به گزارش وبلاگستان مشرق، علیرضا بازارگان که مدتی در خارج از کشور زندگی کرده، در یکی از مطالب اخیر وبلاگ خود نوشت:
یاد خاطره ای از اولین روزهای ورودم به ایران در دوران جوانی افتادم. یادم می آید که روزی بعد از این که با دوستان جدیدم برای ناهار به رستوران رفته بودیم به خانه آدم و به پدرم گفتم: "بابا، امروز یک چیز خیلی جالب دیدم. وقتی داشتیم وارد رستوارن می شدیم روی در نوشته بود که خانم هایی که حجابشون بد هست را نمی پذیرند. خوشم آمد. عجب جراتی داشته مسئول رستوران. فکر می کنم با این جمله خیلی از مشتری هایش را از دست داده باشه، ولی خوشم آمد که عقیده اش را مهم تر از تجارت دانسته" دیدم بابا دارد می خندد. گفت: "عزیزم این اجباری بوده! همه ی رستوران ها باید این جمله را بگذارند. قانونه."
دیروز برای ناهار با کاربر "پرنده" رفته بویدم بیرون که این جمله را به در رستوران دیدیم. پرسیدم: "تا به حال دیدین به کسی را به خاطر بدحجابی سرویس ندهند؟" گفت: "نه". گفتم: "من هم تا به حال ندیدم. حتی در جاهایی که حجاب ها افتضاح بوده."
آیا این قانون مسخره نیست؟ آیا با گذاشتن این جملات بر در رستوران، و عمل نکردن به آن، ارزش قانون و ارزش حجاب زیر سوال نمی رود؟ این چه وضعی است که رستوران ها از روی اجبار فقط این جمله را به در یا دیوار خود بزنند و بعد، به هر خانمی با هر شکل و شمایلی سرویس دهند؟
این قانون مشکل مهم دیگری هم دارد. اگر قانون گذاشتن این جمله اجباری نبود، کسانی وجود می داشتند که از روی اعتقاد، حاضر بودند که این جملات را به صورت خودجوش و داوطلبانه به رستوران خود بزنند. آیا ارزش آن کار بیشتر نبود؟ یعنی این که یک صاحب رستوران به خاطر اعتقادش به حجاب، حاضر باشد با این جمله بسیاری از مشتری های بدحجاب خود را فدا کند؟ و صد البته، با گذاشتن این جمله، بسیاری از مشتریان هم عقیده را به رستوران خود جذب کند؟ من و امثال من، اگر بدانیم کسی از روی عقیده این جمله را به دیوار رستورانش زده است، ترغیب می شویم تا مشتری او بشویم. من به شخصه حاضر هستم راه خودم را دور کنم، کیفیت غذای پایین تری هم بخورم، ولی به رستورانی بروم که صاحب آن از روی عقیده این جمله را به دیوارش زده است.
حجاب قانون است. بسیار خوب. ولی این چه تبصره ی عجیبی است که رستوران ها را ملزم می کند که این قانون را در چشم مشتریان خود فرو کنند!؟ چرا نوشتن این جمله بر روی در و دیوار کامپیوتر فروشی ها و یا گالری های فروش مبل الزامی نیست!؟ به نظرم مجبور بودن به نوشتن این جمله، هم از ارزش جمله می کاهد، هم مروج نفاق است، هم حکومت را بدنام می کند، و از همه مهم تر از جدیت و ابهت قوانین می کاهد و آن ها را تضعیف می کند. وقتی افراد می بینند که از این قانون پیروی نمی شود و به صورت فرمایشی فقط بر آن یک تاکید مسخره می شود، چه تضمینی است که قانون های مهم دیگر مملکت -و قومه مقننه- را نیز جدی بگیرند؟ به نظر بنده ی حقیر، این کار بدآموزی دارد و ضررش بیشتر از فوایدش است.
خوشم آمد. عجب جراتی داشته مسئول رستوران. فکر می کنم با این جمله خیلی از مشتری هایش را از دست داده باشه، ولی خوشم آمد که عقیده اش را مهم تر از تجارت دانسته