جنگ ليبي بروز اختلاف را بين آمريكا به‌عنوان رهبر سنتي نظامي ناتو و اروپا به‌عنوان رهبر سنتي سياسي آن نشان داد. رابرت گيتس، وزير سابق دفاع آمريكا اخيرا با انتقاد از هم‌پيمانان اروپايي واشنگتن گفت كه آنها نمي‌خواهند سهم بيشتري از بار مالي اين ائتلاف را به‌عهده بگيرند.

به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق به نقل از فارس، جنگ ليبي بروز اختلاف را بين آمريكا به‌عنوان رهبر سنتي نظامي ناتو و اروپا به‌عنوان رهبر سنتي سياسي آن نشان داد. رابرت گيتس، وزير سابق دفاع آمريكا اخيرا با انتقاد از هم‌پيمانان اروپايي واشنگتن گفت كه آنها نمي‌خواهند سهم بيشتري از بار مالي اين ائتلاف را بر عهده بگيرند.
درباره تحولات اخير ناتو با آقاي دكتر عباس ملكي، استاد سياستگذاري انرژي در دانشگاه صنعتي شريف گفت‌وگو كرده‌ايم.

ريشه اختلاف اخير آمريكا و اروپا در ناتو چيست؟
علت وجودي ناتو دشمني به نام اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي بود كه از سال 1949 تا 1992 پا بر جا بود و تهديدهايي كه از جانب آن و بلوك شرق و پيمان ورشو متوجه اروپا و سراسر جهان مي‌شد، كشورهاي عضو ناتو را در كنار هم متحد ساخته بود و براي مقابله با نفوذ ايدئولوژيك و سياسي- نظامي اتحاد شوروي، آنها حاضر بودند كمك‌هاي نظامي و بودجه تبليغاتي در اختيار اين سازمان و سازمان‌هاي وابسته مانند كنفرانس امنيت و همكاري در اروپا و راديو آزادي بگذارند. اما پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و به‌خصوص پس از سال 2001، آمريكا تعريف جديدي از ناتو داشت كه بيشتر براساس مبارزه با تروريسم و به‌خصوص مبارزه با به‌اصطلاح تندروهاي اسلامي بود، درحالي‌كه اروپا انتظار داشت با توجه به فشار اقتصادي بر مؤسسان بازار مشترك و نيز كشورهايي كه تازه به اتحاديه اروپا پيوسته بودند، سهم خود را از بودجه ناتو كاهش دهد. سهم اروپا از بودجه ناتو از سال 2000 تاكنون از 50 درصد به 25 درصد كاهش پيدا كرده و سهم آمريكا از 50 به 75 درصد افزايش يافته است. اين امر نشان‌دهنده اختلاف بين آمريكا و اروپا در زمينه تلقي از كاركرد ناتو است كه اكنون خود را در موضوع ليبي نشان مي‌دهد.

جنگ ليبي چگونه اختلاف دوطرف را برجسته كرده است؟
به عقيده من، ليبي آغاز برآمدن نيروي جديدي در جهان به نام فرانسه است كه مايل است در مسائل بين‌المللي در مقام يك قدرت مسلط در كنار آمريكا و روسيه قد علم كند. آمريكايي‌ها معتقدند كه اگر فرانسه مي‌خواهد نقش رهبري خود را در عرصه بين‌الملل تثبيت كند، بايد هزينه‌هاي آن را هم بپردازد. به‌نظر من، در ناتو شاهد چالش گذار از مرحله رهبري بلامنازع آمريكا به رهبري چندقطبي شامل آمريكا، روسيه كه پيمان مستقلي با ناتو دارد و جمعي از كشورهاي اروپايي يعني فرانسه، انگليس و آلمان هستيم.

در افغانستان ظاهرا اختلافي از اين دست بروز نكرد، چرا؟
افغانستان يك پروژه آمريكايي بود و آمريكايي‌ها هنوز در شمار سرباز و ميزان پولي كه به آن تخصيص مي‌دهند، محدوديتي قائل نيستند. فرانسه، آلمان و ايتاليا همواره مي‌گفتند در شمال افغانستان فعاليت مي‌كنند؛ يعني جايي كه فشار بر نيروهاي خارجي كمتر است. اما ليبي براي فرانسه يادآور نفوذي است كه اين كشور قبلاً از زمان ناپلئون در آفريقا داشت. از اين رو، ليبي را از نظر ژئوپليتيك، فرهنگي و تاريخي نزديك‌تر مي‌بيند. به علاوه، پاريس بر اين اعتقاد است كه اگر بخواهد ژئوپليتيك جهان را تغيير دهد، اين تغيير از مديترانه آغاز خواهد شد. فرانسه از ابتدا در پيمان‌هاي دسته‌جمعي كشورهاي مديترانه فعال بود و مي‌كوشيد نفوذ خود را تقويت كند. اكنون در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري فرانسه نيكولا ساركوزي مايل است ناپلئون‌‌گونه به كشورهاي ديگر نشان دهد كه اگر با ارزش‌هاي فرانسوي همسو شدند، بهتر اما اگر نشدند، يك نيروي نظامي هست كه آنها را همسو مي‌كند. وي درست همان اشتباهي را كه ناپلئون كرد، دارد تكرار مي‌كند.

با توجه به از بين رفتن علت وجودي ناتو، چالش‌هاي دروني ناتو از اين پس به چه سمتي خواهد رفت؟
با توجه به مطالعات آينده‌پژوهي كه مي‌توان در اين زمينه كرد، فكر مي‌كنم 2 اتفاق خواهد افتاد؛ اول چتر حمايتي آمريكا از اروپا، تدريجاً محدود خواهد شد، زيرا آمريكا هزينه زيادي در ناتو براي محافظت از كشورهاي اروپايي مي‌كند. كشورهاي اروپايي و نيز برخي كشورهاي شرق آسيا مانند ژاپن نيز زير اين چتر دنبال فعاليت‌هاي اقتصادي خود هستند. اين سؤال بزرگي براي كنگره آمريكاست كه چرا كشوري كه خود داراي كسر بودجه عظيم و بيكاري است، به متحداني خدمات زياد مي‌دهد كه بعضاً در مواردي همچون مسائل تعرفه‌هاي تجاري در برابر آن مي‌ايستند.
دوم بر اين باورم كه آمريكايي‌ها ناچار خواهند شد به سمت نوعي انزواگرايي پيش بروند. در منحني سينوسي روابط خارجي آمريكا، مجدداً ما به نقطه‌اي مانند دوره ويلسون بعد از جنگ جهاني اول مي‌رسيم و آمريكا به اين نتيجه خواهد رسيد كه اگر بتواند در نيمكره غربي با همسايگانش تعامل داشته باشد، راحت‌تر است و كمتر هدف تهديدهاي تروريستي قرار مي‌گيرد تا اينكه بخواهد در همه جاي جهان هم در شكل‌گيري بحران و هم در پايان‌دادن به آن مشاركت داشته باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس