يک تحليلگر آمريکايي مينويسد: نارضايتي مردم از جنگ مصبيتآميز و پرهزينه در عراق و افغانستان، اخراج ژنرال مک کريستال و نشت نفت در خليج مکزيک همه نشانه آن است که انقلابي جديد در آمريکا در حال شکل گرفتن است.
به گزارش مشرق، فارس نوشت: پايگاه خبري "ربلنيوز " (Rebelnews) در مقالهاي به قلم "کريستوفر بولين " (Christopher Bollyn) روزنامهنگار و تحليلگر آمريکايي مينويسد: در آمريکا انقلابي در حال شکل گرفتن است. نارضايتي مردم از جنگ مصيبتآميز و پر هزينه در عراق و افغانستان، اخراج ژنرال "مک کريستال " و نشت نفت در خليج مکزيک همه نشانه آن است که انقلابي جديد در آمريکا نزديک است. البته شکايات ديگري هم وجود دارد مانند ميلياردها دلار محرک اقتصادي و مالياتهاي دريافت شده از مردم ولي يک مسالهاي که باعث وقوع حتمي انقلاب ميشود، "دروغهاي دولت آمريکا و مخفيسازي واقعيت درباره اتفاقات رخ داده در وقايع يازده سپتامبر است. "
اين تحليلگر آمريکايي معتقد است: انتشار مدارک مورد ارزيابي قرار گرفته درباره کشف حجم زيادي از الکترودهاي بسيار قوي در خاک ساختمان تجارت جهاني در مارس 2009، فقط پاياني براي توضيحات دولت آمريکا براي اتفاقات يازده سپتامبر نبود بلکه آغازي براي انقلابي عليه گروهي است که مردم و کشور ما را به سرقت بردهاند.
"باراک اوباما " ميگويد: "نظاميان آمريکا به خاطر حملات يازده سپتامبر است که در افغانستان ميجنگند، " ولي ما شواهد محکمي داريم که نشان ميدهد برجهاي دوقلو با استفاده از الکترودهاي بسيار قوي که توسط نانو تکنولوژي درست شده بود تخريب شده است. کشف صورت گرفته در مورد الکترودهاي قوي شده پاياني براي رژيم جنايتکاري است که بر آمريکا حکمراني ميکند. عمر حاکميت آنها بر آمريکا به شماره افتاده است.
• انقلاب مورد نياز براي باز پس گرفتن آمريکا ميتواند خشونتآميز نباشد
بولين در ادامه به بررسي وقوع انقلابها در جهان پرداخته مينويسد: انقلابها هميشه با خشونت همراه هستند ولي ميتوان اين چنين هم نباشند. از سال 1990 نيمي از کشورهاي اروپا و آسيا انقلابهاي بدون خشونتي را گذراندهاند که منجر به فروپاشي اتحاد جماهير شوروي شد. همچنين رژيم آپارتايد آفريقاي جنوبي هم بدون خشونت به پايان رسيد. انقلاب مورد نياز براي باز پس گرفتن آمريکا ميتواند خشونتآميز نباشد و در واقع نبايد هم با خشونت همراه باشد.
وي ميافزايد: امروزه مشکل اصلي آمريکا اين است که "نمايندگان حاکميت دروغي هستند "، به خاطر اينکه انتخابات ما فريبکارانه و دروغي است. باراک اوباما و نمايندگان کنگره که آمريکا را اداره ميکنند نماينده واقعي ما مردم آمريکا نيستند.
بولين در ادامه مقاله خود با اشاره به روش غلط راي گيري در ايالات متحده مينويسد: تنها راهي که ميتوان به صورت صلحآميز حاکميت دزديده شده را به مردم آمريکا بازگرداند بازگشت "شفافيت و صداقت " به انتخابات ما است. استفاده گسترده راي گيري الکترونيک روشي است که کشور را از ما دزديدهاند و هر بار که راي گيري صورت ميگيرد اين اتفاق تکرار ميشود. مطمئنترين و راحتترين راهي که ميتواند کشور را به ما باز گرداند استفاده مجدد از رايهاي کاغذي در سراسر کشور است. شهروندان بايد نمايندگاني سر صندوقها و هنگام شمارش آرا داشته باشند. اينها لازمه يک انتخابات دموکراتيک است. اگر مردم در شمارش آرا دخالت نداشته باشند در اين صورت انتخابات اعتباري ندارد. شمارش آرا به صورت دستي ممکن است زمانبر باشد ولي حداقل کاري است که ميتوان براي حفظ کشورمان انجام دهيم.
بحثي که اين جا وجود دارد درباره دستگاههاي اخذ راي الکترونيک در انتخابات اخير در "کاروليناي جنوبي " که طي آن يک کانديداي ناشناس کانديداي معروف را که تصور ميشد در انتخابات پيروز شود، شکست داد. بعد از اين اتفاق فردي که نام "جيمي بيگ بير " (Jimi Big Bear) را براي خود انتخاب کرده بود درباره تقلب در رايهاي الکترونيک در آمريکا به صورتي توضيح ميدهد که بسيار قابل فهم براي هر کسي است.
"جيمي بيگ بير " اين چنين مي نويسد:
"به احتمال قوي در اين انتخابات از همان دستگاههاي راي گيري استفاده شده بود که براي انتخاب اوباما از آن استفاده شده بود. درسته؟ پس چرا کسي به تقلب در انتخابات اعتراض نميکند؟ "
اين روزنامهنگار و تحليلگر آمريکايي مينويسد: تنها يک حزب وجود دارد. يک حزب انحصاري که به نظر ميرسد از دو زيرمجموعه تشکيل شده است "دموکراتها " و "جمهوريخواهان " و مردم تصور ميکنند يکي از اين دو حزب ميتواند بهتر از ديگري باشد.
زمان به ما نشان داده است که اگر به جاي اوباما، "مک کين " يا "سارا پالين " هم انتخاب شده بودند تفاوت چنداني نميکرد. چرا نبايد افرادي که به اوباما راي دادهاند به خاطر دروغهايش از او پاسخ بخواهند؟
وي همچنين ميافزايد: مشکل مشابهي با رسانهها وجود دارد. رسانهها در آمريکا در اختيار 6 شرکت هستند که تمام آنها يا براي صهيونيستها هستند و يا توسط صهيونيستها کنترل ميشوند. رسانهها از دو قسمت تشکيل شدهاند. يک قسمت مختص دموکراتها است و بخش ديگر براي جمهوريخواهان هستند. برنامههاي پخش شده در اين رسانهها طوري طراحي شده است که اين تصور را براي مخاطب ايجاد ميکند که بين اين دو حزب تفاوت و اختلاف وجود دارد. دموکراسي يعني همين ايجاد تفرقه و حکومت کردن.
بولين معتقد است، سريعترين راه براي پس گرفتن آمريکا اين است که ثروت را از دست صهيونيستهايي که کشور را اداره ميکنند دور کرد. بدون در اختيار داشتن قدرت ثروت آنها بايد همه چيز را رها کنند و از آمريکا به جاي ديگري بروند.
• تقلب در انتخابات آمريکا به خيلي قبلتر از انتخابات سال 2000 برميگردد
در ادامه مقاله حاضر آمده است: اولين تقلب در انتخابات آمريکا به "فلوريدا " در دهه 60 برميگردد. برادران "کولير " (Collier) اولين کاشفان تقلب در انتخابات هستند که هر دوي آنها کشته شدند. يکي از دو برادر کانديداي انتخابات شده بود و ديگري مدير برنامههاي تبليغاتي بود. چيزي را که آنها با شرکت در انتخابات کشف کردند بسيار فوقالعاده بود. آنها پي برده بودند که رسانهها در اين تقلب نقش داشتند و بعد از پي بردن به اين مساله اين دو برادر کشته شدند.
برادران کولير به اتاق شرکت توليد کننده ماشينهاي راي گيري رفتند، آنها با استفاده از دوربين فيلم برداري که در اختيار داشتند صحنههايي را از تقلب در انتخابات فيلمبرداري کردند. اين تصاوير نشان ميداد که اعضاي " اتحاديه راي دهندگان زن " در حال ايجاد تغيير در کارت پانچهايي بودند که روز قبل از آن توسط دستگاههاي راي گيري سوراخ شده بود.
اين روزنامهنگار و تحليلگر آمريکايي در انتهاي مقاله خود مينويسد: مشکل، جمهوريخواهان و دموکراتها نيستند. مساله گروهي است که مالکيت اوباما را در اختيار دارند همانطور که مالکيت "بوش "، "چني " و "مک کين " را در اختيار داشتهاند و دارند. آنها مالکيت رسانهها، بخش عمدهاي از کنگره و ماشينهاي راي گيري را نيز در اختيار دارند. گرچه تقلب در انتخابات زماني که گزينههاي قابل انتخاب از يک گروه هستند زياد هم اهميت پيدا نميکند.