به گزارش مشرق، اندیشکده آمریکایی «صلح» در گزارشی پیرامون «دکترین نظامی ایران» نوشت: جنگ بین ایران و عراق خلال سالهای 80 تا 88 میلادی بسیاری از ابعاد دکترین نظامی ایران را پی ریزی کرد. برنامه ریزان نظامی ایران همچنین درسهایی را از تجاوز ائتلاف آمریکا به عراق و نبرد بین حزبالله لبنان و اسرائیل گرفتند تا بر اساس آن دکترین و راهبردهای خاص خود را تبیین نمایند.
در این میان برای مقابله با چالش برتری نظامی برخی رقبا چون آمریکا ، دکترین ایران تاکید بر جنبههای نبرد غیرمتعارف نمود که موجب تقویت ایران، از لحاظ جغرافیایی، عمق راهبردی و اشتیاق عمو.می در پذیرش حتی تلفات آن نیز شده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز که موظف به حفظ کیان انقلاب اسلامی است ، در پی بازسازی عمده جهت افزایش ماندگاری و بقا است و به فرماندهان منطقهای انعطاف بیشتری را در واکنش نشان دادن به تهدیدهای بالقوه میدهد.
*راهبرد بازدارندگی بر غلبه در نبردهای کلاسیک
بر اساس این گزارش ، دکترین نظامی ایران از نمونه دو منظوره همراه با باورهای عقیدتی چون شهادت و تعصبات انقلابی بهره میبرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دکترین نظامی ایران منطبق بر تصورات تهدید و تغییر نظام و تحولات سیاسی منطقهای بوده است. نیروهای مسلح ایران راهبردهای جنگی خود را برای رویارویی با رقبای قویتر از لحاظ فنآوری چون آمریکا وفق داده و با توجه به اشراف به فرصت کم در پیروزی در نبردهای کلاسیک، ایران بر مدل مبتنی بر بازدارندگی و یا جنگ فرسایشی تمرکز کرده که این رویکرد خطرهای افزایش هزینه و تصمیمگیری را برای رقبایش افزایش میدهد.نبردهای غیر متعارف نقش محوری را در فرضیههای نظامی ایران ایفا میکند و به نظر میرسد دکترین نیروهای مسلح ایران متمرکز بر توسعه و بهبود در این مسیر است.
اندیشکده صلح نوشت: حملات 11سپتامبر ، تهاجم ائتلاف آمریکا به عراق و افغانستان منتهی به بازنگری نظامی شد و البته امنیت محیطی منطقه نیز تغییرهای اساسی کرد به طوریکه ارتش بعث عراق و طالبان در افغانستان دو رقیب عمده ایران، دیگر تهدیدی محسوب نمیشدند. اما آمریکا ناگهان نیروهایش را در مرزهای شرقی و غربی ایران متمرکز کرد و هیاهوهای واشنگتن در زمینه تغییر نظام ایران منتهی به بازبینی راهبردهای امنیت ملی این کشور شد و موجب گشت نیروهای مسلح ایران راهبردهای خود را به ویژه برای مواجهه به باور تهدیدهای آمریکا بنا دارند.
*دکترین نزاعهای زمینی ایران
اندیشکده یاد شده در زمینه دکترین نزاعهای زمینی ایران نوشت: سپاه پاسداران ایران در سال 2005 خبر از ادغام دفاع لایهای انعطاف پذیر که به دفاع تکه تکه اطلاق میشود، داد. البته طراح آن کسی نبود جز سردار «محمد جعفری» که بعدا به سمت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. بر اساس این راهبرد دفاعی سپاه فرماندهی خود را بازسازی کرده و 31 مقر فرماندهی جداگانه را بنا کرده که یکی برای تهران و 30 مورد دیگر برای هرکدام از استانهای این کشور است. هدف نیز توانمندی به فرماندهان برای تقویت یگانها در سطوح داخلی و مقابله با هرگونه تهدید بالقوه داخلی و خارجی است . این ساختار جدید کار را برای نیروهای متجاوز خارجی در کاستن از توان فرماندهی و کنترل ایرانیان دچار مشکل خواهد ساخت ، درسی که ارتش ایران از تجزیه عملیات آمریکا در افغانستان، عراق و حوزه بالکان گرفت. بر این اساس و با توجه به شرایط جغرافیایی ایران، سپاه پاسداران یگانهایی را در نقاط مختلف کشور فراهم کرده است که موجب آزار و اذیت دشمنان در انجام هرگونه عملیات میشود. ارتش نیز که ترکیبی از یگانهای زرهی، پیاده نظام و مکانیزه میباشد خط اول دفاع علیه تجاوکاران را شکل میدهد و نیروهای سپاه پاسداران از آنها حمایت میکنند. البته در این میان نیروهای مردمی نیز که «بسیج» نامیده می شوند، هستههای مقاومت را شکل میدهند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نقشه آماده باش بودن در زمان جنگ را برای نیروهای بسیج پی ریزی کرده که طرح «معین» نام دارد و در سناریوی یک تهاجم علیه کشور هر کدام از نیروهای بسیج به تقویت یگانهای منظم سپاه پاسداران مبادرت میکنند . نیروهای سپاه و بسیج ایران در رزمایشهای خود از مجموعه روشها و شیوههای چون نبرد غیر عامل ، عملیات استتار و عملیات اختلاف و فریب بهره میبرند.