختند.حاصل اين اقدامات تشكيل 'حركه تحرير فلسطين' (سازمان آزاديبخش فلسطين) بود كه به اختصار فتح ناميده شد.
ابوشريف گفت اين سازمان به مرور به حدي گسترده شد كه برخي كشورهاي عربي هم در مقابل آن گروه هاي موازي تحت حمايت خود را در فلسطين بوجود آوردند. به اين صورت مبارزات مردم فلسطين تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه يافت.
ابوشريف در ادامه گفتگوبا ايرنا افزود به همين شكل، فلسطين هم به عنوان قلب جهان اسلام از عثماني جدا و تحت قيموميت انگلستان قرار گرفت و سپس در بست در اختيار صهيونيست ها.در مقابل حركت هاي مقاومت مردم فلسطين به دليل عدم حمايت از سوي ديگر كشورها در مقابل حمايت همه جانبه استكبار از صهيونيست ها ناموفق بود و نتوانست مانع از تشكيل اسرائيلي شود كه تا امروز نزديك به شصت سال است هزاران نفر را به خاك و خون كشانده و ميليونها فلسطيني را آواره كرده است.
وي در اين باره گفت در چنين شرايطي اولين گروه جهادي و مقاومت مسلمانان در برابر استكبار شكل گرفت، عده اي از جوانان فلسطيني به جمع آوري نيرو و مهمات پرداخته و با انجام برخي عمليات تخريبي و انفجارهاي محدود،اسرائيل را به وحشت انداختند.حاصل اين اقدامات تشكيل 'حركه تحرير فلسطين' (سازمان آزاديبخش فلسطين) بود كه به اختصار فتح ناميده شد.
ابوشريف گفت اين سازمان به مرور به حدي گسترده شد كه برخي كشورهاي عربي هم در مقابل آن گروه هاي موازي تحت حمايت خود را در فلسطين بوجود آوردند. به اين صورت مبارزات مردم فلسطين تا پيروزي انقلاب اسلامي ادامه يافت.
جهان اسلام پس از پيروزي انقلاب اسلامي
وي گفت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، كل جهان اسلام و حتي مبارزات با سابقه فلسطين تحت الشعاع ايران قرار گرفت. در شرايطي كه كمونيست ها در سراسر جهان به رهبري شوروي مدعي بودند تنها تفكر سوسياليسم علمي (ماركسيسم مورد تاييد شوروي) مي تواند انقلاب بوجود بياورد، پيروزي انقلاب اسلامي و سپس پيروزي مجاهدان افغانستان تحت تاثير انقلاب ايران بر شوروي، اين ادعا را باطل كرد و با احياي تفكرات اسلامي در سراسر جهان اسلام بخصوص فلسطين فصلي جديدي در مبارزات اسلامي گشود. نتيجه آن شكست هيمنه اسرائيل در جنگ 33 روزه لبنان بود كه براي اولين بار تابوي قدرت اسرائيل شكست.
وي سپس اضافه كرد به اين ترتيب پس از پيروزي انقلاب اسلابي و فروپاشي بلوك شرق، معادلات مناقشه جهاني و مجادله بلوك شرق و غرب و پيمان ناتو و ورشو به مبارزه استكبار غربي با بنيادگرايي اسلامي تبديل شد.
وي گفت اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي، كل جهان اسلام و حتي مبارزات با سابقه فلسطين تحت الشعاع ايران قرار گرفت. در شرايطي كه كمونيست ها در سراسر جهان به رهبري شوروي مدعي بودند تنها تفكر سوسياليسم علمي (ماركسيسم مورد تاييد شوروي) مي تواند انقلاب بوجود بياورد، پيروزي انقلاب اسلامي و سپس پيروزي مجاهدان افغانستان تحت تاثير انقلاب ايران بر شوروي، اين ادعا را باطل كرد و با احياي تفكرات اسلامي در سراسر جهان اسلام بخصوص فلسطين فصلي جديدي در مبارزات اسلامي گشود. نتيجه آن شكست هيمنه اسرائيل در جنگ 33 روزه لبنان بود كه براي اولين بار تابوي قدرت اسرائيل شكست.
وي سپس اضافه كرد به اين ترتيب پس از پيروزي انقلاب اسلابي و فروپاشي بلوك شرق، معادلات مناقشه جهاني و مجادله بلوك شرق و غرب و پيمان ناتو و ورشو به مبارزه استكبار غربي با بنيادگرايي اسلامي تبديل شد.
پاكستان و افغانستان، صحنه جنگ اسلام و ناتو
فرمانده اسبق سپاه گفت در اين ميان دو كشور افغانستان و پاكستان به چند دليل مورد هجمه امريكا و ناتو بوده اند. مورد پاكستان به دليل نقش مهمي كه پاكستان در حمايت از مجاهدان افغاني در مقابله با شوروي ايفا كرد، هر چند كه مجاهدان كشورهاي اسلامي ديگر هم حمايت كردند. دوم به دليل پايگاه مهم مذهبي پاكستان و موقعيت مدارس علميه و گروه هاي تبليغي آن. و سوم به دليل دانش و تجهيزات اتمي اين كشور.
وي گفت به همين دليل صهيونيسم و استكبار همواره سعي كرده اند به طور ويژه پاكستان را تحت نظر و نفوذ بگيرند. مثلا دولت را به بهانه نفوذ پاكستان و خطر حمله تروريستي آنها به مراكز هسته اي كشور، تحت فشار مي گذارند كه فعاليت هاي اتمي خود را تعليق و خلع سلاح هسته اي شود. از سوي ديگر اسرائيل و جبهه استكبار در منطقه فعالند تا ضمن تنش آفريني ميان فرقه ها و قوم هاي افغانستان و پاكستان منطقه را ناامن و تماميت ارضي كشور را خدشه دار كنند. به اميد اينكه اين كشور به مناطق جداگانه سند و پنجاب و بلوچستان تجزيه شود،همانطور كه بنگلادش را كه به عنوان پاكستان شرقي جزو خاك پاكستان بود، جدا كردند.
وي ادامه داددر هر حال غرب پس از آنكه فهميد نمي تواند در مبارزه مستقيم و عمليات نظامي با مسلمين وارد شود به سياستهاي انگليسي تفرقه افكني روي آورد و با ايجاد فرقه ها و گروه هاي تندرو و دست ساخته اي كه به نوعي بديلي دروغين براي حركتهاي اصيل اسلامي هستند، تلاش كردند اسلام را بد جلوه داده و با اجير كردن عده اي فريب خورده فضاي ناامني در منطقه ايجاد كنند. به نحوي كه هر روز در افغانستان و پاكستان شاهد بمب گذاري و درگيري هاي فرقه اي و قبيله اي هستيم كه نتيجه آن رويگردان شدن مردم از اسلام، علماي دين و حكومت اسلامي است. آنهم در كشورهايي مثل پاكستان و افغانستان كه منبع صادراتي مثل نفت ندارند و كسري بودجه موجب شده فقر بيداد كند. و مطابق آن روايت نبوي كه مي فرمايد: 'الفقر كفرٌ' همين فقر موجب وابستگي مسلمين به غرب شده و زمينه نفوذ و دخالت آنها را فراهم آورده است.
فرمانده اسبق سپاه گفت در اين ميان دو كشور افغانستان و پاكستان به چند دليل مورد هجمه امريكا و ناتو بوده اند. مورد پاكستان به دليل نقش مهمي كه پاكستان در حمايت از مجاهدان افغاني در مقابله با شوروي ايفا كرد، هر چند كه مجاهدان كشورهاي اسلامي ديگر هم حمايت كردند. دوم به دليل پايگاه مهم مذهبي پاكستان و موقعيت مدارس علميه و گروه هاي تبليغي آن. و سوم به دليل دانش و تجهيزات اتمي اين كشور.
وي گفت به همين دليل صهيونيسم و استكبار همواره سعي كرده اند به طور ويژه پاكستان را تحت نظر و نفوذ بگيرند. مثلا دولت را به بهانه نفوذ پاكستان و خطر حمله تروريستي آنها به مراكز هسته اي كشور، تحت فشار مي گذارند كه فعاليت هاي اتمي خود را تعليق و خلع سلاح هسته اي شود. از سوي ديگر اسرائيل و جبهه استكبار در منطقه فعالند تا ضمن تنش آفريني ميان فرقه ها و قوم هاي افغانستان و پاكستان منطقه را ناامن و تماميت ارضي كشور را خدشه دار كنند. به اميد اينكه اين كشور به مناطق جداگانه سند و پنجاب و بلوچستان تجزيه شود،همانطور كه بنگلادش را كه به عنوان پاكستان شرقي جزو خاك پاكستان بود، جدا كردند.
وي ادامه داددر هر حال غرب پس از آنكه فهميد نمي تواند در مبارزه مستقيم و عمليات نظامي با مسلمين وارد شود به سياستهاي انگليسي تفرقه افكني روي آورد و با ايجاد فرقه ها و گروه هاي تندرو و دست ساخته اي كه به نوعي بديلي دروغين براي حركتهاي اصيل اسلامي هستند، تلاش كردند اسلام را بد جلوه داده و با اجير كردن عده اي فريب خورده فضاي ناامني در منطقه ايجاد كنند. به نحوي كه هر روز در افغانستان و پاكستان شاهد بمب گذاري و درگيري هاي فرقه اي و قبيله اي هستيم كه نتيجه آن رويگردان شدن مردم از اسلام، علماي دين و حكومت اسلامي است. آنهم در كشورهايي مثل پاكستان و افغانستان كه منبع صادراتي مثل نفت ندارند و كسري بودجه موجب شده فقر بيداد كند. و مطابق آن روايت نبوي كه مي فرمايد: 'الفقر كفرٌ' همين فقر موجب وابستگي مسلمين به غرب شده و زمينه نفوذ و دخالت آنها را فراهم آورده است.
وحدت ديني پاكستان و ايران
ابو شريف در بخش ديگري از اين گفتگو افزودپيروزي انقلاب اسلامي ايران، اميدي بود براي كشورهايي مثل پاكستان و افغانستان جهت احياي مجدد قدرت جهاني اسلامي،پس از فروپاشي خلافت عثماني. الان هم علماي اسلام در پاكستان، پيگير مسائل ايران هستند و تمام فرمايشات رهبري، مسائل مجلس شورا، تصميمات دولت، عملكرد شوراي نگهبان و مجلس خبرگان را دنبال مي كنند تا خودشان هم همان كار را بكنند.
وي درپايان تصريح كردعلما، طلاب و دانشجويان پاكستاني هم كه دوشادوش مردم و علماي ايران در تحولات منطقه نقش ايفا كرده و بخصوص بيشترين نقش را در جهاد اسلامي افغانستان عليه اشغالگران روسي داشتند، نگاهشان امروز به حوزه هاي علميه ايران است تا از علوم روز اسلامي و بحث هاي جدي حوزه در علوم اسلامي و علوم روز بهره ببرند.
عباس آقازماني مشهوربه ابوشريف كه پيش از انقلاب در قالب گروههاي مختلفي مانند حزب ملل اسلامي و گروه حزبا... به مبارزه با رژيم ستمشاهي پرداخت،در تأسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نقش اساسي داشت و در ارديبهشت 1358 از طرف شوراي انقلاب به سمت فرماندهي عمليات سپاه پاسداران منصوب شد.
او همچنين در آرام كردن آشوبهاي گنبد،كردستان و غائله حزب جمهوري خلق مسلمان تبريز به عنوان فرمانده عمليات سپاه نقش اساسي داشت و در جريان آزادسازي پاوه دركنار شهيد دكتر مصطفي چمران بود.
ابوشريف در تاريخ 2 خرداد 1359 طي حكمي از طرف ابوالحسن بنيصدر (رئيسجمهور وقت و فرمانده كل نيروهاي مسلح ج.ا.ا) به فرماندهي كل سپاه پاسداران منصوب شداما پس از يك ماه در تاريخ 27 خرداد 1359 از اين سمت استعفا كرد.
فرماندهي عمليات غرب كشور، رئيس ستاد جنگي غرب كشور، نمايندگي شوراي عالي دفاع در غرب كشور، قائممقامي كل سپاه و نمايندگي تامالاختيار سپاه در سازمان كمك به نهضتهاي آزاديبخش جهان از ديگر مسئوليتهاي ابوشريف بوده است.
عباس آقازماني در شهريور 1360 به سمت كاردار ايران در پاكستان منصوب شد و در فروردين 1361 به سمت سفير ارتقا يافت.
پس از سه سال مأموريت وي پايان پذيرفت و از وزارت امور خارجه رفت.
او سپس براي ادامه و تكميل تحصيلات حوزوي در مقطع خارج فقه و اصول به قم رفت. در هنگام اقامت در قم (1364 تا 1366 ه.ش) نمايندگي قائممقام وقت رهبري در امور افغانستان را عهدهدار شد و تحت همين عنوان، عضو شوراي عالي افغانستان بود و زيرنظر رياست جمهوري وقت (مقام معظم رهبري 'آيتا... سيدعلي خامنهاي') فعاليت ميكرد.
پس از آن رهسپار پاكستان شد و ارتباطات خود را با نيروهاي جهادي و احزاب شيعه و سني افغانستان عميقتر كرد و تجربيات خود را در اختيار مجاهدان افغان گذاشت و با تشكيل كلاسهاي عربي و قرآن، در تقويت ايدئولوژي و نيز ايجاد وحدت بين مجاهدان فعاليت ميكرد. او در هنگام سقوط دولت كمونيستي نجيبا... در كنار مجاهدان افغان وارد كابل شد.
پس از آن كه گروه طالبان بخشهاي عمده افغانستان را به اشغال خود درآورد و كابل در آستانه سقوط قرار گرفت،ابوشريف به همراه تعدادي از مجاهدان و نيروهاي جهادي افغان، قبل از سقوط كامل پايتخت با تغيير چهره و ظاهر، از كابل خارج شد و پس از تحمل دشواريهاي فراوان وارد پاكستان شد.
او از آن زمان به بعد به زندگي در ميان طلاب علوم ديني پاكستان بسنده كرد و به فعاليتهاي علمي و مذهبي در آن كشور مشغول شد.
ابوشريف به زبانهاي عربي، انگليسي، اردو و پشتو مسلط است.
ابو شريف در بخش ديگري از اين گفتگو افزودپيروزي انقلاب اسلامي ايران، اميدي بود براي كشورهايي مثل پاكستان و افغانستان جهت احياي مجدد قدرت جهاني اسلامي،پس از فروپاشي خلافت عثماني. الان هم علماي اسلام در پاكستان، پيگير مسائل ايران هستند و تمام فرمايشات رهبري، مسائل مجلس شورا، تصميمات دولت، عملكرد شوراي نگهبان و مجلس خبرگان را دنبال مي كنند تا خودشان هم همان كار را بكنند.
وي درپايان تصريح كردعلما، طلاب و دانشجويان پاكستاني هم كه دوشادوش مردم و علماي ايران در تحولات منطقه نقش ايفا كرده و بخصوص بيشترين نقش را در جهاد اسلامي افغانستان عليه اشغالگران روسي داشتند، نگاهشان امروز به حوزه هاي علميه ايران است تا از علوم روز اسلامي و بحث هاي جدي حوزه در علوم اسلامي و علوم روز بهره ببرند.
عباس آقازماني مشهوربه ابوشريف كه پيش از انقلاب در قالب گروههاي مختلفي مانند حزب ملل اسلامي و گروه حزبا... به مبارزه با رژيم ستمشاهي پرداخت،در تأسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نقش اساسي داشت و در ارديبهشت 1358 از طرف شوراي انقلاب به سمت فرماندهي عمليات سپاه پاسداران منصوب شد.
او همچنين در آرام كردن آشوبهاي گنبد،كردستان و غائله حزب جمهوري خلق مسلمان تبريز به عنوان فرمانده عمليات سپاه نقش اساسي داشت و در جريان آزادسازي پاوه دركنار شهيد دكتر مصطفي چمران بود.
ابوشريف در تاريخ 2 خرداد 1359 طي حكمي از طرف ابوالحسن بنيصدر (رئيسجمهور وقت و فرمانده كل نيروهاي مسلح ج.ا.ا) به فرماندهي كل سپاه پاسداران منصوب شداما پس از يك ماه در تاريخ 27 خرداد 1359 از اين سمت استعفا كرد.
فرماندهي عمليات غرب كشور، رئيس ستاد جنگي غرب كشور، نمايندگي شوراي عالي دفاع در غرب كشور، قائممقامي كل سپاه و نمايندگي تامالاختيار سپاه در سازمان كمك به نهضتهاي آزاديبخش جهان از ديگر مسئوليتهاي ابوشريف بوده است.
عباس آقازماني در شهريور 1360 به سمت كاردار ايران در پاكستان منصوب شد و در فروردين 1361 به سمت سفير ارتقا يافت.
پس از سه سال مأموريت وي پايان پذيرفت و از وزارت امور خارجه رفت.
او سپس براي ادامه و تكميل تحصيلات حوزوي در مقطع خارج فقه و اصول به قم رفت. در هنگام اقامت در قم (1364 تا 1366 ه.ش) نمايندگي قائممقام وقت رهبري در امور افغانستان را عهدهدار شد و تحت همين عنوان، عضو شوراي عالي افغانستان بود و زيرنظر رياست جمهوري وقت (مقام معظم رهبري 'آيتا... سيدعلي خامنهاي') فعاليت ميكرد.
پس از آن رهسپار پاكستان شد و ارتباطات خود را با نيروهاي جهادي و احزاب شيعه و سني افغانستان عميقتر كرد و تجربيات خود را در اختيار مجاهدان افغان گذاشت و با تشكيل كلاسهاي عربي و قرآن، در تقويت ايدئولوژي و نيز ايجاد وحدت بين مجاهدان فعاليت ميكرد. او در هنگام سقوط دولت كمونيستي نجيبا... در كنار مجاهدان افغان وارد كابل شد.
پس از آن كه گروه طالبان بخشهاي عمده افغانستان را به اشغال خود درآورد و كابل در آستانه سقوط قرار گرفت،ابوشريف به همراه تعدادي از مجاهدان و نيروهاي جهادي افغان، قبل از سقوط كامل پايتخت با تغيير چهره و ظاهر، از كابل خارج شد و پس از تحمل دشواريهاي فراوان وارد پاكستان شد.
او از آن زمان به بعد به زندگي در ميان طلاب علوم ديني پاكستان بسنده كرد و به فعاليتهاي علمي و مذهبي در آن كشور مشغول شد.
ابوشريف به زبانهاي عربي، انگليسي، اردو و پشتو مسلط است.