به گزارش مشرق به نقل از فارس، بيست و ششم مرداد سال 62 در سيصد و چهل و پنجمين جلسه علني مجلس اول، سيدرضا زواره اي، نماينده تهران در مجلس شوراي اسلامي، سؤالي از سيد محمد اصغري وزير دادگستري دولت ميرحسين موسوي مطرح کرد. در اين سؤال به ريشه هاي حادثه انفجار نخست وزيري پرداخته شده بود.
به جهت رعايت امانتداري، متن کامل اين سؤال در ادامه مي آيد:
بسماللهالرحمنالرحيم
از حذف جريان امريکايي بنيصدر چندين حادثه مهم در ايران اتفاق افتاده. حادثه انفجار حزب جمهوري اسلامي دفتر نخستوزيري، شهادت برادرمان کچويي در دادسراي انقلاب مرکز در اوين به وسيله عامل نفوذي منافقين و انفجار دادستاني کل انقلاب و شهادت آيتالله قدوسي.
در تمام اين حوادث بسيار مهم که بزرگترين چهرهها و مديران لايق اسلامي را از ما گرفت عامل اصلي، عامل نفوذي است. چه در حزب جمهوري اسلامي و چه در سه مورد ديگري که عرض کردم، عامل اصلي، عامل نفوذي است. متأسفانه بعد از وقوع حادثه قضيه به فراموشي سپرده شد، به وسيله دستگاه قضايي مردم در جريان امر قرار نگرفتند که تعقيب به کجا رسيد و شبکه اين قضيه چه کساني بودند؟ رسانههاي گروهي جز در ايام مراسم عزاداري، سوم و هفتم و چهلم ديگر اسمي از اين قضيه نياوردند و قضيه را به هيچوجه تعقيب نکردند و هيچگاه نديديم که به صورت سؤال در رسانهها، چه روزنامهها و چه راديو و تلويزيون مطرح بشود که مثلاً انفجار حزب جمهوري اسلامي نتيجه تعقيبش به کجا انجاميد؟ مسئله نخستوزير به کجا انجاميد؟ آنچه در اين قضيه جلب توجه ميکند اين است که اين عوامل نفوذي يک شبکه به هم پيوستهاي هستند که عواملشان را به راحتي در جاهاي حساس نفوذ ميدهند، جا مياندازند، معرفي ميکنند و سعي در اين دارند که اين فرد را خلاصه جلوه بدهند در آن مؤسسه.
در حادثه انفجار نخستوزيري شخصي به نام کشميري جنايتکاري ميآيد در کنار شهداي گرانقدرمان، برادران عزيزمان رجايي و باهنر آن هم در شوراي امنيت کشور در ظرف مدت کوتاهي قرار ميگيرد. کشميري چه کسي است؟ کشميري قبل از انقلاب مديرعامل يک شرکت انگليسي است و رفت و آمدهاي مشکوکي در جزاير خليج فارس دارد. مدارکي که از خانهاش به دست آمده، خانوادهاي بيقيد و بيبندوبار دارد. عکسهاي بسيار مستهجني از آنجا بدست آمده. خواهرش در يک رابطه تلفني دستگير ميشود. برادر زن کشميري نامزد انتخابات منافقين از اسلامآباد غرب است. ايشان از طريق دادستاني کل انقلاب در ابتداي انقلاب به اداره دوم ارتش معرفي ميشود و ميرود در آنجا مشغول کار ميشود. يعني يک مرکز حساس و مرکز اسرار مهم مملکت. از اداره دوم به نيروي هوايي و کساني که به بافت نيروي هوايي و گذشته نيروي هوايي آشنايي دارند ميدانند که مرکز اصلي شبکه جاسوسي سيا در نيروي هوايي بوده و اسناد مهم مستشاري امريکايي و اسناد مهم جاسوسي در آنجا قرار داشته، تمام اينها در اختيار کشميري قرار ميگيرد. اين چه شبکهاي است که اينقدر نفوذ دارد و اين را اينقدر رشدش ميدهد؟
مسائلي که در همين چند روزه برادراني از نيروي هوايي در مورد اقدامات کشميري ميگفتند درخور توجه است. يک روز نزديک به آمدنش به نخستوزيري کنار خيابان در صف اتوبوس او را ميبينند شخصي بنام ستوان يکم هرمز يعقوبي ميرود از کنار خيابان يقهاش را ميگيرد ميآورد کيفش را ميگيرند باز ميکنند ميبينند يک مقدار اسناد سري درون کيفش است و دارد ميبرد. ايشان را ميبرندش پيش آقاي باقري که آن موقع بوده و او هم ميگويد که آقاي کشميري نادم است و اين آخرين بارش است او را رهايش کنيد شما هم صداي قضيه را درنياوريد.
اين مطلب دوم را هم که عرض ميکنم باز بچههاي نيروي هوايي ميگفتند که يک کاميون اسناد سري تحت عنوان کاغذ باطله از نيروي هوايي بوسيله کشميري خارج ميشود. مطلب ديگر آقاي کشميري به عنوان سرپرست کميته خنثيسازي کودتاي نوژه تمام جريانات کودتاي نوژه را در دست ميگيرد و يک عاملي که قرائن نشان ميدهد به احتمال بسيار زياد عضويت سيا دارد تمام سرنخهاي اصلي سيا را در اين کودتاي خائنانه کور ميکند و قطع ميکند و بعد چطور ميشود، چه شبکه قوي هست که اين را ميآورد در نخستوزيري بعد از اين همه وسايل؟ چه قبل از صدارت برادرمان رجايي و چه در جريان نخستوزيري ايشان، در تمام دستگاههاي اداري دقت زيادي بود وسواس زيادي بود روي اينکه افراد متعهد بايد از خارج اداره از خارج وزارتخانه از خارج سازمان و تشکيلات بيايند افرادي که ميآيند افراد متعهدي باشند، افراد مسلماني باشند، سوابق پاکي داشته باشند، سوابق منزهي داشته باشند.
سؤال اينجاست که چه کسي صلاحيت کشميري را براي ورود به نخستوزير تأييد کرد و چگونه او را آوردند در نخستوزيري؟ بر چه اساس و طبق چه ضابطهاي ظرف مدت کوتاهي يک کسي که از راه رسيده ميآيد ميرود جاي دبير شوراي امنيت قرار ميگيرد و سريترين اسناد مملکت در اختيارش قرار ميگيرد؟
بعد از آنکه کشميري خانهتکاني کرده و همه اسنادش را برده درست براي ساعت 3 که نخستوزيري منفجر ميشود يک ماشين ميآيد در خانهاش و زن و بچههايش را برميدارد و ميبرد، يعني تمام برنامهها از پيش دقيقاً طرحريزي شده است و خودش هم از نخستوزيري ميرود و معلوم نميشود و کسي هم او را نميبيند. اسنادي که يادشان رفته و مانده است سندي است مربوط به دو جلسه قبل شوراي امنيت کشور. تصميماتي در مورد مسائل خارجي در آنجا گرفته شده ارتباط با بعضي از سازمانهاي آزاديبخش، سند بسيار مهم از خانه کشميري بيرون ميآيد. چگونه به او اجازه دادند، چه کساني در اين ماجرا قاصرند يا مقصر؟ و دستگاه قضايي تاکنون چه کرده؟ در کشف اين شبکه چه کرده؟ سؤال ديگري که اينجا مطرح است اين است که اين يکي از ضدانقلابيترين اعمالي است که انجام شده، انفجار نخستوزيري، شهادت رئيس جمهور، شهادت نخستوزير و رئيس شهرباني. چطور ميشود برادران ما را تحت تأثير قرار ميدهند؟ چطور کارهاي جزييتر ميرود به دادسراي انقلاب و اطلاعات سپاه ولي اين کار به اين عظمت ميآيد دادگستري؟ اين کاري که بايد دقيقاً ريشهيابي بشود. من اعتقاد خودم را ميگويم با توجه به آن اسنادي که به جهاتي من ديدم که از خانه کشميري به دست آمده، شايد آن موقع هم براي بعضي از برادرها عرض کرده باشم . سيا و آن عواملي که کشميري را تا اينجا رساندند، افرادي به مراتب قويتر از کشميري بصورت نفوذي در دستگاهها بايد داشته باشند تا کشميري را قرباني اين کار بکنند. براي اينکه کشميري ميتوانسته است تمام اسناد شوراي امنيت را مرتباً در اختيار بيگانگان بگذارد. در اين زمينه چه تحقيقي شده است؟ اگر تقصير نيست کساني که مرتکب قصور شدهاند چه کيفري ديدهاند، چه تعقيبي شدهاند؟ آيا با اساس حکومت و اساس اسلام ميشود به اين صورت برخورد کرد؟ مسئله ديگر اينکه صبح حادثه، براي کشميري جسد ساختند شما هم ميدانيد، افرادش هم مشخص هستند، چه کساني ساختند؟ چرا ساختند؟ چگونه مسئولين را فريب دادند؟ در زمينه تعقيب اين پرونده و کشف قضايا و شناخت شبکه جاسوسي دادگستري چه کرده تا حالا؟ اين سؤال بنده است.
سؤال اينجاست که چه کسي صلاحيت کشميري را براي ورود به نخستوزيرتأييدکردوچگونه اوراآوردنددرنخستوزيري؟طبق چه ضابطهاي ظرف مدت کوتاهي يک کسي ميرود جاي دبيرشوراي امنيت قرار ميگيرد و سريترين اسناد مملکت دراختيارش قرار ميگيرد؟